eitaa logo
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
908 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
21.8هزار ویدیو
94 فایل
انقلابی بودن میعارنیست انقلابی ورهروماندن پای ارزشهاهنراست من انقلابیم ۵۷ گروه میثاق با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2230386699C64b9b33430
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤بر فخر و شکوه قم هزاران صلوات 🖤بر دخت امام هفتم از جان صلوات 🖤معصومه که او شفیعه روز جزاست 🖤تقدیم بر او چو آبشاران صلوات ▪️وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت باد▪️
خوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند خوش آمدی بـه دیار قـم، عمـه سادات قـدم قدم به قدومت ز اهل قم صلوات به این مقام و به این شوکت و به این اجلال سـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـل زمـامِ ناقــه تــو روی دوشِ جبـرائیل عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلک به خـاک بوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر عجب نه اهـل قـم ار افتخـار می کردند به جـای شـاخه گل، سر نثار می کردند زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو ز نـاقـه ات همگـی احتـرام مـی کردند نهـاده دست به سینه، سلام می کردند به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد جنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلاب زدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟ به هـر قـدم صلـواتت نثـار می کردند تو را به خانه «موسی بن خزرج» آوردند به بند ناقه تو، دسته دسته چنگ زدند ولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود که جای عمـه سـادات در خرابه نبود به سوی عمه تو شامیان چو رو کردند به جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند به اجر این همه ارضِ ادب، کرامت کن به روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ در سرد سیر شهر دل، روح بهاری در شوره زار سینه ی من چشمه ساری میخواهی امشب بر کویر دیده گانم با روضه هایت باغی از شبنم بکاری سهم تو از ارث پدر، خونجگر بود از کودکی در ماتم او سوگواری منزل به منزل در پی دلدار رفتی در دشت های عاشقی محمل سواری داغ عزیزانت بلای جانتان شد تو زخمی تیغ جفای روزگاری تا مقصدت مشهد، دگر راهی نمانده ای کاش می شد اندکی طاقت بیاری می سوختی از آتش تب، بین بستر دلخسته راضی به رضای کردگاری باید بیاید دلبرت، باید بیاید در آخرین ساعات هم امید واری چشمان اشک آلوده ات را تا دم مرگ یک لحظه هم از درب حجره بر نداری نام رضا از روی لب هایت نیفتد با اینکه رو به قبله و در احتضاری تو یادگار دلبرت را مثل زینب با گریه روی سینه ی خود می فشاری دیگر مخور غم، چون سرت را ای کریمه بر دامن زهرای اطهر می گذاری _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟ من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟ روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سالها میشود و از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور ربرم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت …من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید… روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ عصمت حقّی و بانوی مظلومه ای نوری از کوثری، حضرت معصومه ای دیده گریانِ تو، جان به قربانِ تو ای قبله ی حاجات، یا عمّه ی سادات واویلا واویلا واویلا واویلا... از قدومِ تو قم مدینه ای دیگر است طلعتِ قُدسی ات آینه ی مادر است دل به تاب و تَبَت، ذکرِ روز و شبت ای جان و جانانم، رضا رضا جانم واویلا واویلا واویلا واویلا... مَحمِلت غرق گل شده ز مِهر و وفا سوزم از روضه ی کوفه و شامِ بلا دیدگانِ تر و، سنگ و خاکستر و غمهای پی در پی، سرها به روی نِی واویلا واویلا واویلا واویلا... _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ دل شکسته شد مرثیه خوان، برای دخت موسی بن جعفر تمام هست و دار و ندارم، فدای دخت موسی بن جعفر به دیدن ِ برادرش آمد ولی نشد حاجتش روا به خاک قم ز درد و غم در حسرتش شده جان ِ او فدا آید از سوی طوس عطر پیراهنش ذکر جانش شده وقت ِ جان دادنش
جانم رضا جانم رضا… به خاک مقدمش بوسه زن شد، چو سَرو و نسترن،یاس و سُنبُل به موقعِ ورودِ به قم شد تمام ِ محملش غرقه در گل دلا بسوز دلا بسوز از داغ زینب و شام پر بلا به یاد آن دمی که دید رأس برادرش را به نیزه ها هجمه و ازدحام، طعنه ی خاص و عام رأس ِ بر نیزه و، سنگ ِ بالای بام مولا حسین مولا حسین… _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ کبوتر حرمت شد دل زمینگیرم کشید پای تو را آسمان به تقدیرم رواقهای تو را پر کشیده ام بانو… بجز حریم تو از هر چه آسمان سیرم توان دیدن خورشید کار هر کس نیست ولی نگاه از آن بارگه نمی گیرم تو نبض زندگیم را به دست خود داری مسلم است که با رفتن تو می میرم مدینه قسمت پرواز من نخواهد شد چرا که با قفس خود هنوز درگیرم کنار پنجره های ضریح تو هر بار بقیع می روم آنجا قرار می گیرم خدا نخواست که پابند نامه ها بشوم
اشعار زیبا برای وفات حضرت معصومه (س) حضرت معصومه (س) در روز دهم یا دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هـ . ق در شهر قم از دنیا رفتند، از این رو در ادامه اشعار بسیار زیبا برای وفات حضرت معصومه را ملاحضه می نمایید. دختر با کرامت و فداکار امام موسی بن جعفر (ع) و خواهر امام رضا (ع) حضرت معصومه سلام الله علیها که در سال 201 هجری وفات یافتند، در قم و محلی بنام باغ بابلان به خاک سپرده شدند که این منطقه مرقد فعلی ایشان است. ایشان به دعوت موسی بن خزرج راهی قم شدند و در همانجا بدون دیدار برادر بزرگوارشان از دنیا رفتند. ضمن تسلیت این ایام حزن انگیز از شما کاربران بخش گوناگون نمناک گرامی دعوت میکنیم تا اشعار و دلنوشته هایی در باب وفات حضرت معصومه (ع) بخوانید. _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ ای غبــــار آستــــانت، آبـــروی اهــــل قــم داده زینت خــاک زوارت بــه روی اهــل قــم وصف تو محفل به محفل، گفتگـوی اهل قم روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم آفتــاب و مــاه، تـا در چـرخِ گیتی پرور است سایۀ گلدسته هایت بر سرِ این کشور است دخت موسایی وصد موسی مقیمِ طور توست وسعت ملک خـدا، غـرق شعـاع نــور توست عصمت و تقوا و پاکی و شرف،منشور توست قم اگر گردیده مشهور جهان، مشهور توست نه فقط«موسی بن جعفر»را سرورِ سینه ای چـارده معصــوم را ســر تــا قــدم آیینـه ای نخـل موسـای ولایت، بــر نـدارد مثـل تـو بعـد زینب فاطمــه، کوثــر نـدارد مثـل تـو هفتمین بحر شـرف، گوهر ندارد مثـل تـو حجت هشتم، رضا، خواهر ندارد مثـل تـو چارده خورشیدِ خورشیـد آفرین را کوکبی بر سر دست پدر، هم فاطمه، هم زینبی ای بـه جـان و پیکـر پاکت، سلام فاطمه بضعــــه پیغمبـــر اکـرم، تمــــام فاطمه از دهانـــت ریختــــه دُرِّ کـــلامِ فاطمــه بر تو چون زهرا برازنده است، نامِ فاطمه گفتگویت یاد از «امّ ابیهــا» می کند تا رضا روی تو بیند، یاد زهرا می کند خاک قم بالد که دارد نقشِ جای پای تو وحیِ مُنزَل جوشد از گفتارِ روح افزای تو می بـرد دل از امـامـان هُـدا، سیمای تو تـا صـف محشـر ســلام الله بـر آبـای تو گر جهان بار دگـر «موسی بن جعفر» آورد می توان چون حضرت معصومه، دختر آورد روی تو روی بهشت و خوی تو خوی بهشت نی عجب کز سینه ات بوی پدر، بوی بهشت قم شـده بـا مقـدم نـورانیَت، کوی بهشت محو شد از ذهن اهل قم، هیاهوی بهشت تا به سـوی قم تو را طی سفـر، آغاز شد یک در جنّت به خلق، از جانب قم، باز شد شعلـۀ داغ پـدر بـر سینـه می زد آذرت بود از هجر رضا سـوز دل و چشم ترت حیف در سنّ جوانـی مثل زهرا مادرت، بعد هفده روز پر زد مـرغ روح از پیکرت کس نداند آتش داغت به اهل قم چه کرد با دل زار رضـا آن حجت هشتـم، چـه کرد اهل قم کز مکتبت علـم حـدیث آموختند پای تا سر در عزایت چون شرار افروختند دیده بر تابــوت تـو از چــار جانب دوختند روز تشییعت به یـاد دفن زهـرا سوختند پیکــر پـاک تـو را روز از زمیـــن برداشتند جسم زهرا را دل شب در لحد بگذاشتند تربت پـاک تــو را مـــادر زیــارت می کند هم رســول الله، هم حیدر زیـارت می کند هم رضا، هم موسی جعفر زیارت می کند هـر امـام و هــر پیــام آور زیــارت می کند بارگاه قدس تو، برتـر ز عرش کبریاست تا خدا دارد خدایی کعبه دل های ماست ای مـــزارت کعبـــۀ دل، تربتت، بیـت الحـــرام تا تـو را – یا فاطمه! – در شهـر قم باشد مقام ازخراسان می دهد هر صبح، خورشیدت سلام گویــی از قبـــر رضـــا، بــر اهــل قم آید پیام: هر که چون«میثم»به خاک این حرم صورت بهشت، روز محشـر می شـود واجـب بــرای او بهشت _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین سلام مادر عصمت، سلاله یاسین سلام دختر طاها و نور و طور سلام سلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام تو وارث شرف و احتـرام فـاطمه ای تو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمه ای عجیب نیست که بابا به تو سلام کند و یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند تو پـاره ای ز تـن پاک احمدی، بانو تـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداست مزار گمشده فاطمه در آن پیداست تو شوی نکـرده بـرای تمام خلق، امی تو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنند زیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریایی بـه چشم آل محمــد همیشـه زهــرایی؟ سزد که اهل سماوات، خاک پات شوند
...... به راه دین و وَلا سربه دار باید شد...... همیشه دَر ره حَق پای کار باید شد شریک درد و غمِ روزگار باید شد در این زمانه ی حسّاس و پُرفَراز و نشیب برای غمزدگان ، غمگسار باید شد در این مَسیر اللهی هَماره با دل و جان صدیق و جان بِکَف و استوار باید شد به راه دوست رَسَد هر بلا و درد و مُحن صَبور و مُحکم و با اِقتدار باید شد برایِ عِزّ و جلال و سعادتِ دارین به عُمرِ خویش، ولایتمدار باید شد زِبهر حفظِ مَرام و رضایِ حضرتِ دوست به راه دین و وَلا سَربه دار باید شد همیشه مثلِ شهیدان راهِ دینِ خدا به این نظام و وَطن جانّثار باید شد نَخُست خون گلو در رهَش بداد و سپَس به سویِ حضرتِ حَق رَهسپار باید شد برای حفظِ حَریم شریف آل الله مدافع حرم کوی یار باید شد به روز حدثه همچون مدافعان وَطن میان مَعرَکه دشمن شکار باید شد به سَعی و همّت و همیاری و بصیرت خویش به دین و مکتب خود افتخار باید شد در این سَفینه ی دریای پُر تَلاطُم دَهر به ناخُدای دِل آگاه یار باید شد زراه دین و وَلا گر دَمی شوی غافل بحال و روز خودت اشگبار باید شد عزیز هر دو جهان خواهیَ اَر شَوی ستّار به راه مَکتَب خود پایدار باید شد التماس دعا ستار رزّاقی محرم ۱۴۰۱..
حضرت معصومه به هنگام شهادت پدر که در سال 183 رخ داد ده سال داشت. و بیشتر دوران کودکیش را در ایام غم (زندانی پدر) گذراند، ولی زندگی در کنار برادرش ـ امام رضا ـ شعله های امید را در دلش زنده نگه می داشت. امّا با سفر تبعید گونه امام هشتم(ع) به مرو، حضرت معصومه یکسال بدون برادر در مدینه زندکی کرد. تا اینکه نامه ای از حضرت رضا به وی رسید، او که دلش برای دیدن برادر بی تاب شده، بلافاصله همراه عدّه ای از برادرانش به نامهای فضل، جعفر، هادی و قاسم و زید و تعدادی از برادرزاده ها و چند تن از غلامان و کنیزان مدینه را به قصد مرو ترک نمود. در طول راه به ساوه رسیدند و وقتی مخالفین اهل بیت از رسیدن آنان به شهر مطلع شدند به آزار و اذیّت و جنگ با همراهان حضرت پرداختند و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه(س) به شهادت رسیدند. هنگامی که حضرت جسدهای غرق به خون و پیکرهای صدمه دیده 23 تن از عزیزان خود را نقش بر زمین دید. به شدت محزون شد و در اثر این مصائب به شدت بیمار گردید.(1) و بنابر قولی از زهری که معاندان در غذایش ریختند مسموم شد.دختر والاتبار موسی بن جعفر با وضعیت جسمی و روحی که داشت و احساس ناامنی که در شهر ساوه می کرد فرمود: مرا به شهر قم ببرید که از پدرم شنیدم، شهر قم مرکز شیعیان ما می باشد. وقتی بزرگان قم از آمدن آن بانو به شهرشان باخبر شدند، برای استقبال از ایشان مهیا گردیدند و موسی بن خزرج بزرگ خاندان اشعری در پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و مهار ناقه آن حضرت را گرفت و در حالی که عدّه ای سواره و پیاده اطراف محملش تجمع نموده بودند با قربانی کردن مقدمش را گرامی داشتند آن سیده جلیله را در منزل خویش جای داد(2) و نعمت مهمانداری از حضرت در تاریخ 23 ربیع الاول 201 هـ.ق نصیب مردم قم شد.
در مدت اقامت ایشان در قم که هفده روز ذکر کرده اند در خانه موسی بن خزرج بسر می برد و در آنجا عبادتگاهی داشت که به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول بود، محل زندگی حضرت بعدها به صورت مدرسه درآمد و به مدرسه ستّیه (مدرسه خانوم) موسوم گردید.(3) و محراب عبادتش به بیت النور شهرت یافت که در طول زمان پناهگاه و محل زیارت دوستداران و متوسلین به حضرتش می باشد. رحلت شهادت گونه حضرت معصومه(س) با حرکت حساب شده خویش و به عشق دیدار برادر در رسوایی و افشاء حاکمان جور زمان ـ بنی عباس ـ متحمّل صدمات زیادی گردید و در روز دهم ربیع الثانی سال 201 هـ.ق پیش از آنکه دیدگان مبارکش به دیدن برادر روشن گردد در دیار غربت و در میان اندوه فراوان دلدادگان و دوستدارانش جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعد از وفات حضرت، مردم او را غسل داده و کفن نمودند و به سوی قبرستان بابلان محل فعلی حرم که ملکی از ملکهای موسی بن خزرج بود بردند تا به خاک بسپارند.