𓄂𓆃 💎 این‌روزها شبه‌ای در گروه‌ها و‌کانال‌های #ضدانقلاب دست بدست میشه که پسری از پدرش سوال میکنه که مگه شما در پیش از انقلاب نماز نمی‌خواندید و‌ یا روزه نمی‌گرفتید؟ _پس #چرا_انقلاب_کردیم ؟ و یا چرا انقلاب کردید؟ _این شبهات هدفمند که بصورتِ یکطرفه هم مطرح میشه، با توهین به مخاطبِ کم سن‌و‌سال، یکطرفه هم پاسخ داده میشه و‌اصلا مجالی به خواننده داده نمیشه تا خود به جستجوی پاسخ بپردازن! 💎 مُسلمه که وقتی کسی تنها به قاضی بره خوشحال و‌راضی هم برمیگرده... _اما من در اینجا و در سکوتِ مرگبار دستگاه‌های عریض و‌طویلِ بظاهر انقلابی که حاصل بی‌توجهی به اوامر مقام معظم رهبری و جدی نگرفتن #جنگ_شناختی و #جهاد_تبیین هست، به اندازه وسع، پاسخی هرچند خلاصه به این شبهه‌ی کودکانه خواهم داد. #پاسخ_شبهه👇👇 💎 انقلاب ما در ابتدا هرگز برای اقامه نماز و‌ یا ادای فریضه‌ی روزه صورت نگرفت، همان‌طور که در روز عاشورا هم قاتلان نوه‌ی پیامبر، جاهلانی بظاهر مسلمان بودند که قرآن را هم به زیبایی قرائت میکردند اما پشت سر یزید سگ باز و‌شرابخوار نماز می‌خواندند👎 💎 هنوز هم بهترین نمازهای ظاهری و پُرخرجترین مناسک مذهبی در عربستان و یا در الازهر در شهر قاهره برگزار میشه، اما از روح بندگی و عزتمندی یک مومن خالیه، 👈 شاهد این مدعا اینجاست که در سخنرانی‌ها و‌ اعلامیه‌های قبل از انقلابِ حضرت امام و دیگر انقلابیون مثل آیت‌الله طالقانی، شهیدبهشتی و‌ یا شهیدمطهری هم چیزی که در مورد سفارش به خواندن نماز و یا گرفتن روزه باشه وجود نداره و اصولا شروع و‌ استارت انقلاب با سفارش به اجرای احکام و یا شرعیات نبود. 💎از بین رفتن کرامتِ انسانی و لجن مال شدن  #هویت_ایرانی ، باعث زده شدنِ استارت انقلاب هویتی اسلامی ما بود 👌 💎جائیکه با تصویب لایحه #کاپیتولاسیون در کابینه #حسنعلی_منصور و‌ متعاقب اون، تصویبِ فرمایشی این  لایحه در دو مجلسِ فرمایشی شورای ملی و‌ #سنا ، لزوم اجرای یک رِفرم در بطن جامعه رو به رشد ایران احساس شد👌 💎 طی این لایحه آمریکایی، ارزش یک قلاده سگ آمریکایی از ارزش #شاهنشاه_ایران بیشتر بود و‌ بطور مثال اگر شاهِ ایران  سوارِ بر اتومبیلِ خود، یک سگ آمریکایی رو زیر میگرفت، و یا یک آشپز و‌ خدمتکار آمریکایی در خاک ایران، بادپادشاه ایران تصادف می‌کرد، دادگاه‌های ایران حق دخالت نداشتند و‌ بررسی این پرونده فقط در صلاحیت دادگاه‌های آمریکایی بود. 💎 شرایط بقدری وخیم بود که در سر درِ باشگاه مهندسان نفتیِ انگلیسی در شهر آبادان تابلویی آویزان بود با این عبارت‌که؛ #ورود_سگ_و_ایرانی_ممنوع 👎 💎 همانطور که ملاحظه میکنید، تا اینجا و‌ حتی بعد از پیروزی انقلاب، اصلا دعوت و‌ یا اجباری به ادای فرائضِ دینی نیست و مخاطبانِ امام‌خمینی هم به تبعیت از #امام_حسین ع، تمامِ آزادگان جهان بودند و‌ نه کسانیکه به سادگی  زیر بار ذلت میروند اما پیشانی‌هایی پینه بسته و  ظاهری مذهبی دارند. 💎 بدیهی‌ست که اگر کسی عزت و‌ هویت داشته باشد، خود در برابر  #الله  سر تسلیم فرود خواهد آورد و نه در برابر خدای رنگین‌کمان 💎 نقل است‌که در سال ۴۳ و درست قبل از تبعید امام خمینی به ترکیه، شبی شاه در پادگان باغشاه به دیدار ایشان آمد و‌ ملتمسانه از ایشان پرسید: سید تو از جون من چی میخوای؟ __نکته جالب و‌ کلیدی جواب حضرت امام بود که فرمودند: [ من میخوام تو آقا باشی، تو خودت نمیخوای آقا باشی؟ میخوای نوکر باشی؟!!! ] 💎 ایشان حتی در بدوِ ورود به ایران در  بهشت‌زهرا خطاب به سران ارتش فرمودند: [ _آقای سرلشکر، آقای سپهبد، آقای ارتشبد، ما میخوایم تو  #آقا باشی ] 💎 بازگشت به ‌کرامت انسانی از دست رفته، مهمترین رُکن و‌ دلیلِ شروع و ادامه انقلابِ مترقی اسلامی ما بود. ✍️ پس لطفا با توجه نکردن به این شبهات، آدرس را اشتباه نرویم که دوباره به بن‌بست بی‌هویتی بر خواهیم خورد، که کُفران نعمت هم باعث نزول بلایی شبیه به این میشود که بی‌شرافتیِ قبول #برجام را نعمت‌اللهی بدانیم!!! و دوباره و اینبار با دست خود به دوران ننگین #کاپیتولاسیون برگردیم. 🇮🇷 #التماس_تفکر 🖌به قلمِ #مسعود𓄂𓆃فدک

▪️‏یه برف و بارون اومد، فراخوان براندازها تعطیل شد. ما با هم فرق داریم. عکس: راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۷ - همدان 💬 دانیال معمار

حتما شما هم از براندازها زیاد شنیدین که "شاه تا دید مردم نمیخوانش، بدون خشونت کشور رو واگذار و ترک کرد"! گوشه‌ای از تجربیات یکی از زنان مبارز پیش از انقلاب، که در زندان‌های ساواک شکنجه شده و شکنجه شدن دیگر مبارزان را دیده #ببینید از شکستن فک صورت، تا ریختن آب جوش در حلق و سوزن کردن زیر انگشت زندانیان برشی از مستند #بانوی_مبارز( مرحومه خانم دبّاغ) | بخش دوم #انقلاب_زنان

قانون اساسی انقلابشون 😂 ۳۲ آبان ؟ 😂 فقط اصل سوم :)))) از خنده روده بر شدم😂😂😂😂😂 #شورش_جوکرها

✅ چرا نگران میشویم؟!!🤔 🔰 به دو تصویر فوق خوب نگاه کنید 🔻 تصویر خانم بی حجاب و هنجارشکن با ضریب بسیار بالا در فضای مجازی منتشر میشود، اکثر کاربران ناراحت، گله مند و معترض میشوند، هر یک نیز نیشتری به عدم اهتمام مسئولین برای فعالیت در حوزه حجاب میزند و در نهایت چون در همه جا منتشر شده و همه به آن پرداخته اند اینگونه القاء میشود که وضعیت حجاب در مرحله حاد و اسفباری قرار گرفته است. 🔻 طی کمتر از 48 ساعت مسئولین مربوطه، با متصدی آن مرکز برخورد کرده و آن مجموعه را پلمپ میکنند. اما تصویر پلمپ آن مرکز در سطح چند کانال و خبرگزاری منتشر میشود و عملا بخش زیادی از کاربرانی که تصویر هنجارشکنی را دیده اند، تصویر برخورد مسئولین را نمیبینند، لذا همچنان معترض و گله مندند و میگویند مسئولین هیچ اقدامی انجام نمیدهند. ◀️ مشکل ما دقیقا از همینجا شروع میشود. یعنی در مخابره ناهنجاری با ضریب بالا مشارکت میکنیم اما در مخابره برخورد با ناهنجاری تحرکی نداریم!! ◀️ اینگونه میشود که مدام میگوئیم مسئولین ما کفایت ندارند و انقلابی عمل نمیکنند و در نهایت خودِ ما میشویم یک پمپاژ کننده یاس و ناامیدی در جامعه نسبت به مسئولین و حاکمیت

میشه منم آقا رو ببینم...😊❤️

چه بی حرم چه باحرم... میگیره دستموسلطان کرم ❤❤❤ ‏ #نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِ

110 313: 💠خاطره زیبایِ امر بمعروفو نهی از منکر توسط یکی از خادمان حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۱ ‏سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!! دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم. ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت. شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست. ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... #امام_رضا_جان #حجاب