فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندر حکایت روحانی و مستر بین😂😆
این خییییلی خوبه حتما ببینین
#جوانان_انقلابی
#طنز
#بنزین3000تومانی
#بنزین #گرانی_بنزین
#بنزین_روحانی
#اینترنت #فتنه #روحانی #مستربین
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🍃🌺ذڪر "يـا مہـدے" تـوانم ميدهد
حـق و بـاطڸ را نشـانم ميدهد
🍃🌸حضـرت مہـدے تمـام ديـڹ مـاست
ديـڹ مـا ايمـاڹ مـا آييـڹ مـاست
أللَّہمَ عـجِّڸْ لولیِڪَ ألْفـرج
@man_montazeram
🔴 یکی از نشانه های اخرالزمان
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد.
🔹نخست : تجاوز به ناموسشان و
🔹دوم : هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان،
🔹سوم : خشکسالی،
🔹چهارم : ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان.
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند.
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
عراق هم یک فتنه است برای قطع کردن بازوهای منطقه ای نظام، هم یک مدل برای اجرا در ایران...
اقدامات انجام شده در عراق را میخواهند در جمهوری اسلامی اجرا کنند اما در انقلاب اسلامی غرق خواهند شد.
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتی اگر از سرهایمان کوه ها بسازند، فرزندانمان در کتاب تاریخ نخواهند خواند که "خامنه ای تنها ماند".
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
⭕️ اول فرمودند در دفاع سخت و نیمهسخت غافلگیر نشوید، بعد هم توصیه اکید به استفاده از تجربه "کمیتههای انقلاب" کردند
سپس هم فرمودند که " #بسیج در همهی محلّههای کشور، راهبرد و تاکتیکِ آماده داشته باشد"
قدری درباره کارکردهای "کمیته" تحقیق کنید؛ انگار در آینده خبرهایی هست . . .
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
مهدی جان …
هر هوایی که تو در آن نباشی آلوده است
#پروفایل
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_هجدهم
صداش رو آورد پایین تر...
هنوز می خندید...
-قسم خوردن که خوب نیست..
ولی بخوای قسمم میخورم...
نیازی به ذهن خونی نیست...
روی پیشونیت نوشته...
رفت توی حال و همون جا ولو شد...
-دیگه جون ندارم روی پا بایستم...
با چایی رفتم کنارش نشستم...
-راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی
نذاشت ازش رگ بگیرم تا بهشون نگاه میکردم مثل صاعقه در میرفتن...
-اینکه ناراحتی نداره..
بیا روی رگ های من تمرین کن...
-جدی؟
الی چشمش رو باز کرد...
- رگ مفته جایی هم که برای در رفتن ندارم...
و دوباره خندید منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش...
-پیشنهاد خودت بودا وسط کار جا زدی، نزدی...
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم ...
بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست..از حالتش خنده ام گرفت...
-بزار اول بهت شام بدم.. وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم...
کارم رو شروع کردم... یا رگ پیدا نمیکردم.. یا تا سوزن رو میکردم توی دستش، رگ گم میشد...
هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... مےانداختم دور و بعدی رو برمیداشتم ... نزدیک ساعت 3
صبح بود که بلاخره تونستم رگش رو پیدا کنم... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم...
-آخ جون... بلاخره خونت در اومد...
یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه میکرد.. خندیدم و گفتم...
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄