هدایت شده از #من_منتظرم!
یه رفیقی داشت حضرت موسی
معروف بود به سامری
تاجر بود و از بزرگان قوم
با حضرت موسیهم خیلی ارتباط خوبی داشتن
حضرت ۳۰ روز رفتن کوه طور برای درخواست تورات
که با خدا هم صحبت شدن و خدا
۱۰ روز دیگه تمدیدش کرد
هدایت شده از #من_منتظرم!
یه نفوذی که اتفاقا رفیق حضرت موسی هم بود.
خب رفیقه پیامبره دیگه!
لباس پیامبر پوشیده
بزرگانمون هم که تاییدش میکنن
بریم بهشرای بدیم
و سامری شد رئیس جمهور!
سامری خاک
جای پای رسول رو برداشت
و بر گوساله پاشید و گوساله صدا میداد.
و اینطور در مقابل وصی حضرت موسی قد علم کرد.
دقیقا عین زمانی که بعد از پیامبر
لباس و کفش پیامبر رو در مقابل امیرالمؤمنین قرار دادن
انت منی بمنزله هارون من موسی
سخت ترین چیز برای یک مرد غیور اینه که به همسرش جسارت بشه.
وقتی حضرت موسی برگشت و دید علی رغم تاکید هاش برای جانشینی هارون
قومش هارون رو رها کردن و گوساله پرست شدن از هارون عصبانی شد
حضرت هارون فرمود
ان القوم الستضعفونی و کادو یقتلوننی
۱۵۰ اعراف
امیرالمؤمنین رو دست بسته کشان کشان به مسجد بردن
به
قران بجز مدح علی آیه ندارد
بهتر پی بردید؟
خوارج قرآن میخوندن!
چیشد که اینها به امیرالمؤمنین گفتن تو کافری و از قرآن چیزی نمیفهمی؟
چیشد که زین الموحدین رو به جرم کفر ترور کردن؟
مردم از بی عدالتی های عثمان خسته شده بودن. چندین بار خواستار عزلش شدن اما عثمان موافقت نمیکرد. چندین روز خانه ش در محاصره بود و مردم از سرتا سر حکومت هر روز به جمع معترض ها اضافه میشدن
امیرالمؤمنین با کشتن عثمان موافق نبودن بخاطر همین امام حسن و عبدالله بن زبیر رو گذاشته بودن از خونهش محافظت کنن.
حتی در اون سه روزی که آب و غذا بر عثمان و خانواده ش بستن،
امیرالمؤمنین به امام حسین دستور دادن براش آب ببرن. 🚰
یجایی امیرالمؤمنین میفرمایند
«وَالله لَقَد دَفَعْتُ عَنْهُ حتى خَشیتُ أنْ أَكُون آثِما.»
بهخدا قسم به اندازهاى از عثمان دفاع كردم كه ترسیدم آلوده به گناه شده باشم.
عثمان از معاویه درخواست کمک کرد اما معاویه به سپاه ۱۲ هزار نفری که فرستاد دستور داد در مرز بمونن و هیچ کمکی به عثمان نکنن.
عایشه همسر پیامبر اما ؛
میگفت عثمان را بکشید. دلم میخواد عثمان رو تکه تکه کنم و به دریا بندازم.
عثمان کشته شد و مردم از امیرالمؤمنین درخواست داشتن که حاکم بشن.
انقدر هجوم مردم و تعدادشون زیاد بود
که عبا از دوش حضرت افتاد .
امیرالمؤمنین قبول نمیکردن!
سوال !
فرض کنید میخوام برم سفر ،
منزلم رو به همسایه میسپارم.
وقتی برمیگردم ادعا میکنه خونه خودمه و بهم پس نمیده.
اگه
بعد از چند سال بهم پس بده من میگیرم یا نه؟
قطعا میگیرم
اما چرا اگر حکومت واقعا متعلق به امیرالمؤمنین بود
و ما مدعی هستیم این رو غصب کردن
امیرالمؤمنین اصرار مردم برای حکومت کردن رو نمیپذیرفتن؟
مگه متعلق به خودشون نبود؟
اگه یکی اینو ازت بپرسه چی جواب میدی بچه شیعه ؟
مردم
حضرت علی علیه السلام رو
در حد یک حاکم قبول داشتند
نه یک امام مفترض الطاعه !
نه حتی افضل صحابه
فقط درحد یک حاکم
امیرالمؤمنین میگفتن بابا لامصبا
من اگه حاکم بشم
شما حرف منو گوش نمیدین خب
شما توقع دارید من به سیره ابوبکر و عمر عمل کنم و علی نمیتونه اینطور حکومت کنه!
چی میشه که امیرالمؤمنین به خواست خود مردم به حکومت میرسه
و همون مردم تحت تاثیر تبلیغات منفی همسر پیامبر به امیرالمؤمنین میگن حاکم قبل رو تو کشتی!
میفرماید که من نکشتم
در حد
یک راستگویی
حضرت رو قبول نداشتن !
چه بلایی سر جامعه اومد که این همه معارفیکه از پیامبر راجع به حضرت علی بود به دست فراموشی سپرده شد؟
مناشدات رو که گفتم بخونین
برای اینجا میخواستم
وقتی حضرت با درخواست مردم به حکومت میرسن
عایشه به خونخواهی عثمان
علیه امیرالمؤمنین قیام میکنه.
جریانش طولانیه و خوندنش در حوصله دهه هشتادی های کانال نمیگنجه.
میرم سر اصل مطلب
زبیر که در پیام های اول تعریفش رو کردم یادتونه؟
این میاد خدمت امیرالمؤمنین
وقتی اجازه میگیرن وارد بشن
حضرت شمعی که از مال بیت المال بوده رو خاموش میکنن
و شمع شخصی خودشون رو روشن میکنن.
پیام این کار چیه؟
امیرالمؤمنین وضع مالی شون عالی بود میتونستن اونو خاموش نکنن بعدا یه شمع از خودشون بزارن سر جاش.
ولی چرا خاموش کردن؟
میخواستن به زبیر و طلحه این پیام رو بدن
که فکر نکن علی حتی اندازه سوختن چند دقیقه ای پارافین یک شمع از مال بیت المال بیشتر به کسی نمیده🕯