بازی:برداشتن توپ از سبد" وسایل موردنیاز:کاموا،یک سبد،تعدادی توپ یا اشیاء کوچک نحوه بازی:توپ ها را درون سبد میریزیم سپس کاموا از سوراخ های سبد انقدر رد میکنیم که تقریبا روی سبد حالت پیچیده ای شود.از کودک میخواهیم توپ ها را یکی یکی ازدرون سبد و بین نخ های کاموا دربیاورند. هدف بازی:افزایش دقت،تقویت مهارت دست ورزی رده سنی:3-4سال #بازی #خلاقیت #مشترک #گروهی #پسرانه_دخترانه #تقویت_تمرکز #دست_ورزی

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله: از حسادت بپرهیزید زیرا حسد نیکی ها را می خورد چنان که آتش هیزم را 📚إرشاد القلوب , ج ۱، ص۱۳۰ #اخلاق #حسد

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : مردم، خانواده خداوند هستند و دوست داشتنی ترین مردم نزد خداوند کسی است که سود به خانواده خداوند برساند و به ساکنان خانه اش شادمانی برساند. 📚الکافی، ج۲، ص ۱۶۴، ح ۶ #سبک_زندگی_اسلامی #خانواده #شادی

🌺يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ اى کسانى که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم، انفاق کنید. پیش از آن که روزى فرار رسد که در آن، نه خرید و فروشى هست (تا بتوانید نجات را خریدارى کنید)، و نه دوستى سودى دارد، و نه شفاعتى شامل حالتان مى شود و کافران، خود ستمکارند.🌸 (بقره/254) 🌹خدایا کمکم کن که ازسرمایه، محبت وعمر ونعمتهای تو برای خانواده ونزدیکانم انفاق کنم قبل از اینکه همه ی درها به رویم بسته شود.🙏 #انفاق #خانواده

📔انس با کتابخوانی 📚رهبر انقلاب: از جمله‌ی کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنان است. متأسفانه زنان ما با کتابخوانی خیلی انسی ندارند. این کتابها معارف بشری است که ذهنها را برای بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن، بهتر ابتکار کردن، و در موضع بهتر و صحيح تری قرار گرفتن، آماده می‌کند. ۱۳۷۰/۱۰/۰۴ 📥دریافت کیفیت بالا http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=39230

#عکس_نوشته #قرآن #آیات_اخلاقی @ganjinehasar

دعای روز ششم ماه، التماس دعا💐

〖`💭°✿°💡´〗 • به ورودی‌های روح‌مون توجه کنیم.. . . . و چشم یکی از مهم ترین ورودی‌هاست.. @raieheh 🌱

♦️اعمال مخصوص شب نوزدهم ماه رمضان

بسم الله پلان اول؛ مرد به آسمان نگاه می کندوراه می رود. دختر می داند پدر؛ آن پدر همیشگی نیست؛ امشب برای شام فقط مقداری نان ونمک خورد؛ راه می رود و می گوید: «خدایا! مرگ مرا مبارک گردان» پلان دوم؛ امشب برای پدر دو خورش گذاشته ام. اما او گفت: «می خواهی حساب و کتاب علی در قیامت طول بکشد؟»😭😭 امشب پدر رنگ و رویش از همیشه بهتراست؛ می خندد اما من بیقراری می کنم. چیزی در دلم تکان می خورد. بلند می شوم می روم کنار پدری که انگار روزهای آخریست که دارمش. نگاه به قامتش می کنم؛ وجه الله عین الله اذن الله است؛ الحق که با شکوه است... نمی دانم چرا امشب این همه نگرانش هستم. بلند می‌شود و دوباره دم در می رود. پدر مثل همیشه نیست. مدام توصیه می کند. انگار دلش جوش چیزی را می زند که من از آن سر در نمی آورم‌‌. 💠 همیشه پدر وقتی به مسجد می رفت دلم آرام بود. این بار اما نه تنها من که حتی اردک‌ها وحلقه ی در هم بی تاب اند. خدایا چه خبر است؟ از پدر خداحافظی می کنم و التماس دعایی به او می‌گویم؛ پدر انگار با خنده ولبخند می گوید دعایت می کنم؛ از من جدا می شود و انگار با بسته شدن در؛ بند دلم پاره می شود... می خواهم نگذارم برود؛ اما تا به خود بیایم پدر در پیچ کوچه؛ محو شده است. پلان سوم؛ حسن وحسین باچهره های گریان قامت زردشده ی پدر را به شانه کشیده وارد می شوند... صدایی در دلم مویه می کند؛ آیا این بابای من است؟ کودکان کاسه ی شیر به دست، اشک ریزان، صف بسته اند و حسن تلاش می کند با زبان نیکو پرا کنده شان کند... ... پلان چهارم؛ زمین می‌لرزد وصدایی در گوش فلک می پیچد: تهدمت والله ارکان الهدی و پدر از میان ما رفته است... #شهادت_امام_علی_علیه_السلام #شب_قدر #دلنوشته