🌀 برخورد با دختران یا جلوگیری از تولید و عرضه پوشاک نامناسب؟!
💠 حجت الاسلام والمسلمین شعبانی، امام جمعه همدان:
🔹 هنگامی که انسان مراکز فروش لباس و پاساژها را میبیند باید به این نکته توجه کند که به جای آن که به دختر خانمها ایراد بگیریم که چرا این لباس را میپوشید، بلکه باید #نظارت خودمان را بیشتر کنیم که نگذاریم این لباسها تولید و یا به فروش برسد.
🔹 امام جمعه همدان با گلایه از قیمتهای بسیار بالا در بازار برای تهیه چادر و قیمتهای پایین برای لباسهای نامناسب، بیان داشت: نباید دختران جوانمان را متهم به بیدینی کنیم، چرا که اینها همان افرادی هستند که در شب قدر و خیلی از مراسم های مذهبی دیگر حاضر هستند.
🔹 غالب طرح های اقتصادی موجود دارای #پیوست_فرهنگی نیستند و باید قانونی مصوب شود که همانند طرح های دیگر که نیازمند تاییدیه از ادارات مختلف هستند هر طرحی را ملزم به داشتن پیوست فرهنگی کنیم.
🔹 ممکن است امروز تنها به فکر #توسعه باشیم، اما در ۲۰ سال آینده با مشکلات فرهنگی و یا حتی مشکلات اقتصادی بسیاری مواجه شویم.
📌 مناهج:
روحانیت معزز در امر به معروف و نهی از منکر همیشه باید مراقب باشد که سرچشمه فساد را بخشکاند. وقتی لباس مبتذلی برای فروش نباشد، شاهد مبتذلپوشی هم نخواهیم بود.
خبرگزاری حوزه
#مناهج
@Manahejj
🌀 عدم آزاداندیشی حوزه علمیه؛ از تهمت تا واقعیت
🔹 جریانی مدام در پی القای عدم آزاداندیشی در حوزه علمیه است. همچنین برای اثبات حقانیت خود، بسیار از بیانات رهبری استفاده (مصادره به مطلوب) میکند.
🔹 براستی این ادعاها تا چه حد واقعیت دارد؟! آیا فضای حوزه علمیه، ناامیدکننده و تیره است؟ یا میتوان و باید از راه صحیح مطالبهگری وارد شد و سیاهنمایی نه تنها راهگشا نیست، بلکه موجب هزینهسازی بیشتر و ناامیدی و سرخوردگی بدنه طلاب خواهد شد؟
〰️〰️〰️〰️〰️
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#مناهج
@Manahejj
🌀 حوزه آزاداندیش هست یا نیست؟
📝 نظر رهبر انقلاب درباره وجود و عدم آزاداندیشی در حوزه علمیه
🖋 رضا حسینی
🔹 یکی از ایراداتی که چندی است به حوزه وارد می شود این است که حوزه آزاداندیش نیست، ادب آزاداندیشی در حوزه جای ندارد و منتقدین در حوزه سرکوب می شوند!
🔹 برای فهم اینکه حوزه آزاداندیش هست یا خیر، نیاز به ملاک آزاداندیشی داریم. لذا یا باید کارشناس درجه یک بود تا ملاک و وضع موجود حوزه علمیه را شناخت و یا باید از شخص خبره و خریط فن سوال کرد.
به اذعان هر دو طیف (قائلین به آزاداندیشی و قائلین به عدم آزاداندیشی) رهبر معظم انقلاب، خبره و صاحبنظر در این زمینه است؛ فلذا به عنوان فصلالخطاب، نظر ایشان باید مورد مداقه قرار گیرد.
🔹 طیفی که قائل به عدم آزاداندیشی است معمولا به بیاناتی از ایشان استناد میکند که ایشان بارها به برگزاری کرسیهای آزاداندیشی دستور دادهاند ولی این کرسیها تشکیل نشده است، فلذا عدم تشکیل کرسی را دال بر عدم آزاداندیشی گرفتهاند. اگر دقیق به بیانات ایشان توجه شود ملاحظه میشود که برگزارشدن یا نشدن کرسیها، فقط در تقویت آزاداندیشی مؤثر است، نه در اصل آن!
🔹 از نظر رهبر انقلاب حوزه آزاداندیش هست، اما برای گسترش این آزاداندیشی نیاز به برگزاری کرسیهای آزاداندیشی است.
🔹 ملاک آزاداندیشی هم نقد مکرر مبانی در دروس است که نه تنها مخالفت جدی با ان نمیشود بلکه درسهای نقادانه، مشتری بیشتری هم دارد. به جهت اتمام حجت و فهم این ملاک، نص بیان امام حوزهها ذکر میشود تا پایانی بر همه تهمتها و سیاهنماییها باشد:
«نكتهى ديگر اينكه حوزه آزادانديش است. خاصيت علمىبودن، آزادانديشى است. تحجر در ميدان علم معنى ندارد. يعنى اگر عالم هستيم، حوزه علميه هستيم، دنبال علم هستيم، بايد فكر را آزاد گذاشت؛ البته براى اهل فكر. معلوم است كه در يك مجموعه علمى كسى كه صلاحيت فكرى ندارد، جرأت اظهار نظر هم پيدا نمیكند؛ اگر اظهار نظر كرد، مچ او را میگيرند، غلط او آشكار میشود. آن كسى كه صلاحيت اظهار نظر دارد، بايستى اظهار نظر كند؛ چه در فقه، چه در اصول، چه در فلسفه، چه در كلام، چه در بقيهى مباحث و علوم حوزوى و رائج در حوزه؛ يعنى بايد آزادانديشى باشد.
🔺البته اين آزادانديشى هست؛ اين را #بايد همه قبول كنيم.
🔺من يك جایى خواندم كه نوشته شده بود امروز در حوزه علميه قم آزادانديشى علمى نيست؛ ديروز بود، امروز نيست. اين درست نيست؛ ديروز هم بود، امروز هم هست؛ امروز بيشتر از ديروز هم هست. آراء فقهى و اصولى از برترين فقها مورد نقد قرار میگيرد. آدم ملاحظه میكند كه بعضى از نظرات برجسته و فوقالعادهى فقهى و اصولى امام در مقالات علمى مورد نقد قرار میگيرد؛ ايرادى هم ندارد. مبناى خطابات قانونيه امام كه به نظر ما يكى از مستحكمترين و بديعترين و كارسازترين مبانى اصولى امام است، مورد نقد قرار مىگيرد؛ هم در درسها مورد نقد قرار مىگيرد، هم در مقالات. من مقالاتى را هم خواندم، ديدم مورد نقد قرار دادهاند. البته به نظر ما آن نقدها وارد نيست، اما بالاخره مورد نقد قرار میگيرد؛ كسى هم نمىگويد چرا.
🔺نمىشود حوزه را متهم كرد به اينكه در آن، نقد و انتقاد و آزادى نيست. متأسفانه يك جایى ما خوانديم كه نوشتهاند اين حرفها نيست؛ در حالى كه اين خلاف است، اين متهمكردن حوزه است.» (۲ آبان ۱۳۸۹؛ دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم)
〰〰〰〰〰
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#مناهج
@Manahejj
مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 حوزه آزاداندیش هست یا نیست؟ 📝 نظر رهبر انقلاب درباره وجود و عدم آزاداندیشی در حوزه علمیه 🖋 رضا حسی
#یادداشت_وارده
🌀 نگاهی آزاداندیشانه به آزاداندیشی حوزوی!
📝 ناظر به یادداشت آقای رضا حسینی
🖋 صادق بابایی
🔹 گاهی آدرس غلط میدهیم! مثل آنچه دوست فاضلمان _رضا حسینی_ در راستای اثبات وجود آزاداندیشی در حوزهی علمیهی کنونی، مرقوم داشتهاند.
🔹 این قلم اگرچه در اینجا بر نقطهی نقد میچرخد، اما خود را همواره دغدغهمند حوزه و انقلاب میداند، و البته این اصلاً توجیه خوبی نیست بر اینکه مجاز باشیم چشمهایمان را بروی حقایق ببندیم؛ حقایقی مثل غیر واقع بودن این ادعای نگارندهی محترم: "فرمایشات رهبر معظم انقلاب برای تمام طلاب موافق و مخالف، فصلالخطاب است." باری، اگر تعارفات رایج را کمی عقب بنشانیم، روشن است که حقیقت امر، اینچنین نیست. در موضوعاتی بله، ولی در آنچه خودِ طلبه آنها را لمس میکند _سلباً و ایجاباً_، فصلالخطابها اغلب رنگ میبازند. بگذریم از اساتید و طلابی که اصولاً با شخص رهبر معظم انقلاب، دلشان هم آنچنان صاف نیست. و خود رهبری نیز مقبولیت و عدم مقبولیت شخص شریف خودشان را از جمله خطوط قرمز نظام نمیدانند (جملهی ایشان راجع به مصطفی معین را بخاطر بیاورید.)
🔹 بهرحال، باید گفت که جان سخن و نزاع طرفین درین مقوله، اصولاً بر سَر آزاداندیشی نیست. باب علمی حوزههای تشیع _بجز معدود توقفهایی که پس از امثال شیخ طوسی و شیخ انصاری و در مواردی آیتالله خویی رحمهمالله صورت پذیرفته_ همواره بر پایهی " أبناءالدلیل " بودن چرخیده و میچرخد، ازینروی میتوان مدعی شد که آزادی اندیشی علمی همواره در حوزهها پررنگ بوده است. لکن در طول تاریخ، محدودیتها، اغلب از آنجا شروع میشده است که جوهر قلم علما، پَر ردای شاهان و حکومتیان را لکهناک میکرده است. بعبارت دیگر نزاع همواره بر سر آزادی بیان بوده است نه آزاداندیشی. آزادی بیان بدین معنا که اجازه و بستر سیاسی و اجتماعی برای پاگیری گفتمانهای همسو و غیر همسو فراهم باشد. امروز البته به یُمن وجود نظام اسلامی، حاکمیت جوری زمامدار حکومت نیست که علما بخواهند در صدد مقابلهی سخت برآیند، اما اختلافات ریز و درشت میان اهل علم و اهل شوکت، همواره جاریست.
🔹 عرض شایستهی التفات دیگر آنست که جامعهی ما و منجمله جامعهی حوزوی ما، متاسفانه در مواردی، بیش از حد سیاستزده شده است. مثلاً وقتی رهبری در بیاناتشان، از حوزهی انقلابی دم میزنند و یا میفرمایند: "استاد و مرجع تقلید غیر انقلابی بدرد کشور نمیخورد" برخی طلاب انقلابی گمان میکنند که با برچسبزدنهایی چون حوزویهای سکولار و مشابه آن، بایستی عدهای را در بایکوت و انزوا قرار دهند و همهجوره از دور خارج کنند. یعنی ولو من حیث لایشعر، میخواهند کار را بهنحوی پیش ببرند که آن اشخاصِ برچسبخورده _چون غیر انقلابی هستند_، دیگر حتی توان مخالفت علمی که لازمهی رشد است را هم نداشته باشند چه رسد به انتقادات روبناییتر.
🔹 کوتاه سخن آنکه آزادی بیان یک سطح طیفمانند است. آنچه زیبندهی حوزههای علمیهی ماست، قرار گرفتن در قسمت پررنگ اینطیف است. من همواره تعجب میکنم که چطور یک خبرنگار ایرانی با گرایشهای مارکسیستی همچون علی علیزاده، از قلب لندن، به نوادگان ملکهی انگلیس لقب حیوان نجسالعین را نسبت میدهد و راستراست برای خودش میچرخد، اما ما در اینجا، در دل حوزهی علمیمان که أسّس علیالتقوی است، نسبت به شخص یا اشخاصی که _با تمام قوّت و ضعفهایشان_، دغدغهی امام حوزههای انقلابی را پی گرفته اند، اینچنین بر سر بیمهری مشی میکنیم و تا بدانجا پیش میرویم که عرصه بر ایشان تنگ میشود و دست به یارکشی، تحصن و این قبیل مسائل میزنند. در مجموع من گمان میکنم نمرهی بطن حوزه در مقولهی آزادی بیان، اگرچه احتمالاً نمرهی قبولیست اما چندان ممتاز نیست.
〰〰〰〰〰
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#مناهج
@Manahejj
🌀 حوزه علمیه در آزاداندیشی مردود نیست
📝 در پاسخ به آقای صادق بابایی
🖋 رضا حسینی
سلام علیکم
🔹 جوابیه شما بر یادداشت حقیر حقیقتا مایه مباهات و خوشحالی بنده بود، زیرا مطمئن شدم حضرت عالی دقیق و مو شکافانه عرایض بنده را خواندید و تحلیل کردید.
🔹 اول از همه بگویم که با اکثر بیاناتتان در یادداشت موافق هستم، و اصلا به نوعی یادداشت شما نه تنها ردیهای بر یادداشت اینجانب به حساب نمیآید بلکه به نوعی تکملهای مهم برای آن است.
🔹 جان کلامتان را در انتهای یادداشت بیان کردید که:
در مجموع من گمان میکنم نمره بطن حوزه در مقوله آزاداندیشی اگرچه احتمالا نمره قبولی است اما چندان ممتاز نیست.
🔹 تمام یادداشت حقیر در صدد بیان همین نکته بوده، که شما نیز اشاره کردهاید.
بعضیها در عباراتشان صحبت از جمود بی سابقه، چهل سال تحجر، ۱۰۰۰ سال فاصله!! و بیاناتی از این دست میکنند.
ما این را به شدت رد میکنیم و میگوییم حوزه نمرهاش مردود و صفر نیست! حوزه متحجر نیست اگرچه نمره آزاداندیشیاش عالی نیست!
برای عالیشدن نیاز به کرسی آزاداندیشی هست، نیاز به تعطیلنشدن همایشها هست، نیاز به برانداختن رمی و تفسیق هست.
🔹 نکته دیگری که مورد تاکید بنده بوده و شما آن را مورد نقد قرار دادید این بود که فرمودید: فرمایشات رهبر برای همه طلاب فصل الخطاب نیست!
اتفاقا غرض یادداشت و روی صحبت بنده، با کسانی است که سنگ رهبری را به سینه میزنند و مدام عکسنوشتههای ایشان را سر دست میگیرند. اگر قرار بود برای غیر این افراد استدلال بیاورم قطعا طور دیگری استدلال میکردم. کسانی که رهبری را حجت میدانند و بارها بیانات ایشان را راهگشای راه حوزهها دانستهاند( کماهو الحق) نمیتوانند حوزه را متهم به جمود و تحجر کنند اما اگر صریحا بگویند با مبنای ایشان مخالفند آنگاه جوابدادن به آنها یادداشت دیگری میطلبد!
🔺 در یادداشت شما نکات کوچکی هم به چشم میخورد نظیر ادعای آزادی بیان در انگلستان و... که به دلایلی نظیر کمبود فرصت و حاشیهای بودن موضوع از پاسخ به آن میگذرم.
در پایان بسیار از جنابعالی ممنونم
والسلام
〰〰〰〰〰
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#مناهج
@Manahejj
🌀 لوازم آزاداندیشی: نیفتادن در دام افراط و تفریط
📝 هشداری به طلاب انقلابی و دغدغهمند
🖋 مهدی سعادتجو
🔹 آزاداندیشی یعنی آزادی در حوزه اندیشه و فکر، نه در اقدام و عمل. در عمل ما موظف به حرکت بر مدار مسلمات و محکمات هستیم. سالیانی است به برکت بیانات پرفروغ رهبر انقلاب حفظه الله مبنی بر ترویج آزاداندیشی در حوزه و دانشگاه و همچنین تحول در حوزه، شعار تحول بر سر زبانها افتاده و افراد مختلف حوزوی، خواسته یا ناخواسته در این زمینه سخنرانی، قلمفرسایی یا اقدام عملی انجام میهند.
طلاب حوزه نیز کم و بیش درگیر این بحثها هستند و تحول در حوزه، نقل محافل و مجالسشان شده است. طبیعی است ضرورت پرداختن به بحث تحول بر کسی پوشیده نیست، همچنین ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و گفتمانسازی جزو ضروریات تحول درست است؛ اما آنچه لازم است در این میان مغفول نماند، متأثر نشدن عملی طلاب از نظریات و ایدههای مختلفی است که هنوز درستی و نادرستی آن ثابت نشده است.
🔹 یکی از مسائل مهم در بحث تحول در حوزه، تغییر در کتب درسی و نظام آموزشی حوزه است. لازمه آزاداندیشی در حوزه این است که در اینباره نیز اجازه مطرحشدن نظرات مختلف داده شود اما این بدان معنا نیست که هرکسی نظر و ایده جدیدی مطرح کرد که به مذاق ما خوش آمد به ناگاه در روند تحصیلیمان تغییر مسیر داده و آن را سرلوحه کارمان قرار دهیم. طبیعی است اینگونه عمل کردن برای طلاب مبتدی، جز خسارت و سرخوردگی چیزی در پی نخواهد داشت.
🔹 اما سئوال اینجاست، حال که ما میدانیم کتب درسی و نظام آموزشی فعلی حوزه نیاز به تغییر و تحول دارد، و از طرفی اهتمام جدی به تغییر سریع در آنها نیست وظیفهی طلاب چیست؟ پاسخ به این سوال همان است که در مطلع بحث اشاره شد به اینکه، حرکت همواره باید بر مدار مسلمات و محکمات باشد. آنچه برای ما مسلمّ و قطعی است آن است که تا وقتی کتب موجود تغییر نیافته همینها را خوب بخوانیم. چون کتب موجود و نظام فعلی حوزه تا حدی کارآمدی خود را نشان داده و سالهاست عدهای با همین کتب تربیت یافتهاند و به قلهی علمی حوزه که همان اجتهاد است دست یافتهاند. لذا جایگزین آن نیازمند حجت محکمی است که تا آن حجت اقامه نشود، طلبهی دغدغهمند مجاز به تغییر این مسیر نیست.
🔹 از این روست که امام خامنهای (حفظهالله) اگرچه سالیان درازی است مطالبه جدی مبنی بر تغییر کتب دارند؛ ولی کماکان بر این نظر استوارند که تا کتب موجود تغییر نیافته همینها را خوب بخوانید. بعضی بر این بیانات جفا نموده و آن را حمل بر مصلحتسنجی مینمایند در حالی که اولاً در صورتی که خلافش مد نظر آقا بود ایشان به هیچ وجه ابایی از گفتن آن ندارند ثانیاً بیانات متعدد دیگر در سالیان مختلف مؤید این مدعاست. که میفرمایند:
1⃣ درس خواندن را جدّى بگيريد عزيزان! نگوييد چون اين برنامه فلان عيب را دارد، پس برنامه هيچ؛ نه. تا برنامه تغيير نكرده است، همين برنامهاى كه وجود دارد، بايد با جديّت دنبال شود. بايد درس بخوانيد. (۱۴ مهر ۱۳۷۹)
2⃣ مادامى كه همين كتابها وجود دارد، بايد آنها را بخوانند. يك وقت هست كه يك دست قدرتمندِ توانائى ميتواند بنشيند يك رسائل جديد، يك مكاسب جديد را با همان امتيازات و بدون آن عيوب تهيه كند- كه البته هدف اين است، ايده آل اين است- اما تا مادامى كه آن نشده، همين كتابهایى را كه فعلًا موجود است، بايستى طلبهها خوب بخوانند.(۴ آبان ۱۳۸۹)
🔹 لذا توصیه به طلاب ولایتمداری که دغدغه تحول در حوزه را دارند آن است که مبادا نظریه پردازیهای مختلف در این مسیر شما را از گامنهادن در مسیر محکم بازدارد یا حتی قدمهایتان را در پیمودن آن سست کند. چراکه نتیجهای جز ضعیفشدن بنیه علمی طلاب انقلابی و دغدغهمند در حوزه در برنخواهد داشت و راه را در آینده برای عدهای دیگر که بیگانه از انقلابند باز خواهد کرد. عدهای که حوزه را در خدمت انقلاب نمیدانند و در نتیجه هیچ اعتقادی به تحول صحیح در حوزه نخواهند داشت.
🔹 پس اگر قلبمان برای انقلاب و تحول در حوزه میتپد، باید همین دروس موجود را خوب بخوانیم و با ایجاد گفتمان صحیح کمک کنیم تا صاحبنظران فن در جهت تغییر کتب درسی دست به کار شوند. و در آینده قطعا بسیاری از قدمهای تحول را خود شما طلاب تحولخواه باید بردارید البته بشرط ملّاشدن. که آقا فرمودند: بیمایه فطیر است.
〰〰〰〰〰
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#مناهج
@Manahejj
#یادداشت_وارده
🌀 اعتدال در آزاداندیشی
📝 از احترام تا عدالت
🖋 علی بهادرزایی
🔹 زنجیرهای از بعضی رفتارها که در حوزه با آنها مواجه میشویم را تصویر کنیم:
- تحقیر در جلسات امتحان شفاهی
- تعاملات سرد و دستوری کادر مرکز مدیریت
- برخوردهای زننده در برخی مراجعههای مالی
- عدم سماع (فضلا از استماع و در پله بالاتر ترتیب اثردادن) به نقدهای بنیانی در بعضی بزرگان
و بسیاری مثل اینها. معتقدم این نوع تعاملات را میشود در یک عنوان وسیعتر جا داد: محترم ندانستن طلاب!
طبیعی هم هست وقتی که گروهی از صاحبمنصبان حوزوی ولو در ناخودآگاهشان خود را ارباب بدانند و ما را رعیت، تقویت آزادی در اندیشه و بیان سخت است و تلاش برای خروجی گرفتن از آن سخت تر.
🔹 ناگفته نماند نگارنده آزادی فعلی در ساحت علوم متعارف را ضعیف نمیداند و سخن در بسط و تعمیق آن است.
❓اما تکلیف ما چیست؟ «عزم راسخ، حرکت پرانگیزه و مبارزه» (امام خامنهای، ۶ شهریور ۱۳۹۶)
❓ خط قرمز در این مبارزه کدام است؟ این که در مقابل جفا و سختیها از عدالت در گفتار یا رفتار خارج شویم: «لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» (سوره مائده/آیه8)
🔺 طلبه «محترمی» که:
- در نقد منهج علمی اعضا شورای نگهبان میگوید: «نقش ما در فرآیند قانونگذاری چیست؟ جز یک شورای نگهبان با چهار تا فقیه پیر و «فقهی حداقلی» که عمدهاش با برائت پیش می رود! یعنی فقه ما فقه لیبرال است.»
- و در مقام نقد کاستیهای سیاسی-اجتماعی میفرماید: «این نظام را اسلامی نمیدانم.»
- همچنین گاه و بیگاه نامهی با سر و ته گشاد به مراجع مینویسد تا از خجالتشان در آید!
هر چند نیت صادق و عزم راسخ داشته باشد، اما نمیتواند مسیرش را صحیح و عیب را یکسره متوجه سایرین بداند.
🔹 بنابراین مسیر آزاداندیشی جادهای است که از یک جهت محدود به «احترام» است و از طرف دیگر مقیّد به«عدالت»؛ شاید بتوان تازهترین بیانات رهبری در دیدار با حوزویان را هم اینچنین تفسیر کرد: «در حوزه از یک طرف طلبه های جوان باید ادب را، اطاعت را نسبت به بزرگان حوزه، نسبت به مراجع تقلید حفظ کنند، همین طور که در همین منشور روحانیت امام (رضوان الله علیه) همین ها هست. آن بزرگان حوزه هم باید حلم را و تحمّل را نسبت به جوان ها در نظر داشته باشند.» (۱۸/اردیبهشت/۱۳۹۸)
🔹 راه تحقّق اندیشههای آزاد هم منحصر در بلند دادزدن نیست، حوزه در «آزادی عملکرد» سعه صدر بسیاری دارد که ما غافلیم و «دیگران» به خوبی از آن بهره میبرند؛ دانشگاه مفید، دانشگاه ادیان و مذاهب، مؤسسه فهیم و بسیاری مجموعههای «دگراندیش» در حال تربیت طلبه و قبضه مناصب روحانیت در پست های کلیدی کشورند، حتی شیعیان انگلیسی هم تنها در بعد رسانهای مشکل دارند و الا از قوت فعالیتشان در حوزه ها و هیئات چندان کاسته نشده. این سخن جاودانه امام صادق علیهالسلام را فراموش نکنیم که «اذا اتّسع الزمانُ فَأبرارُ الزّمانِ أولی بِهِ».
〰〰〰〰〰
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#مناهج
@Manahejj
🌀 آینده طلاب انقلابی زیر قیچی تحجر و تحولخواهی غلط
📝 حکایت یک دوقطبی کاذب
🖋 علی مهدوی
🔹 در این میانه دو طیف، آینده طلاب انقلابی را به بازی گرفتهاند:
یک. متحجرین:
این دسته، متعبد به تمام محتوای کتب موجود هستند. حتی نه تنها دست از محتوا بر نمیدارند؛ بلکه تکتک عبارات سلف را نیز چون ناموس خویش میدانند. لذا هرگونه تغییر و پالایشی در کتب را برنمیتابند...
دو. تحولخواهان بی بصیرت
این دسته، چوب حراج به تمام کتب موجود میزنند. اشکالشان فقط به عبارات و مغلقبودن کتب نیست؛ بلکه تقریبا بر تمام محتوای کتب میتازند. بیش از هفتاد درصد از اصول موجود را زائد میدانند. حتی شیخ اعظم را مایهی نکس فقه و عقبگرد حوزه علمیه میدانند!! ...
❓ برنده این دوقطبی کاذب کیست؟
📌 متن کامل یادداشت در پست بعد
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
〰️〰️〰️〰️〰️
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#دوقطبی_کاذب
#مناهج
@Manahejj
🌀 آینده طلاب انقلابی زیر قیچی تحجر و تحولخواهی غلط
📝 حکایت یک دوقطبی کاذب
🖋 علی مهدوی
🔹 بیشک پیشرفت و ارتقای حوزه علمیه در گرو آزاداندیشی است؛ کما اینکه در تمام ادوار تاریخ حوزه علمیه، هرجا آزاداندیشی پررنگتر بوده، رشد علم نیز هویداتر بوده و هرجا کمرنگتر شده، حرکتهای اصلاحی و ترقی نیز کندتر شده است.
🔹 امروز نیز حوزه علمیه برای همگامشدن با نیازهای جامعه و حرکت در ریل تحقق تمدن اسلامی، نیازمند تضارب آراء و علیالخصوص برگزاری کرسیهای آزاداندیشی است. چراکه با عرضهی مناهج مختلف است که منهج صحیح از سقیم بازشناخته خواهد شد و آسیبها و مشکلاتِ هر راه رخ مینماید.
🔹 در این میانه دو طیف، آینده طلاب انقلابی را به بازی گرفتهاند:
یک. متحجرین:
این دسته، متعبد به تمام محتوای کتب موجود هستند. حتی نه تنها دست از محتوا بر نمیدارند؛ بلکه تکتک عبارات سلف را نیز چون ناموس خویش میدانند. لذا هرگونه تغییر و پالایشی در کتب را برنمیتابند. تفکیک استعدادها و اختلاف روش آموزشی برای هر استعدادی را فهم نمیکنند و حتی هرکسی را که ادعای تورم اصول موجود را داشته باشد یا نظری خلاف ایشان بدهد را کجاندیش، بیسواد، وابسته به دستگاههای نفوذ غرب و... میدانند؛ بیآنکه توان دفاع علمی از حیثیت اصول موجود را داشته باشند یا ثمره عملی آنچه بر آن اصرار دارند را نشان دهند. لذا سهم این عده از آزاداندیشی بسیار اندک است.
دو. تحولخواهان بیبصیرت
این دسته، چوب حراج به تمام کتب موجود میزنند. اشکالشان فقط به عبارات و مغلق بودن کتب نیست؛ بلکه محتوا را نیز نقد میکنند. بیش از هفتاد درصد از اصول موجود را زائد میدانند. حتی شیخ اعظم را مایهی نکس فقه و عقبگرد حوزه علمیه میدانند!! نیل به اجتهاد را بسیار نزدیک میدانند. همچنین از هیچ تلاشی برای ترویج افکارشان فروگذار نیستند. روزی که بتوانند از در وارد شوند و اجازه همایش و مناظره داشته باشند، مضایقه نمیکنند؛ اما روزی هم که درهای مناظره و همایش بسته شود و گفته شود: کفایت مذاکرات، دست روی دست نمیگذارند و سراغ گزینههای بعدی میروند. از جمله: تحریک طلاب برای اعتصاب علمی، سیاهنمایی فضای موجود، مأیوسساختن طلاب، پشیمان کردن طلاب جدیدالورود و... . این طیف نیز سوءاستفادهگران از فضای آزاداندیشی هستند.
🔹 اینجاست که طلابی که از متحجرین خسته و سرخورده شدهاند، متحیر در اینکه چه باید کرد، ناخودآگاه به دام قطب [کاذب] دیگر میافتند. قطبی که بجای درنظرگرفتن روش برخورد صحیح با متحجرین، داشتن صبری معقول و آگاهی به لوازم حقیقی تحول، بنزین روی آتش سینه طلاب انقلابی میریزد و بیتوجه به سنتهای حوزوی سعی دارد آنها را بر علیه وضع موجود بشوراند. اما این تمام ماجرا نیست. طلاب انقلابی که دل به تحولخواهان کمتجربه و افراطی میدهند پس از چندی، دیگر امید و انگیزهای برای درس خواندن ندارند؛ دل از شیخ بریده و از آخوند منزجرند.
❓ برنده این دوقطبی کاذب کیست؟
🔹 در چنین فضایی آنکه خوشهچینی میکند متحجرین هستند. چون طلاب خودشان را به شدت علمی بار میآورند و در آینده خیل زیادی از متحجرین سکولار با فرسنگها فاصله از نظامات فقهی و فقه حکومتی تحویل جامعه میدهند. فضلایی که هیچ فهمی از نظامات فقهی نخواهند داشت و از اساس آن را منکر میشوند!! چه پیروزی و فتحی بالاتر از این برای متحجرین؟ با کمترین هزینه، رقیب(طلاب انقلابی) از میدان علم به در شده و خودشان یکهتاز عرصه خواهند شد؛ بنابراین سالیان بسیاری، «تحول صحیح» عقبتر رانده خواهد شد؛ چراکه «حلوای مسموم تحول غلط»، کار خود را کرد.
〰️〰️〰️〰️〰️
🗂 پرونده #ادب_آزاداندیشی
#دوقطبی_کاذب
#مناهج
@Manahejj
مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 آینده طلاب انقلابی زیر قیچی تحجر و تحولخواهی غلط 📝 حکایت یک دوقطبی کاذب 🖋 علی مهدوی 🔹 بیشک پیشر
📠 نظر کاربران
💬 الف ب:
سلام، و درود
از کانال خوبتون سپاسگذارم.
🔺 متاسفانه این تبلیغات کانالی که تنها نام تحولخواهی را یدک میکشند، نه تنها نتیجه نداره و قانع کننده نیست؛ بلکه الان طوری شده به جای اینکه امید به طلبه بدهند طلبه رو مایوس میکنند.
🔺 بسیاری بسیاری بسیاری از دوستان حقیر متاسفانه درس حوزه رو گذاشتن کنار و گه گدار میرند کلاس و امتحانات رو تک و توک میدن و چسبیدن به مسافرکشی و غیره.😔
🔺 وقتی باهاشون حرف میزنی سریع میگن: برو بابا این اصول فلان،
فقه فلان،
فلسفه فلان.
#نظر_اعضا
#مناهج
@Manahejj
مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 آینده طلاب انقلابی زیر قیچی تحجر و تحولخواهی غلط 📝 حکایت یک دوقطبی کاذب 🖋 علی مهدوی 🔹 بیشک پیشر