eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.9هزار دنبال‌کننده
702 عکس
764 ویدیو
122 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ای عمّار! دست روی دلم مگذار ... تازه فهمیدم «مصیبت» یعنی چه؟! در نقل‌ها آمده است: وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپرد، به خانه برگشت و چند روز از خانه بیرون نیامد و در داغ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها عزاداری می‌نمود. 🥀 برخی از خواصّ (سلمان و ابوذر و مقداد و...) نگران حال مولا شدند و به جناب عمار یاسر گفتند: به خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام برو و خبری از آن حضرت برای ما بیاور! 🥀 عمار گوید: من به سمت خانه مولا رفته و دقّ الباب کرده و وارد خانه شدم. 📋 فَوَجَدتُُه جالسًا فی بَیتِهِ و مَعَه وَلَداهُ الحَسنُ و الحُسین علیهم‌السّلام و هُوَ مَعَ ذٰلکَ یَبکِی ▪️تا که وارد شدم، دیدم مولا علی علیه‌السلام زانوی غم بغل گرفته و حسنین علیهماالسلام دو طرف آن حضرت نشستند و او گریه می‌کند. 🥀 عمار گوید: جلو رفته و سلام دادم و ساعتی در مقابل آن حضرت نشستم؛ سپس عرضه داشتم: اجازه می‌دهید سخنی را بگویم یا که ساکت بمانم؟ مولا علی علیه‌السلام به من فرمود: سخن بگو! 🥀 عرضه داشتم: برای چه است که شما ما را امر به صبر در مصائب می‌کنید اما خودتان اینگونه بی‌تاب شده‌اید؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من فرمودند: 📋 یا عمّار إنّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَن فَقَدتُهُ لَعزیزٌ... ▪️ای عمار! آرام شدن از داغ کسی که من او را از دست دادم، خیلی سخت است! 📋 فََو اللّه یا عمّار ما أحسَستُ بِوَجَعِ المُصیبةِ إلاّ بِوفاتِها و ما أحسَستُ بِألَمِ الفِراقِ إلاّ بِفراقِها، ▪️به خدا قسم ای عمّار! درد مصیبت را نکشیدم مگر در شهادت زهرا سلام‌الله‌علیها ؛ درد فراق را حس نکردم مگر بعد از جدا شدن از زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 عمار گوید: 📋 فَأبکانِی کلامَهُ و بُکاؤَه فَبَکیتُ رَحمةً لَه ▪️گریه‌های بی‌امان مولا و سخنان دردناک او، مرا به گریه وا داشت و برای او جگرم سوخت و گریه کردم. 📚المنتخب،طریحی،ص۳۵۷ 👇در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برای عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو
🩸ای عمّار! دست روی دلم مگذار ... تازه فهمیدم «مصیبت» یعنی چه؟! در نقل‌ها آمده است: وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپرد، به خانه برگشت و چند روز از خانه بیرون نیامد و در داغ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها عزاداری می‌نمود. 🥀 برخی از خواصّ (سلمان و ابوذر و مقداد و...) نگران حال مولا شدند و به جناب عمار یاسر گفتند: به خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام برو و خبری از آن حضرت برای ما بیاور! 🥀 عمار گوید: من به سمت خانه مولا رفته و دقّ الباب کرده و وارد خانه شدم. 📋 فَوَجَدتُُه جالسًا فی بَیتِهِ و مَعَه وَلَداهُ الحَسنُ و الحُسین علیهم‌السّلام و هُوَ مَعَ ذٰلکَ یَبکِی ▪️تا که وارد شدم، دیدم مولا علی علیه‌السلام زانوی غم بغل گرفته و حسنین علیهماالسلام دو طرف آن حضرت نشستند و او گریه می‌کند. 🥀 عمار گوید: جلو رفته و سلام دادم و ساعتی در مقابل آن حضرت نشستم؛ سپس عرضه داشتم: اجازه می‌دهید سخنی را بگویم یا که ساکت بمانم؟ مولا علی علیه‌السلام به من فرمود: سخن بگو! 🥀 عرضه داشتم: برای چه است که شما ما را امر به صبر در مصائب می‌کنید اما خودتان اینگونه بی‌تاب شده‌اید؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من فرمودند: 📋 یا عمّار إنّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَن فَقَدتُهُ لَعزیزٌ... ▪️ای عمار! آرام شدن از داغ کسی که من او را از دست دادم، خیلی سخت است! 📋 فََو اللّه یا عمّار ما أحسَستُ بِوَجَعِ المُصیبةِ إلاّ بِوفاتِها و ما أحسَستُ بِألَمِ الفِراقِ إلاّ بِفراقِها، ▪️به خدا قسم ای عمّار! درد مصیبت را نکشیدم مگر در شهادت زهرا سلام‌الله‌علیها ؛ درد فراق را حس نکردم مگر بعد از جدا شدن از زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 عمار گوید: 📋 فَأبکانِی کلامَهُ و بُکاؤَه فَبَکیتُ رَحمةً لَه ▪️گریه‌های بی‌امان مولا و سخنان دردناک او، مرا به گریه وا داشت و برای او جگرم سوخت و گریه کردم. 📚المنتخب،طریحی،ص۳۵۷ 👇در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برای عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو
4_5940792269836651430.mp3
12.46M
۱۱ ✨مادری به وزنِ عرش به قدّ عرش به بلندای عرش ... ★ مادری ، بـــرای هَمـــــــه‌ی بشر ! ولی فقط بعضی‌ها ، با این مادر ، تا عرش و به قدّ عرش بزرگ می‌شوند! چــــرا؟ این بعضی‌ها چه فرقی با بقیه دارند؟
🔴 سلام الله علیها به شهادت رسید ... ▪️قال الصّادق علیه السلام : و کانَت تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده. 🔸امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند : او (حضرت ام البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می کرد ؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند. 📚تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰ 📚المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰ 📚زنان نابغه ص۱۵۰ 📚ام البنین ص۴۷۰ 📚ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰ 📚اعلام النساء ص ۴۹۶ 📚وقایع الشیعه ص٨۵ @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🌾 س خواستگاری امیرالمومنین علی علیه السلام از ام البنین سلام الله علیها 💦 خوا ستگاری امیر المومنین از ام البنین علیهما السلام عقیل وقتی به خواستگاری ام البنین رفت، خانواده حزام خیلی خوشحال شدند و با افتخار تمام از وی استقبال کردند؛ امّا با این حال، پدر ام البنین با کمال ادب از عقیل مهلت خواست تا در این زمینه از مادر دختر، شمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند. 💚رؤیای مسرت بخش وقتی پدر امّ البنین، نزد همسر و دخترش برگشت تا از نظر آنان آگاه شود، متوجه شد دخترش خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای مادرش، چنین تعریف می کند: مادر! خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های بسیار در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم و نیز درباره آسمان که بدون ستون، بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان و... . در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که چهار ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند. @manbarmajma ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🍁 س ذکر مصیبت حضرت امّ البنین (س) -(پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یکی از بانوانی که امیرمومنان علی علیه السلام با او ازدواج کرد ام البنین بود.... پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یکی از بانوانی که امیرمومنان علی علیه السلام با او ازدواج کرد ام البنین بود. امام علی علیه السلام به برادرش عقیل که نسب شناس بود فرمود: زنی را که از خاندان شجاع باشد برای من خواستگاری کن. عقیل عرض کرد: چنین زنی را برای چه می خواهی؟ امام فرمود: برای اینکه فرزندی شجاع از او متولد گردد. عقیل ام البنین را که فاطمه نام داشت و دختر حزام بن خالد از دودمان شجاع بنی کلاب بود و از کمالات و فضائل بهره کافی داشت خواستگاری نمود. امیرمومنان علی علیه السلام عقد او را برای خود جاری ساخت اولین فرزند او حضرت عباس علیه السلام در تاریخ چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه به دنیا آمد امام علی علیه السلام از ام البنین دارای چهار فرزند شد بنام های: عباس، عبدالله، عثمان و جعفر و تا هنگامی که ام البنین سلام الله علیها دارای این فرزندان نشده بود به او فاطمه می گفتند و بعد از آنکه دارای آن فرزندان شد به او ام البنین (یعنی مادر پسران) گفتند. این چهار پسر رشید در روز عاشورا در راه دفاع از حریم امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند حضرت عباس علیه السلام هنگام شهادت 34 سال داشت. ام البنین علیه السلام در کربلا حضور نداشت بلکه در مدینه سکونت داشت خبر شهادت چهار پسرش را در مدینه شنید (پسران جوانش که عباس 34 ساله عبدالله 25 ساله عثمان 21 سال وجعفر 19 سال داشت) این مادر چهار شهید بسیار به امام حسین علیه السلام علاقمند بود به طوری که وقتی بشیر به مدینه آمد هر کدام از فرزندان او را نام می برد که به شهادت رسیده اند او میگفت: اَخبِرنِی عَن اَبِی اللهِ الحَسَین، اَولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراءِ کُلُّهُم فَداءٌ لِاُبی عَبِداللهِ الحُسَینِ از حسین علیه السلام به من خبر بده فرزندانم و آنچه در زیر آسمان کبود است همه به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام باشد. بشیر گفت: حسین علیه اسلام را نیز کشتند. ام البنین با صدای گریان و جانسوز گفت: قَد قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبِی ای بشیر با این خبر بندهای دلم را پاره کردی. اینگونه برخورد ام البنین علیه السلام حاکی است که او در عالی ترین مرحله ایمان و کمال بوده است به طوری که شهادت چهار فرزند رشیدش را در برابر مقام امامت سهل و کوچک می شمرد.(1) ـــــــــــــ 1- منتهی المقال مامقانی ج3 ص70 سپس ام البنین(س) همه روزه به قبرستان بقیع می آمد و برای چهار فرزندش آنچنان گریه می کرد که دوست و دشمن از گریه او به گریه می افتادند مروان(1) با آن قساوت قلب گریه می کرد و اشکهای خود را با دستمال پاک می نمود و با جمعی از اهل مدینه کنار بقیع می آمد و ندبه ام البنین (س) را می شنیدند و گریه می کردند. هنگامی که زنها به ام البنین تسلیت می دادند و می گفتند: ای ام البنین (ای مادر پسرها) خدا به تو صبر و تحمل بدهد او در پاسخ آنها چنین می خواند: لاتَدعُونِّی وَیکِ اُمُّ البَنِینَ تُذَکِّریِنی بِلُیُوثِ العَرِینِ کانَت بَنُونَ لِی اُدعی بِهِم وَالیَومَ اَصبَحتُ وَلا مِن بَنِینِ اَربَعَهٌ مِثلُ نُسُورِ الرُّبی قَد واصَلُوا المَوتَ بِقَطعِ الوَنِینِ تَنازَعَ الخِرصانُ الائَهُم فَکُلُّهُم اَمسی صَرِیعاً طَعِینٍ یا لَیتَ شِعریِ اَکَما اَخبَرُوا بِاَنَّ عَبّاساً قَطِیعُ الیَمیِن ای زنان مدینه دیگر مرا ام البنین (مادر پسرها ) نخوانید که (با این عنوان) مرا به یاد شیران بیشه شجاعت می اندازید. مرا فرزندانی بود که به خاطر انها مرا مادر پسرها می گفتند ولی اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندی نیست. چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیر قرار داده و با قطع کردن رگ گردنشان آنها را کشتند. دشمنان با نیزه های خود بدن پاک آنها را قطعه قطعه کردند و هر چهار پسرم با بدن چاک چاک بر روی خاک گرم کربلا افتادند. کاش می دانستم آیا چنین است که به من خبر دادند که دست عباس را از بدن جدا کردند؟(2) ـــــــــــ 1- از قساوت مروان همین قدر کافی است که در جریان بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام به ولید بن عتبه فرماندار مدینه گفت: حسین را نگهدار و گردنش را بزن مگر اینکه بیعت کند (ترجمه ارشاد ج2 ص30) 2- ابصار العین مطابق نقل ریاحین الشریعه ج3 ص294-منتهی الآمال ج1 ص280-سفینه البحار ج1 ص510-در بعضی از روایات آمده: ام البنین (س) هر روز عبیدالله پسر عباس علیه السلام را همراه خود به بقیع می برد و در آنجا مرثیه می خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می شدند. ـــــــــــــــــ @manbarmajma ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا