eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.9هزار دنبال‌کننده
685 عکس
761 ویدیو
122 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️مصیبت اعظم چیست؟ 💢عاشورا دو مصیبت را برای ما باز می‌کند : 1⃣مصیبت عظیم 2⃣مصیبت اعظم 📌مصیبت عظیم : جنبهٔ تراژدی و تلخ حادثهٔ عاشوراست . (محاصره ، جنگ ، شهادت ، اسارت) . 💥نکته اینجاست که این مصائب تلخ را امام حسین و اهل بیت (ع) تحمل کردند تا مردم را هدایت کرده و از جهالت خارج کنند . 🔰آنها می‌خواستند روند تاریخ به گونه‌ای رقم بخورد که هر کدام از ما بتوانیم به اندازهٔ اهل بیت (ع) رشد فکری بکنیم و به مقام محمود برسیم . ⁉️آیا ما هیچ وظیفه‌ای نسبت به معصومین (ع) نداریم؟ 💥امّا مصیبت اعظم = حذف متخصص معصوم از رهبری جامعه بوده . ❌مصیبت اعظم ، از مصیبت عظیم بسیار تلختر است؛ اهل بیت (ع) آمدند ، کشته شدند و خداوند متعال آخرین فرستاده خویش را در غیبت قرار داد . 👈اینکه هر کدام از ما مستعد رشد تا رسیدن به مقام محمود هستیم ، امّا امام و هدایتگری در کنار ما نیست که ما را تا بینهایت رشد دهد ، جای انتقام و جبران کردن این حادثه را دارد . ✅فقط با برگرداندن متخصص معصوم بر سر جامعه این انتقام گرفته می‌شود. ⬅️حال تماشاچی بودن ، یک گناه عظیم است ، اینکه انسان رضایت داشته باشد که امام زمانش در این وضعیّت (آوارگی ، طردشدگی ،تک و تنها) بماند و حرکت و تلاشی در بر طرف کردن موانع ظهورش نکند ، در خسران است و مانند مردم کوفه مورد لعن قرار می‌گیرد . امام زمان عج: من از همه عالم مظلوم‌ترم
16.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴مقتل خوانی تکان‌دهنده شهید آیت الله حکیم به زبان عربی و زیرنویس فارسی التماس دعا
🩸شبیه گندم رِی، آسیاب شد بدنت ... آقای‌ما حضرت‌ سیدالشهداء علیه‌السلام، مصائب گودال قتلگاه را در یک کلمه،‌ خلاصه کرده است؛ در همان جایی که از رگ‌های بریده به دخترش سکینه سلام‌الله‌علیها فرمود: 📋 فأَنا السِّبْطُ الذي مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ قَتَلُونِي / وَ بِجُرْدِ الخَيْلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحَقُونِي ▪️من فرزند رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» بودم که مرا بی‌جرم و گناه کشتند، و بعد از کشتن بدن مرا پامال سمّ اسبان کردند، به گونه‌ای که عمدًا مرا آسیاب کردند. 📚الدمعة الساکبة, ج۴ ص۳۷۴ ✍ سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: ... «سَحَقُونِي» ؛ عرب، به «آرد» گوید: «سَحیق» تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...😭 📝 گندم ری ثمنت شد، بابی انت و امی غرق خون کل تنت شد، بابی انت وامی تو نفس می زدی اما، بین دشمن چه جدالی بر سر پیرهنت شد، بابی انت وامی وای از آن واعطشا گفتن تو، قاتلِ جانم... ناله‌ی دلشکنت شد، بابی انت و امی بر لبت ذکر مناجات و دعا بود ولی حیف نیمه کاره سخنت شد، بابی انت وامی جلوی چشم همان خواهر دلداده ات آقا قطعه قطعه بدنت شد، بابی انت و امی مادرت آمد و با قامت خم در دل صحرا اولین سینه زنت شد، بابی انت و امی پیکرت ماند غریبانه روی خاک و در آخر بوریایی کفنت شد، بابی انت و امی
🩸باید سه دسته بشویم تا او را از پای در بیاوریم … عده‌ای شمشیر و نیزه … عده‌ای تیر … عده‌ای هم سنگ و آتش … در نقل‌ها آمده است: 🥀 آنچنان سیدالشهداء علیه‌السلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان می‌جنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بی‌بدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت: 📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً! ▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد. 🥀 عمر گفت: چه کنیم؟ شمر گفت: 📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ ▪️باید سه دسته بشویم؛ عده‌ای تیر بیاندازند؛ عده‌ای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عده‌ای نیز، پاره‌های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم. 📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ... ▪️پس تیرها را به سمت امام علیه‌السلام پرتاب می‌کردند و با نیزه‌ها به او ضربه می‌زدند. 📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف ▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در می‌آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می‌کرد و می‌فرمود: 📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ ▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می‌کنم؛ اینگونه جدم را می‌بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می‌برم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد. 📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱ ✍لشگریان خیره سر، چند نفر به یک نفر؟ فاطمه می‌کند نظر ، چند نفر به یک نفر؟ خواهر دل شکسته‌اش، همره دختران او زند به سینه و به سر، چند نفر به یک نفر؟ بین زمین و آسمان، جنت و عرش و کهکشان پر شده است این خبر: چند نفر به یک نفر؟ حور و ملک به زمزمه، وای غریب فاطمه حضرت خضر نوحه‌گر، چند نفر به یک نفر؟ آه و فغان مادرش ، به قلب سنگیِ شما مگر نمی‌کند اثر؟ چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد‌، روضه‌ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در، چند نفر به یک نفر؟
🩸سه‌ساعت بی‌حال در بین گودال افتاده بود … | چهل‌حرامی به دنبال بریدن «سر» بودند که در آخر شمر … ما را کُشته است آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 ... وَ بَقِيَ الحُسينُ علیه‌السلام مَكبُوبًا عَلَى الأرضِ مُلَطّخًا بِدَمِهِ ثَلاثَ سٰاعاتٍ ▪️حدود سه ساعت بود که سیدالشهدا علیه‌السلام بی‌رمق بین گودال، در خون خودش غوطه‌ور افتاده بود. 🥀 دائماً لب‌های خشکش به هم می‌خورد و می‌فرمود: صَبرًا عَلَى قَضائِك لا الٰهَ سِواكَ يا غياَث المُستَغيثين 📜 فَابْتَدَرَ إلَيْهِ أربَعونَ رَجُلاً كُلٌّ مِنهُم يُريدُ حَزَّ نَحرِهِ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ لَعَنَهُ اللّهُ يَقولُ: يا وَيلَكُم! عَجِّلوا عَلَيْهِ ▪️در آخر چهل حرامی پیشی گرفتند تا سرِ مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را جدا کنند؛ عمر بن سعد ملعون هم دائمًا می‌گفت: وای بر شما! هرچه زودتر کارش را تمام کنید! 🥀 شَبث و سنان ملعون به ترتیب وارد گودال شدند تا سر مطهرش را جدا کنند؛ اما پس از لحظاتی یکی پس از دیگری وحشت‌زده از گودال قتلگاه بیرون آمدند. 🥀 تا اینکه در نهایت شمر ملعون به سنان لعین گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چرا دست کشیدی؟ سنان گفت: وای بر تو! چشمانش را به رویم باز کرد و شجاعت پدرش را به خاطرم آورد که از کشتن او دست کشیدم. پس شمر به او گفت: 📜 إنّي لأقتُلُهُ سَواءً شَبِهَ المُصطفىٰ أو عَلِيّ المُرتضىٰ؛ فأخَذَ السّيفَ مِن يَدِهِ، و رَكِبَ صَدرَ الحُسينِ علیه‌السلام... ▪️این من هستم که او را می‌کشم؛ حال چه شبیه مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد و چه شبیه علیّ مرتضی علیه‌السلام؛ پس شمشیر را از دست سنان گرفت و وارد گودال قتلگاه شد و از سینه مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام بالا رفت... 📚مقتل أبومخنف (مشهور)،ص۹۳ 📚اسرارالشهادة ص ۴٢۶ 📝 ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمرِ با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیرزن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن کشان، دام‍ن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن، فریاد کن؛ اما همه‌ش بی‌فایده است این شمر، از اینجا نخواهد رفت؛ مادر را ببر ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن پیراهنش را بر زمین بگذار، معجر را ببر انگشتری که ضربه خورده در نمی‌آید ز دست جایش، النگوی من و این چند دختر را ببر من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام از بین نامحرم بیا عباس! خواهر را ببر...
🩸بر جایگاه بلندی، بالا آمدی ! این‌جایی را که نشسته‌ای، دائماً رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌بوسید … مقاتل نوشته‌اند: 📜 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه، ▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند، 📜 فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیه‌السلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَ‌ما قَبَّلَهُ رَسولُ الله ▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیه‌السلام کمی باز شد و با صدای بی‌رمقی به آن ملعون فرمودند: وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمده‌ای! آنجایی را که نشسته‌ای، دائماً رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌بوسید... 📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳ 📚ناسخ‌التواریخ،سیدالشهداء علیه‌السلام، ج۲ ص۳۸۶ ✍ شرم از شیون و از گریۀ ما کن، بس کن پشت و رویش نکن اینقدر، حیا کن، بس کن با وضو مادر من شانه به مویش می‌زد موی سلطان مرا شمر رها کن، بس کن ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد اینقدر ضربه نزن، زود جدا کن، بس کن شمر فریاد نکش دخترکش می‌ترسد حرمله را کمی آرام صدا کن، بس کن خون در شیشۀ او را که ملائک بردند لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن کشتن او به خدا حربه نمی‌خواهد که به زمین خورده دگر ضربه نمی‌خواهد که
🩸به سمت گودال از خیمه دویدم من …| وقتی که چادر زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها زیر پایش گیر می‌کند و زمین می‌خورد … در نقل‌ها آمده است: 🥀 هنگامي كه سیدالشهداء علیه‌السلام به زمين افتاد، حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر مي‌داد: واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم! 📋 و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها ▪️و دوان دوان به سمت معركه می‌رفت و در اين‌حال، گاهي پايش به پايين لباسش گير مي‌كرد و زمین می‌خورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست می‌داد و با صورت بر زمين مي‌افتاد. 📚معالي السبطين ج٢ ص٣٧ ✍ مانند مادرم چقدر می‌خورم زمين تو خورده‌ای زمين، من اگر می‌خورم زمين مانند دختران تو طاقت نداشتم گفتی نيا، به جان تو طاقت نداشتم با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين بالا سرِ تو كاش نمی‌آمدم حسين پنجاه سال خواهری‌ام را چه می‌كنی؟ احساس های مادری‌ام را چه می‌كنی؟ وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست زينب تمام زندگی‌اش زیرِ نيزه هاست خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات، مادرمان را صدا نزن...
شب یازدهم محرّم ۱ ـ کربلا نخستین شب عزا و سوگ خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از شهادت سیّد الشّهداء علیه‌السلام است. شبی تیره تر از سیاهی ! شبی جانسوز که در آن تلخ ترین لحظات بر خاندان امام حسین علیه‌السلام گذشت. آیا می شود رنج و سوز و مصیبت بازماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد و یا حتّی تصّور نمود ؟ آیا کسی درک می کند که دیدگان خونفشان عمّه ی امام زمان علیه‌السلام و اهل‌بیت چقدر و چگونه بر آن حضرت گریستند ؟ آیا می تواند تصوّر کند که آه و ناله ی سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است ؟ با چه زبانی و با چه لفظی می توان دل های شکسته، قلب های جریحه دار، ناله و نوای بلبلان بال و پر سوخته ی گلستان نبوی و علوی، و سوز دل یتیمان و بانوان حسینی را بیان کرد ؟ شام غریبان است ! کودکان یتیم که دیشب پدر داشتند، و بانوان بی سر پرست که دیشب سر پرست و کاشانه داشتند؛ امشب با آشیانه ی سوخته و دل های داغدار، بدون سرورشان حضرت اباعبدالله علیه‌السلام چه می کنند ؟ تفاوت بین این دو شب چقدر است : شب عاشورا و شب یازدهم ؟ دیشب چه سالاری داشتند ؟ دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد ؟ دیشب چه کسانی در خیمه ها بودند ؟ امروز امّا بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است ! آن شب چه کسی سر پرستی علویّات و فاطمیّات را بر عهده داشت ؟ زینب کبری علیهاالسلام آن شب چه حالی داشت ؟ از یک سو مراقبت از حجّت خدا زین العابدین علیه‌السلام و همسران و یتیمان برادر، و از سوی دیگر به دنبال دختران گمشده !! همه ی اینها در سرزمینی که بدن برادرش و عزیزانش با آن وضع روی زمین افتاده باشند ! آه چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه‌السلام. «سَلامٌ علی قَلبِ زَینبِ الصَّبُورِ وَ لِسانِهَا الشَّکُورِ». (۱) 📚 منبع : ۱. از زیارت حضرت زینب علیهاالسلام.
🏴 یازدهم محرم حرکت اسرا از کربلا ▪️«ابن سعد» تا حدود ظهر روز یازدهم به دفن اجساد پلید كوفیان مشغول بود. ▪️پس از اتمام كار در حالى كه پیكر پاك فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و یاران پاكبازش در زیر آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى دیگر شهداى كربلا را از بدن ها جدا كنند و به قصد تقرّب به ابن زیاد و گرفتن جایزه با خود به كوفه ببرند.[1] ▪️این سرهاى پاك كه مجموع آنها با سر امام علیه السلام به 72 سر نورانى مى‏ رسید اینگونه بین قبائل تقسیم شد:[2] 1. قبیله كنده به سركردگى قیس بن اشعث، سیزده سر! 2. قبیله هوازن به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن، دوازده سر! 3. قبیله تمیم، هفده سر! 4. قبیله بنى اسد، نه سر! 5. قبیله مذحج، هفت سر! 6. سایر قبایل، سیزده سر![3]،[4] ▪️«ابن عبد ربه» در «عقد الفرید» مى‏ نویسد: در میان اسراء دوازده پسر بچه و نوجوان از جمله آنها محمد بن الحسین‏ و على بن الحسین علیه السلام بودند. ▪️از جمله زنان بزرگوارى كه در كربلا به اسارت درآمدند عبارتند از: زینب كبرى علیها السلام، ام كلثوم‏ ، فاطمه دختر امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام‏ ، سكینه دختر امام حسین علیه السلام‏ ، و دختر چهارساله امام حسین علیه السلام (رقیه)، و رباب دختر امرء القیس همسر با وفاى امام حسین علیه السلام‏ ، رمله، مادر حضرت قاسم و همسر امام حسن مجتبى علیه السلام ▪️اینان بازماندگان از عترت رسول اللَّه بودند كه ابن سعد و سپاهش حرمت پیامبر(ص) را در حق آنها رعایت نكردند و با جسارت تمام آنان را چون اسیران جنگى به بند كشیدند و با خیل نامحرمان كه قاتلان ذرارى پیامبر صلى الله علیه و آله و یارانش بودند، به سوى كوفه روانه ساختند. ▪️عمر سعد پس از دفن اجساد پلید سپاهیانش نزدیك ظهر روز یازدهم دستور حركت به سوى كوفه را صادر كرد.[5] ▪️از دشوارترین لحظات تاریخ كربلا، كه در عظمت و سنگینى با همه آسمانها و زمین برابرى مى‏ كند، لحظه وداع جانسوز قافله اسیران با بدن ‏هاى پاره پاره شهیدان است.[6] ▪️دشمنان، اسیران دل‏سوخته را از كنار آن پیكرهاى پاك شهیدان عبور دادند، همان پیكرهاى غرقه به خونى كه یكجا همه عزّت ومظلومیت را در خود جمع و خلاصه كرده بودند.[7] ▪️برابر بعضى از نقل ‏ها، اسیران خود چنین درخواستى داشتند تا براى وداع با آن عزیزان شهیدشان از كنار قتلگاهشان عبور كنند.[8] ▪️زنان حرم چون چشمشان به آن بدن هاى پاره پاره افتاد، فریادشان به ناله و شیون بلند شد و بر صورت خود لطمه زدند.[9]،[10] ▪️زینب كه مى‏ دانست دشمن در انتظار است تا با دیدن كوچكترین نشانه ‏اى از ضعف وپشیمانى درخاندان پیامبر، قهقهه مستانه سر دهد، با دیدن پیكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ‏؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!».[11]،[12] این جمله چون پتكى بر سر دشمن فرود آمد و كوس رسوایى آنها را به‏صدا درآورد.[13] ▪️زینب علیها السلام سنگ صبور اهل كاروان، كه با نوحه سرائى بجا و به موقعش تا حدودى باعث تخلیه بغض‏ هاى فروخفته در گلو شده بود، متوجه على بن الحسین علیه السلام شد كه مى‏ رفت از سر بى‏ قرارى قالب تهى كند، زینب علیها السلام خود را به امام سجاد علیه السلام رساند[14] و فرزند برادر خود را تسلى بخشید و آینده كربلا و عاشورا را آن‏گونه كه ما امروز بعد از حدود 14 قرن مى‏ بینیم دقیقاً ترسیم كرد، آرى قلب نازنین زینب علیها السلام مى‏ دانست كه این آغاز كار است هر چند تاریك‏دلان بنى‏ امیّه و منافقان آن را پایان كار مى ‏پنداشتند.[15] ▪️زنان و دختران و كودكان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار كردند و آنها را بدون پوشش مناسب، میان دشمنان حركت داده و همانند اسیران بلاد كفر و در نهایتِ مصیبت و اندوه، به سوى كوفه‏[16]حركت دادند.[17] 📚 پی نوشت : [1] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص544. [2] همان. [3] بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 62، ر.ک: ملهوف( لهوف)؛ ص 190 ، انساب الاشراف؛ج 3؛ ص 412. در ملهوف، آمده است كه قبیله بنى‏اسد، سیزده سر را حمل مى‏ كرده‏ اند. [4] عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص544. [5] همان. [6] عاشورا ، ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص546. [7] همان. [8] همان. [9] مقتل الحسین مقرّم؛ ص 306 ، نفس المهموم؛ ص 201. [10] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص547. [11] مقتل الحسین مقرّم؛ ص 307. [12] عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص547. [13] همان. [14] همان ؛ ص549. [15] همان؛ ص550. [16] همان ؛ ص544. [17] همان؛ ص 545. 🏴 ─┅═ঈ🦋🦋🍃ঈ═┅─🖤
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ : ۱ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند. کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند. ۲_از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند. نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند. مرحوم سيد ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلي خان سپهر در ناسخ التواريخ و سيد ابراهيم موسوي در وسيلة الدارين في انصار الحسين ـ عليه السلام ـ و علامه مجلسي در بحار الانوار جلد 45 و... . اين دسته چنين نقل مي کنند که وقتي کاروان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شام خارج شدند فضاي شهر عوض شده بود مردمي که براي ديدن اسيران جشن گرفته بودند و با شادي به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روزیا 4روز اقامت همين اسيران مردم را از ظلم و جنايت تاريخي خاندان يزيد آگاه کرده و مظلوميت امام حسين ـ عليه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر اين مردم با ديده گريان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسيران با احترام ظاهري زيادي از شام به سوي مدينه روان شدند. امّا همينکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنماي کاروان درخواست کردند براي حرکت به سوي مدينه راهي را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذيرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسير خود را با سرعت ادامه داد تا اينکه توانست در بيستم صفر (اربعين) به کربلا برسند.به روايتي امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همين ايام کنار بدن مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد. اين نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاري در اربعين شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ يعني بيستم ماه صفر به زيارت امام شتافته است و اين قطعي است و اگر اهل بيت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعين به کربلا رسيده اند کما اينکه همين مطلب را سيد بن طاووس و امثال او گفته اند منازل کوفه تا شام: در تعداد منازل اختلاف است. برخي 12 مورد و برخي 24 مورد و برخي تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از: 1ـ حراب (خراب)  2ـ قادسيه  3ـ تکريت 4ـ وادي النخله  5ـ لواء (لبا، لينا)  6ـ کيهل (کحيل) 7ـ جهينه  8ـ موصل  9ـ نصيبين 10ـ دعوات  11ـ قنسرين  12ـ حلب 13ـ معرة النعمان  14ـ شيزر (شيرز)  15ـ کفر طاب 16ـ سيبور (سينور)  17ـ حماة    18ـ حمص 19ـ خندق الطعام (سوق الطعام)  20ـ جوسيه (حوسيه)  21ـ بعلبک 22ـ دير راهب  23ـ حرّان  24ـ عسقلان 25ـ مرزين  26ـ ميافارقين  27ـ شبذير... و پس شام (دمشق) البته کتاب هاي مختلف اين منازل را به صورت هاي مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر مي شود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ زينب قهرمان دختر علي، احمد صادقي اردستاني. 2ـ نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري. 3ـ لهوف، سيد بن طاووس. 4ـ حياة السيدة زينب، شيخ جعفر نقدي. 5ـ منتهي الامال، شيخ عباس قمي. https://eitaa.com/manbarmajma
فرازهایی از روضه های امام سجاد علیه السلام روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی. سیره امام سجاد علیه السلام ص۱۵۴ ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. ماساه الحسین ۱۵۳ نحوه انتقال اسرا از زبان امام باقر علیه السلام منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89 مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏ ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏چكيد، با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» نحوه انتقال اسرا به شام در بیان امام زمان عج منبع:زیارت ناحیه مقدسه وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ وَ صُفِدُوا بِالحَدیِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّیات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ یُساقُونَ فِی البَرارِی وَ الفَلَوات اَیدِیَهُم مَغلُولَهٌ اِلَی العِناقِ یُطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ فَوَیلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...» ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند و زنجیر آهنین از پشت گردن به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بی سرپوش و فاقد محمل (با کمال بی احترامی) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت، آنها در بیابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هایشان را به گردن هایشان بستند و در کوچه ها و میدان ها عبور دادند وای بر آن مردم گنهکار و بی شرم.
⬅️ کامل و مشروح وقایع ماه محرم       ⬅️اوّل محرم الحرام 1. آغاز ایام حسینی2. ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام 3.جنگ ذات الرقاع 4. اولین جمع آوری زکات 5. امام حسین علیه السلام در راه کربلا 6. قیام مردم مدینه بر علیه یزید 7. کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام   ⬅️ دوّم محرم الحرام 1. ورود امام حسین علیه السلام به کربلا ⬅️سوّم محرم الحرام 1. نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه 2. ورود عمر بن سعد به کربلا ⬅️ چهارم محرم الحرام 1. فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام ⬅️  ششم محرم الحرام 1. یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد 2.اولین محاصره فرات در کربلا 3. تراکم لشگر یزید در کربلا   ⬅️هفتم محرم الحرام 1. ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد 2. منع آب از امام حسین علیه السلام  ⬅️ هشتم محرم الحرام 1. قحط آب در خیمه های حسینی   ⬅️نهم محرم الحرام تاسوعا 1. محاصره خیمه ها در کربلا 2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 3. درخواست تاُخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام 4. آمدن لشگر تازه نفس به کربلا 5. خطابه امام حسین برای اصحابش    ⬅️شب عاشورا 1. سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش 2. سخنان زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام ⬅️دهم محرم الحرام عاشورا 1. شهادت امام حسین علیه السلام 2. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی 3. شهادت مسلم بن عوسجه 4. شهادت حر بن یزید ریاحی 5. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری 6. شهادت همسر وهب 7. شهادت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه و آله 8. شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام 9. شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام 10.شهادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام 11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوایج علی اصغر علیه السلام 12. آمدن ذوالجناح با یال و کوپال خونین به سوی خیمه فاطمیات 12. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم 13.غارت اموال 14.فراز فاطمیات و علویات در بیابانها 15.غارت کردن لباس و ذره 16.جدا شدن سرهای مطهر 17.به آتش کشیدن خیمه های آل الله 18.شهادت دختران کوچک گریه و ماتم 19.راُس مطهر امام حسین علیه السلام در کوفه 20.خونین شدن ریشه هر گیاه 21.قتل ابن زیاد 22.قیام حضرت مهدی علیه السلام 23.وفات ام سلمه ⬅️شب یازدهم محرم الحرام 1.شام غریبان کربلا 2. سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی ⬅️یازدهم محرم الحرام 1.حرکت کاروان اسرا از کربلا 2. تشکیل مجلس ابن زیاد 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه ⬅️دوازدهم محرم الحرام 1.دفن شهدای کربلا 2. ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 3. روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام ⬅️سیزدهم محرم الحرام 1.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد 2. اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه 3. خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام 4. شهادت عبد الله بن عفیف ⬅️پانزدهم محرم الحرام 1.فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام ⬅️نوزدهم محرم الحرام 1.حرکت کاروان کربلا به سوی شام ⬅️بیستم محرم الحرام 1. دفن بدن جون در کربلا ⬅️بیست و پنجم محرم الحرام 1. شهادت امام سجاد علیه السلا م ⬅️بیست و ششم محرم الحرام 1. شهادت علی بن الحسن المثلی ⬅️بیست و هشتم محرم الحرام 1. وفات حذیقه بن یمان 2. تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد 3. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک ⬅️بیست و نهم محرم الحرام 1. رسیدن کاروان اسرا به شام تتمۀ محرم الحرام 1. نوشتن صحیفه ملعونه 2. وفات ماریه قبطیه وقایع روزهای محرم 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊