223_4503428880.mp3
1.01M
#سخنرانی_کوتاه
#محرم
سه ذکر حسینی
با بیان حاج آقا رفیعی
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
#سبک_زندگی_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🖋 حضرت عبدالعظیم(ع) پیش امام هادی(ع) آمد و گفت: من دینم، مذهبم، روشم و فکرم را به شما ارائه بدهم، شما ببینید درست است یا غلط. امام فرمودند: ارائه بده! امام هادی از ابتدای حرفزدن حضرت عبدالعظیم تا انتهای سخنش ساکت بود، تمام که شد، گفت: این سبک من بود، این روش من بود، این دین من بود، این اعتقادمن بود، این اندیشهٔ من بود، این فکر من بود؛ حالا شما چه میفرمایید؟ امام هادی فرمودند: آنچه برای من گفتی، روش من و تمام پدرانم تا زمان پیغمبر است.
🏴 به مناسبت سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
https://eitaa.com/manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا خدا رو نمیبینیم یا گاهی تو مشکلات زندگی حس میکنیم خدا ما رو تنها گذاشته؟
#استادعالی
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
💠🔹رهبر معظم انقلاب فرمودند:
⬅️ شخصيت حضرت عبدالعظيم
یک شخصیت علمی و جهادی بوده است
⬅️ جناب عبدالعظیم در حدود ۱۷۰ سال
قبل از تألیف نهج البلاغه خطب
امیرالمؤمنین را جمع آوری کرده است
⬅️ از طرفی دیگر ایشان به دلیل
شخصیت جهادیشان از دست خلیفه عباسی
از عراق و حجاز گریخت و به ری آمد
چون ری مرکز و محل تجمع شیعیان بود
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
🏴🕯پانزدهم شوال وفات حضرت🕯🏴
#عبدالعظيمالحسنیعلیهالسلام
بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد
حضرت عبدالعظيم بن عبدالله بن
علی بن الحسن بن زيد بن الحسن بن
علی بن ابیطالب این فرزند پاک از سلاله
امام مجتبی علیهالسلام محدث و عالم
بزرگوار شیعی صحابی بزرگواری که
محضر سه امام را درک کرد و شخصیتی
که مورد تأیید امام معصوم قرار گرفت
↲مستدرک سفينه البحار، جلد۶، صفحه۶۶
◽️⇦ تعبیر «انْتَ وَلِیُّنا حَقّا» که امام
هادی علیهالسلام در حق ایشان فرمودند:
تاج افتخار بسیار بزرگی بر سر ایشان است
حضرت فرمودند: تو به حق
ولی، دوست و اهل ولایت ما هستی
⤵️ مقام حضرت عبدالعظیم علیهالسلام
یکی از اهالی ری که به عتبات مشرف شده بود
برای زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسلام
به کربلا رفت و سپس خدمت امام هادی
علیهالسلام رسید
امام از او پرسیدند: کجا بودی؟
عرض کرد: از رِی آمدهام و به کربلا و زیارت
امام حسین علیهالسلام مشرف شدم
امام فرمودند:
《لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ
كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلی علیه السلام》
اگر قبر عبدالعظیم حسنی را در همان رِی
در نزدیکی خودت زیارت کرده بودی
مثل کسی بودی که مرقد مطهر اباعبدالله
الحسین علیهالسلام را زیارت کرده است
⬅️ در زیارت نامهای که هنگام تشرف
به حرم این بزرگوار میخوانید
هم این جمله را میبینید:
《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ
زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى》
سلام بر کسی که در زیارت او امید ثواب
زیارت امام حسین علیهالسلام وجود دارد
عبدالعظیم حسنی شخصیت
عظیم القدر و والامقامی است
محضر سه امام بزرگوار را درک کرده
صحابی امام رضا، امام جواد
و امام هادی علیهم السلام بوده
معارف عظیمی را از این بزرگواران اخذ
و کتبی را تألیف کرده است
⤵️ آثاری مثل
◽️⇦ کتاب خطب امیرالمؤمنین
◽️⇦ و کتاب یَوم و لَیله
از تألیفات عبدالعظیم حسنی است
↲سيل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد
علیهالسلام صفحه۱۵۷
امام معصوم به یکی از شیعیان که
برای سؤال در مورد بعضی از مسائل دینی
خدمت حضرت رسیده بود فرمودند:
◽️عبدالعظیم حسنی نزدیک تو بود لازم نبود
نزد ما بیائی و سؤالات دینی را از ما بپرسی
از این به بعد هر وقت سؤالی برایت پیش آمد
خدمت عبدالعظیم حسنی برو و از آن بزرگوار
سؤال کن
⇦ این موارد مقام بلند این شخصیت
عظیم القدر را نشان میدهد
◽️پدر آن حضرت عبدالله مشهور به
عبدالله قافه است قافه نام مكانى بود
كه جناب عبدالله از طرف پدربزرگش
جناب حسن بن زيد حاكم آنجا بود
◽️همسر حضرت عبدالعظيم خديجه دختر
قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن على
بن ابیطالب عليهم السلام است
◽️بعضى امامزاده قاسم شمال تهران را پدر
خديجه همسر حضرت عبدالعظيم میدانند
↲رياحين الشريعه، جلد۴، صفحه١٩٧
جلد۵، صفحه۱۰۶
◽️دختر آن حضرت سلمى است كه حضرت
عبدالعظيم علیهالسلام او را به عقد محمد
بن ابراهيم بن ابراهيم بن حسن بن زيد بن
حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام
درآورده و ثمره اين ازدواج سه پسر
به نامهای عبدالله و حسن و احمد بود
↲رياحين الشريعه، جلد۴، صفحه٣٣٢
امیدواریم خود آن بزرگوار عنایت کند
و توفیق بیشتری به ما نصیب شود که
مرقد مطهر ایشان را بیشتر زیارت کنیم
و از نورانیت آن فضا و توجهات و امدادهای
روح بلند حضرت عبدالعظیم و همینطور
از توجهات و امدادهای روح بلند
حمزة بن موسی الکاظم
فرزند برومند امام کاظم علیهالسلام
و امامزاده طاهر یکی از سلالههای امام
سجاد علیهالسلام که در جوار ایشان مدفونند
و بسیاری از علماء، بزرگان و اولیای خدا
که در اطراف این سه بزرگوار دفن هستند
بیشتر بهره ببریم
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مصائب_رأس_مطهر
🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیهالسلام...
در نقلها آمده است:
🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیهالسلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار میدهد و میگويد:
📋 ذُق يا عُقَق!
▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُتها عاقّ شدى!
🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش میداند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت:
📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً
▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱)
✍ آه آه آه...
کاش فقط «یک نفر» با «چوبدستیاش» به سر مطهر امام حسین علیهالسلام هم جسارت میکرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشتهاند:
➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را در میان طشتی پیش ابنزیاد ملعون گذاشتند،
📜 فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه.
▪️با چوبدستیاش بر دندانهای مبارک سیدالشهداء علیهالسلام میزد و میگفت: حسین چه دندانهای زیبایی دارد...(۲)
➖ کار، به همینجا تمام نشد ... چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند،
📜 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليهالسلام
▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندانهای مبارک سیدالشهداء علیهالسلام میزد و میگفت:
📜 لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ!
▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳)
📜 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟!
▪️حال، ضربهشصتم را چگونه میبینی ای حسین!؟(۴)
📚 منابع:
(۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷
(۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰
(۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹
(۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸
📝 بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن
دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن
از سلسله کبود شده پیکرم ولی
زخمم بزن به پیکر و زخم زبان مزن
راس بریده گریه به حالِ سه ساله کرد
بس کن یزید طعنه به اشک روان مزن
این لب، ترک ترک شده و سنگ خورده است
ای بی حیا دگر به لبش خیزران مزن
بس کن یزید دختر او نیمه جان شده
بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن
هر جا که رفت سر، پیِ سر مادرش رسید
در پیش چشم مادر قامت کمان مزن
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸فرق گریهکنانِ سیدالشهدای «أحُد» با گریهکنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا چه بود؟!
پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانههاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنىظفر» عبور مىكرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مىگريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود:
📋ذلكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ
▪️ولى عمویم حمزه گريهكُنی ندارد.
🥀 چون اين سخن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛
آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیهالسلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز قرار گرفتند.
📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲
✍ آه یا رسول الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند ...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچههایی که وقتی میخواستند برای عزیز از دسترفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیهالسلام:
📋 إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ
▪️دشمنان با نیزهها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان میشد، با کعب نیزه بر سر او میزدند...
📚اقبال الاعمال ص۵٨٣
📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶
📝 فقط نه خونجگرم از بی احترامیها
نگاه شام, امان از نگاه شامیها
شبیه گردن مان، روضه بسته میخوانم
دو سه شب است نماز نشسته میخوانم
به روز سنگ و به ما کعب نِی شبانه زدند
تنم کبود شده بسکه تازیانه زدند
سرت نبود که از روی نیزهها افتاد
غرور خستهی من بود زیر پا افتاد
یهود را به تماشای ما فرستادند
به آل فاطمه از بغض، فحش میدادند
هر آنچه زخم زبان بود با جگر خوردیم
چه قدر لطمه هم از کینهی پدر خوردیم
از ازدحام و گذرهای تنگ رد میشد
حسین , خواهرت از زیر سنگ رد میشد
مرا ببخش اگر که تن تو جا مانده
به دست حرمله پیراهن تو جا مانده
به روی نیزهای از گوشوارهمان چه خبر؟
رباب پیر شد از شیرخوارهمان چه خبر؟
#یاسیدالڪریم🍁
با نورِ تو راه مستقیمے داریم
در صحنِ تو جنة النعیمے داریم
دلتنگ ڪریم اهلبیتیم ولے
صد شڪر ڪه سیّدالڪریمے داریم
#شهادت_حضرت_حمزه🥀
#وفات_حضرت_عبدالعظیم🥀
#تسلیٺ_باد🏴🥀
14030204 - marasem shab shahadat hazrat abdol azim - momeni.mp3
14.06M
#سخنرانی
🎙حجت الاسلام والمسلمین سید حسین مومنی
🏴 ویژه برنامه شب رحلت حضرت عبدالعظیم(ع) و شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء(ع) در حرم مطهر
🗓 سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
👆👆👆متن عنایت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور💫
آرزویم نه به دل، باغ بهشت و حور است
نه مرا جنت و فردوس برین، منظور است
یا غریب الغربا پاره قلب زهرا - سلام الله علیها-
خواهشم خواهش سلمانی نیشابور است
⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡
◀️هنگامیکه امام رضا (ع) به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباطگیری مردم با امام را نمیدادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیهالسلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیهالسلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیهالسلام ـ با اشاره به سنگی که بهوسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند. این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمیخواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذراندهام؛ من پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خواندهاید و عبادت خدا را کردهاید تا کفنم باشد و خداوند بهواسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد.
امام رضا ـ علیهالسلام ـ دستور دادند که یکی از لباسهایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت میترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند.
پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمیگیریم.
(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیهالسلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.)
روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیهالسلام ـ فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.
📚همای سعادت 115
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین