خیلی راحت و عادی نشستی رو تختت و ماسماسکتو بالاپائین میکنی، یهو یادت میاد سفرِ اربعینت رو هواست و معلوم نیست میری یا نه و بعدش نورِ کمسوی دلت تاریک میشه.
اگر مقدارِ اسیدیسم بودنِ خواب هام رو به انرژیِالکتریکی تبدیل کنیم، به راحتی میشه دغدغهی تابستونِ بیبرقِ ایران رو از بین برد و به کلِ مناطق محروم و غیرمحروم برق رسانی کرد.
یه کارزار راه بندازیم، اونایی که جلو دوربین وقتی داری پلان میگیری رد میشن رو اعدام کنیم.
« منِفیالحال »
« صَــــد » اولینها فراموش نمیشوند؛ شماها، خاطرهی روشنِ شروعِ مناید.
« دِویست »
یعنی دویست نگاه، دویست درنگ،
دویست نشانه، که ماندن ارزش داشت.
« منِفیالحال »
کمـٰالگرایی، لعنتِ خدا بر او باد.
کمالگرایی، تمنای لمس ناممکن است؛
هیولایی که تو را تا مرز نیستی میبرد، در سودای تمام بودن.
و انسان؟ آفریده شده تا زیبا ناکامل بماند.