« منِفیالحال »
« صَــــد » اولینها فراموش نمیشوند؛ شماها، خاطرهی روشنِ شروعِ مناید.
« دِویست »
یعنی دویست نگاه، دویست درنگ،
دویست نشانه، که ماندن ارزش داشت.
« منِفیالحال »
کمـٰالگرایی، لعنتِ خدا بر او باد.
کمالگرایی، تمنای لمس ناممکن است؛
هیولایی که تو را تا مرز نیستی میبرد، در سودای تمام بودن.
و انسان؟ آفریده شده تا زیبا ناکامل بماند.
هدایت شده از - مخاطبِ خاص
تو نمیتونی حالمو خوب کنی
چون تو شربت لیمو عمانی مشایه نیستی.
هدایت شده از آنروزیکهدیگرنیستم.
تو نمیتونی حالمو خوب کنی.
تو موکب های تمیز و کولر دار سر ظهر نیستی.
سلام بر ایران،
سلام بر هوای پاک،
سلام بر شهرهای به دور از آلودگی،
سلام بر آبهای خوشمزه،
و سلام بر دمای نرمال.
در هر زیارتِ عاشورایی که میخواندم، صدای من تنها نبود، نجوای شما هم به گوشم میرسید،
گویی کنارم "السلامعلیالحُسین" زمزمه میکردید.
« منِفیالحال »
،،
بیمار کهنهام، به علاجم چو راه نیست؛
امشب به جای نسخه برایم کفن بپیچ ..