مراسم اربعین مرحومه مشکین باغ
امشب
از ساعت ۲۱ الی ۲۳
در مسجدحاجقیملی محله کوچه باغ
برگزار میگردد
عدهای از عزیزان هم واریزی داشتند که فرمودند تو کانال اسمشان گفته نشود
حاجات دل این بزرگواران( اعم از خواهران و برادران) برآورده شود انشاءالله بحق صاحب اینماه
کلمات زیر را صحیح بنویسیم
غلط👇____👇صحیح
الرزقنا__(اللهم)ارزُقنا
اللخصوص__علیالخصوص
انشاالله_ انشاءالله
عسگری _(امام)عسکری
ایاب و زهاب__ایاب وذهاب
مَرحبا به ناصرنا_مرحبا بناصرنا
علیه برای مذکر
علیها برای مونث
علیهم برای جمع
بسمه تعالی
انالله و انا الیه راجعون
خبر درگذشت یکی دیگر از اسوه های صبر و بردباری مادر شهیدان والامقام محمدباقر و مرتضی خانمحمدی ؛ حاجیه خانم ابراهیم پور دخانی غمی جانکاه بر دلهای خانواده معظم شهدا و ایثارگران گذاشت و همه ما را اندوهگین کرد.
به راستی که کلمات عاجز از بیان جلوه های ایمان و ایثار آن انسان وارسته است که فرزندان عاشورایی تربیت و به جبهههای عشق و جهاد اعزام کرد و تفسیر سوره صبر و ولایت مداری را در عمل به منصه ظهور رساند.
اینجانبان با ادای احترام به مقام والای همه پدران و مادران شهدا، فقدان آن مرحومه مغفوره را به خانواده معظم شهدا و ایثارگران، خانواده محترم خانمحمدی و دخانی و همه بازماندگان به خصوص اهالی شهیدپرور خطه آذربایجان تسلیت عرض نموده و در این ایام پرفیض ماه مبارک رمضان که موسم تضرع و بندگی به درگاه ایزد منان است برای روح بلند آن عزیز سفر کرده رحمت واسعه الهی و همنشینی با ائمه معصومین (ع) از درگاه خداوند متعال مسئلت می نماییم.
سید محمدعلی آل هاشم
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی
و امام جمعه تبریز
مالک رحمتی
استاندار آذربایجان شرقی
هدایت شده از احد
"دلنوشته ای برای برادرم حمزه "
جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳ آن گونه که گفته شد، یک راننده اسنپ در بندر ماهشهر با شلیک گلوله کلت مسافر خود به قتل رسید. جسد بی جان مقتول در برابر شهرک رجایی، معروف به "زنجیر" در حالی افتاده بود که گوشی همراه و ماشین وی هم به سرقت رفته بود. دو روز بعد با همکاری ماموران فراجا در خوزستان و بوشهر، قاتل در عسلویه دستگیر شد و سردار حیدر سوسنی؛ فرمانده انتظامی خوزستان گفت که قاتل از اراذل و اوباش محل بوده و دارای سوابق متعدد کیفری شامل یک فقره قتل، سرقت، حمل موادمخدر و 15 سال سابقه زندان داشته است، در اعترافات اولیه انگیزه خود از قتل را سرقت خودرو اعلام کرد.
تا این جای ماجرا عادی بود ولی نکته قابل تامل این بود که مقتول یک روحانی بود، به نام حجه الاسلام حمزه اکرمی، حدوداً ۴۰- ۴۵ ساله با محاسنی جوگندمی و نگاهی پر از رمز و راز نگفته، که در عین خاموشی، با هزار زبان چون سوسن سخن می گفت و این دلنوشته ای کوتاه برای اوست.
"بعد از کشته شدنت مدیر حوزه علمیه و نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری پیام دادند و خواستار رسیدگی به پرونده قتل شدند. با خودم می گویم چطور پیش از آن که محاسنت با خونت رنگین شود کسی خواستار رسیدگی به زندگی ات نشد برادر؟!
تو که روحانی بودی و می گویند حکومت در قبضه روحانیان است! تو که معاون پژوهش حوزه علمیه شهرتان بودی! چه گونه شد که روز سوم عید، وقتی بادصبا مشک فشان بود و همه در تفرج و تماشای بهار و به گفته سعدی قرار بود صوفی هم بیکار ننشیند (صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار)، پی کار رفته بودی!؟ روز جمعه ای که وقت استراحت بود، برای تامین زندگی ات مسافرکشی می کردی و کسی خبر نداشت؟ کسی رسیدگی نکرده بود! حالا سرّ آن راز نگفته را از چشمانت می توان خواند و عاقلی کو که کند فهم، زبان سوسن؟! راستی برادرجان؛ چرا جامعه غوغاسالار ما که برای درگذشت یک خواننده یا یک هنرپیشه بر اثر بیماری، از کاه کوه می سازد و گاه زمین و زمان را به هم می دوزد ، در مرگ تو سکوت کرد؟! مرگ تو که عادی هم نبود! قتل بود و سرب داغ و خونی که در ماه رمضان و در حین مسافرکشی بر زمین ریخته بود! تو مگر ۱۵ سال معاونپژوهشی حوزه نبودی برادر؟ با خود فکر می کنم اگر یک استاد دانشگاه با این سابقه مسافرکشی می کرد و جان بر سر تامین معیشت خود و زن و بچه اش می گذشت، ما چه می کردیم؟! چرا قتل تو بازتاب نداشت؟! این سکوت وهمانگیز نیست؟!
یکشنبه ۵ فروردین 1403
✍ناشناس
ـــــــــــــــــــــــ