من به دوتا دخترم که یکیشون ۱۳ ساله و یکیشون ۸ ساله هست یاد دادم سوار ماشین هیچ غریبهای نشن فقط سوار ماشین راننده سرویس خودشون بشن و اگر یک فرد دیگری گفت امروز من راننده سرویس هستم به هیچ وجه باور نکنند، مگر اینکه خودم بهشون گفته باشم که راننده سرویس امروز تغییر کرده.👌
این مسئله رو بارها و بارها باهاشون کار کردم و تو بازیها،تو گفت و گوها،به صورت داستان،به صورت معما و... بهشون یاد دادم.🍃
تلاش کردم تا اونا وقتی مسئله جدیدی براشون پیش میاد قبلش فکر بکنند و بعد تصمیمی رو بگیرند.
دو روز پیش راننده سرویسشون زنگ زد به من گفت برگشتنه از مدرسه نمیتونم برم دنبال بچهها، پسرم رو میفرستم دنبال دختراتون،
اما متاسفانه من یادم رفت به مدیر مدرسهشون خبر بدم که به بچهها اطلاع بدن.😐
ظهر بچهها رفتن سوار سرویس بشن دیدن راننده خودشون نیست و یک آقا گفت من پسر رانندهتون هستم امروز با من بیاید بریم.
اما بچهها به هیچ وجه قبول نکردند و گفتند اگر شما پسر راننده ما هستین و قرار بوده شما بیاین مادرمون باید به ما اطلاع میداد وقتی به ما خبر نداده پس ما سوار ماشین نمیشیم.🤨
و خودشون کل مسیر مدرسه به خونه رو پیاده اومده بودن.🥵
اون روز خیلی خوشحال بودم که خدا را شکر تونسته بودم مهارت تفکر نقاد و حل مسئله رو براشون خوب جا بندازم و اینکه با تلاشهای مکرری که داشتم تونستم تو این موضوع موفق بشوم.☺️
من و نوجوانم
من به دوتا دخترم که یکیشون ۱۳ ساله و یکیشون ۸ ساله هست یاد دادم سوار ماشین هیچ غریبهای نشن فقط سوا
اگر چه تو این ماجرا خواهر زاده هام خسته شده بودند اما واقعا نشانه خیلی خوبی بود از رشد فکریشون😍
ما دیشب از مسافرت برگشتیم و امروز صبح رفته بودم حوزه علمیه، الان اومدم تا براتون یه پیام کاربردی بگذارم.😍