بسم رب الحسین
دعای کمیل امیرالمومنین
حرم سیدالکریم
سحر شب جمعه ۱۹ مرداد ۹۷
ای هستی ام در دست تو دردم دوا کن
غرق خطا هستم مرا غرق عطا کن
شرمنده از بار گناهانم الهی
بر حال زار بنده درگه گواهی
من با امیدی آمدم دستم بگیری
از ناامیدی کن رهایم یا مجیری
بنگر به سوز و ناله و حال و هوایم
من زائر سلطان علی موسی رضایم
از صحن جامع با تب و تاب آمدم من
با روضه گودال ارباب آمدم من
بر حنجر پاره دل شب گریه کردم
بر معجر زخمی زینب گریه کردم
همراه زهرا نیمه شب گفتم بُنَیَ
همراه آقا دم به دم گفتم اُخَیَ
مادر صدا میزد گل شیب الخضیبم
افتاده ای در خاک و خون خد التریب
وقتی ذبیح البلقافیش دست و پا زد
زهرا نبی را مثل پشت در صدا زد
بر سر زنان فریاد میزد وا علیا
گَه وا حسینا بر لبش گَه وا غریبا
آمد میان هلهله فریاد زینب
وای از هجوم و غارت غم های زینب
خلخال ها را وا کنید از پا یتیمان
وای از عذاب و غربت شام غریبان
@mansoorarzi
بسم رب الحسین
شب شهادت امام جواد
بیت الزهرا
شنبه شب ۱۳۹۷
حاج منصورارضی
اَلا ای مظهر جود خدایی
جوادی حضرت ابن الرضایی
تو عبدالهی و الله مایی
کرامت از شما از ما گدایی
دو دست خالی آوردم برایت
سلام آقای من جانم فدایت
نه دنبال غذا و آب و نانم
نه محتاج عطای دیگرانم
به تو وابسته ام دیگر نَرانَم
خدا میخواست من سائل بمانم
خودش فرموده تو باشی مرادم
به دستور رضا عبدالجوادم
کرم تو ،جود تو، دست گدا من
وفایِ دائمی تو بی وفا من
خطاپوشی تو و پر مُدَعا من
نه به تو بد کرده ام آقا تماماً
ولی به رو نیاوردی تو اصلاً
مرا بی آبرو کردی، نه اصلاً
گنهکارم گنه بسیار دارم
نظر کن دیده ای خونبار دارم
ولی من با تو خیلی کار دارم
سگم راهی به سوی غار دارم
سگ کهف جوادم جانم آقا
رسیدی تو به دادم جانم آقا
ولای توست اصل اعتقادم
قیامت میرسد جودت به دادم
دخیل حضرت باب المرادم
خوشم که از محبان جوادم
حبیبی و اَنَاالمحبوب داری
هوای سائلان را خوب داری
نه دنیا و نه طلا میخواهم از تو
بجای آن ولا میخواهم از تو
پر از دردم دوا میخواهم از تو
برات کربلا میخواهم از تو
اگر چه جلد بام کاظمینم
فدایی فدایی حسینم
دوباره ماجرای حجره با زهر
دوباره دردها را شد دوا زهر
زمین زد بی کسی را بی هوا زهر
چه میخواهد از آل مصطفی زهر
کشید از سینه اش آتش زبانه
امان از غربت مردی به خانه
میان پایکوبی دست و پا زد
زمین که خورد مادر را صدا زد
دو دستش را به خاک حجره تا زد
گریز روضه را به کربلا زد
به فکر روضه خَدُالتریب است
شبیه جد عطشانم غریب است
@mansoorarzi
بسم رب الحسین
حسینیه صنف سه شنبه ۲۳ مرداد ۹۷
حاج منصورارضی
دل که سرگردان شود عاشق به صحرا میرود
سرزنشها میبرد با خویش هرجا میرود
در پی یوسف نرفتن نیست رسم عاشقی
هر چه میخواهی بگو اما زلیخا میرود
نام او وقتی که میآید به استقبال اوست
زودتر از ما صدای نالهی ما میرود
ما دو روزی بیشتر مهمان دنیا نیستیم
هر کدام از ما نرفت امروز فردا میرود
گاه با احسان گدای خانه را رد میکند
هر که زر میخواهد از اینجا از اینجا میرود
دیر یا زود آخرش گریه به مقصد میرسد
قطره را هرجا بریزی سمت دریا میرود
در نزول گریهام دیدم صعود خویش را
اشک چون پائین میآید روح بالا میرود
وقت وصل او نباید وقت را از دست داد
هر زمان مجنون تعلل کرد لیلا میرود
آن شبی که سوختم از وصل تو دریافتم
که چرا پروانه سوی شمع تنها میرود
پیکرم را عاقبت یک گوشه پیدا میکنی
هر که عاشق میشود تنها ز دنیا میرود
@mansoorarzi
بسم رب الحسین
دعای کمیل امیرالمومنین
حرم سیدالکریم
سحر شب جمعه ۲۶ مرداد ۹۷
روضه امام باقرالعلوم
هر چه میبینی ز من نامهربانی بیشتر
باز هم داری به عبدت مهربانی بیشتر
من که از طعم مناجات سحر بی بهره ام
با سحرخیزان نمایی هم زبانی بیشتر
طول آمالم مرا از چشم تو انداخته
ور نه محبوب تو گردد فانی بیشتر
بنده بی عشق در دنیای خود گم میشود
عاشق از معشوق گیرد نشانی بیشتر
جان فدای آن مناجاتی که کامش تشنه بود
میکند ارباب عطشان جان فشانی بیشتر
قهرمان زُمره شب زنده داران زینب است
در بلا با دوست کرده زندگانی بیشتر
نعش ها روی زمین راس ها بر نیزه ها
با خدا زینب کند نجوا نهانی بیشتر
مانده از گودال گویم یا که از خلخال ها
از شب شام غریبان روضه خوانی بیشتر
آتش دامان طفلی خوانده دلها را به خویش
روضه ویرانه کرده دل ستانی بیشتر
اهل شام و کوفه خوش مهمان نوازی کرده اند
لیک بر دخت سه ساله میزبانی بیشتر
راس بابا ،جان تازه داد بر دختر ولی
بوسه دختر به بابا داد جانی بیشتر
@mansoorarzi
بسم رب الحسین
حسینیه صنف سه شنبه ۳۰ مرداد ۹۷
حاج منصورارضی مسلمیه
من گم شدم مانند بغضی در گلویم
یا نور و یا برهان بیا در جستجویم
خیلی دلت را با گناهانم شکستم
خسته شدم دیگر من از این خُلق و خویم
تو آبرویِ آبرودارانِ عرشی
من بندهای رسوایم و بیآبرویم
عمری برایت وصلهای ناجور بودم
یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم
میخواستم با گریه برگردم به سویت
دست کریمت زودتر آمد به سویم
من بیادب بودم برایت شعر گفتم
تو برتر از آنی که من از تو بگویم
هربار کارم سخت بر هم ریخت، فورا
گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم
ای کاش زنده باشم و ماه محرم
دیگ غذای روضههایش را بشویم
ای کاش زنده باشم و از قول قاسم
گویم به شور و هروله، ای وای عمویم
@mansoorarzi
بسم رب الحسین
شعر مناجات دعای عرفه
حضرت سیدالشهداء
حاج منصورارضی ۳۰ مرداد ۹۷
هرقدر محتاج اینجا با خجالت میرسد
پابپای این خجالت ها به عزت میرسد
کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم
دل همینکه خرد شد باران رحمت میرسد
گریه ام را دوست داری گریه بهتر میکنم
اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد
جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر
میرسد بنده به هرجا از محبت میرسد
من مسلمانم مسلمان امیرالمومنین
طفل از آقایی بابا به شهرت میرسد
دست ما بررشته چادر نماز مادر است
فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد
غالباازسوی مادر لطف بی حد میرسد
غالبا ازما به مادر شر وزحمت میرسد
هرزمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک
بسکه این ارباب ما خیرش به رعیت میرسد
حاجیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
بوی اسپند محرم بوی هیئت میرسد
تا محرم چند روزی مانده!یعنی زنده ام؟
راستی عمرم به عاشورای حضرت میرسد؟
جای پای حضرت صدیقه را بوسیده است
خوش بحال هرکه لبهایش به تربت میرسد
کاش بودم زیر سقف آسمان کربلا
رحمت ارباب ما آنجا به غایت میرسد
گرچه انگشتش بریده دستگیر عالم است
منجی ما از ته گودال غربت میرسد
دادمیزد که نرو فریادمیزد که نزن
خواهرش تادید شمر بی مروت میرسد
یک لباس کهنه دارد درنیاور از تنش
لعنتی!از خیمه ی زنها غنیمت میرسد
@mansoorarzi
حاج منصورارضی درجمع هزاران نفراز عاشقان اهلبیت(ع) در مهدیه اعظم سمنان:
به من گفتندحرفی نزنم وگرنه فرماندار را فردا صبح عوض می کنند
#زنده_باد_مخالف_شعاری_توخالی
#مطالبه_گر_باشیم
rezvan_14
@mansoorarzi
بسم رب الحسین
زیارت عاشورا ۶شهریور ۹۷
حسینیه صنف
وقتی از یار جدایی، بلا میآید
مرگ فورا به سراغ دل ما میآید
نیمه شب حالِ دلم، حال خوشی بود، که نیست
تا گناه است مگر حال بکا میآید
من همانم که بدی کرده به آقاش، اما
چون طلبکار به دنبال عطا میآید
وای اگر در بزنم هیچکسی سر نرسد
وای اگر یار بگوید: که کجا میآید؟
بندهی نفس شدم نفس چه مغرورم کرد
فقط از دست من انگار جفا میآید
من سرخود زدهام سر به همه، اما او
چون کریم است به دنبال گدا میآید
میشود باز تمام گرههایش هرکس
تا دم پنجره فولاد رضا میآید
دست من را که گرفتند همانجا دیدم
باز هم بوی مزار شهدا میآید
هر شب جمعه حسین آمده و بخشیده
چون که مادر حرم کرب و بلا میآید
تشنه بود و رمق چشم تَرَش را بردند
فاطمه لطمه زنان گفت سرش را بردند
@mansoorarzi
جشن های عیدالله الاکبر غدیر
بسم رب الحسین
سه شنبه شب و چهارشنبه شب عید
بیت الزهرا از مغرب
سحر شب جمعه کمیل
امیرالمومنین علی
دو ساعت قبل ازاذان صبح
حرم سید الکریم
استاد حاج منصور ارضی
@mansoorarzi