eitaa logo
مَنظومه یِ حُسن
924 دنبال‌کننده
332 عکس
16 ویدیو
0 فایل
💎منظومه ای از : ✅مطالب اخلاقی،فلسفی و عرفانی برای تهذیب و معرفت نفس ✅سخنان گهربار و راهگشا از عرفای بالله ◀ارسال نظرات و تبادل: 🆔 @Hafeze_ser
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ مرحوم دولابی (ره) : ☘️ هر قدر فهمش بالاتر رود و بفهمد که چقدر شریف و عزیز است، پیمودن راه براي او آسان تر می شود و و سختی ها و راه به نظرش نمی آید. 🌿 وقتی مقصد شریف و بزرگ است، بین راه هر طوري شد، می ارزد و هر چه بدهی، دارد. 📔 مصباح الهدی 201 @manzoomeye_hosn
🔵نکته های مفید روزه داری 📌 💎 امام علی علیه السلام 💎 🌸 تا گرسنه نشده ای غذا نخور 🌸 [بحار الانوار ج۵۹ ص۲۶۷] 📋 فوائد دیگر این توصیه اعجاب انگیز را می توان از این حدیث دریافت کرد که «هیچ بیماری با گرسنگی جمع نمی شود». 💎 امام هادی علیه السلام 💎 🌸 گرسنگی بر خوشمزه بودن غذا می افزاید. 🌸 [بحار ج۴ ص ۳۶۹] ✍️ توضیح حدیث: 👈 علاوه بر این غذا برای بدن سودمند تر می شود و بدن از غذا بهتر استفاده می کند چرا که غذا خوردن در حالی که به غذا اشتها داریم باعث می شود آنزیم های هضم غذا بهتر ترشح شوند و کار معده و دستگاه گوارش بهتر باشد. 💎 امام على علیه السلام 💎 🌸 از پرخورى بپرهیز، که هر کس پایبند آن شود بیماری هایش زیاد مى گردد. 🌸 [غرر الحکم ح ۲۶۳۹] 💎 امام علی علیه السلام 💎 🌸 همیشه سیر بودن عامل انواع درد ها است. 🌸 [غررر الحکم ح ۱۳۶۳] 💎 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله 💎 🌸 پرخورى نکنید که نور معرفت در دلهاى شما خاموش مى شود. 🌸 [مکارم الأخلاق ص ۱۰۲۶] 💎 امام علی علیه السلام 💎 🌸 سیری یاور خوبی برای گناهان است. 🌸 [غرر الحکم ح ۹۹۲۲] @manzoomeye_hosn
🌺•••﷽•••🌺 🔻حکمت ۵۷ على (ع) فرمود: قناعت، ثروتی است که پایان نمی‌پذیرد. سید رضی می گوید : اين كلام از پيغمبر نيز نقل شده است. 🔻الحکمة ۵۷ قال عليه السلام : الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ. قال الرضى : وَ قَدْ رُوِىَّ هذَا الْكَلامُ عَنِ النَّبىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. 🔻saying 57 Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said the following: Contentment is wealth that does not diminish Sayyid ar-Radi says the following: “This saying has also been related from the Prophet (SAAW).” @manzoomeye_hosn
مَنظومه یِ حُسن
#فنجانی_چای_با_خدا 🌹قسمت سی و یک هرچی صوفی بیشتر می گفت.. مانور درد در وجودم بیشتر میشد.. حالا دی
🌹قسمت سی و دو نمیتوانستم باور کنم. یعنی اصلا نمیخواستم که باور کنم. با تمام توان تحلیل رفته ام به سمتش خم شدم.. ( چرنده.. مزخرفه.. تمام حرفات مزخرف بود.. امکان نداره که برادر من چنین کارهای کثیفی انجام بده.. شما مسلمونااا همه تون یه مشت روان پریش هستن..) صوفی نگاهم کرد.. سرد و یخ زده ( بشین سرجات بچه.. من انقدر بیکار نیستم که واسه گفتن یه مشت دروغ و چرندیات؛ از اونور دنیا پاشم بیام تو این شهر نفرت انگیز، که هر طرفش سر میچرخوندم برادرتو اون خاطرات نحسشو ببینم.. اصلا چرا باید اینکارو بکنم؟؟ بابای میلیاردر داری؟؟ یا شخصیت مهم سیاسی ؟؟ چی با خودت فکر کردی کوچولو؟؟ اگه من اینجام فقط و فقط به خاطر اصرارهای  دیوونه کننده ی این دوست بی عقلته.. اونجایی که تو فکر میکنی با رفتن بهش، میتونی برادرِ مهربون و عاشق پیشه اتو پیدا کنه، خوده خوده جهنمه.. و شک نکن که برادرت یکی از مامورهای عذابشه.. اصلا به فرض که همه چیز در مورد برادرت دروغ بوده.. اصل ماجرا چطور؟؟ اونا رو میتونی انکار کنی؟؟ با یه تحقیق کوچیک میتونی خیلی بیشتر از جنایتهای که من تعریف کردم رو پیدا کنی.. اصلا دانیال فرشته.. با مبنای وجودی این گروه، که به هوایِ داشتن برادرت؛ میخوای عضوش شی چیکار میکنی؟؟ بریدن سر.. آواره کردن مردم.. تجاوز به زنان و دختران.. کشتن زن و بچه.. با اینا چجوری کنار میای؟؟ فکرکردی میری و اونا یه گروه ویژه با تمام امکانات میذارن در اختیارت که بری، پیداش کنی؟؟ نه.. باید سرویس بدی.. مثه همه اون بدبختایی که دارن سرویس میدن، چه داوطلب، چه گول خورده مثه من.. میدونی فلج شدن یعنی چی؟؟ ایدز یعنی چی؟؟ سقط جنین یعنی چی؟؟ اینکه ندونی کدوم یکی از اون سربازا، پدرِ بچه ی تو شکمتِ یعنی چی؟؟ تو اردوگاهی که بودم اکثر زنها از فرط جهاد نکاح دیگه توانایی راه رفتن نداشتن.. فلج شده بودن.. روز و شب از درد به خودشون میپیچیدن و ضجه میزدن.. اما هیچکس دلش نمیسوخت.. عفونت و نکبتی سرتاسر وجود اهالی رو گرفته بود.. فکر میکنی سرآخر چی شد؟؟ یه فرمانده ی جدید اومد واسه بازرسی و گفت (مردان جنگ، زنان تازه نفس میخوان.. اینا به دیگه به درد نمیخورن..) یه عده که وضعشون بهتر بود رو بردن واسه درمان.. یه عده رو که پشیمونی شونو فریاد میزدن، سر به نیست کردن.. موندن یه گروه که انقدر حالشون وخیم بود، که ارزش درمان یا حتی کشتن رو هم واسشون نداشتن. حدس بزن باهاشون چیکار کردن؟؟ با یه ماشین بردن بیرون از سوریه و ولشون کردن. وسط بیابون.. منم یکی از همونام.. تب داشتم.. میلرزیدم.. مدام بالا میاوردم.. اما بر خلاف خیلی از اون زنها زنده موندم.. چون انگیزه داشتم.. واسه زنده موندن، کشتنِ دانیال بزرگترین انگیزه ی ممکن بود.. میدونی تا خودمو برسونم به مرز،چقدر پیاده روی کردم؟؟ چقدر زمین خوردم؟؟ چقدر ترسیدم؟؟ چقدر اشک ریختم و جیغ زدم؟؟ چقدر لرزیدمو درد کشیدیم؟؟ اما هر طور بود زنده موندم.. بعد از چندین روز گرسنگی و راه رفتن بالاخره به مرز ترکیه رسیدم.. اونجا دستگیر شدم. بعد از کلی بازجویی وقتی فهمیدن از کجا اومدم، با خودشون گفتن ما هم بی نصیب نمونیم.. واسه چند ساعت با اون همه درد و عذاب، شدم برده جنسیِ چندتا آشغال مثله برادرت.. خلاصه زندگی یه لطف کوچیک در حقم کردو به بیمارستان منتقل شدم که بعد از کلی آزمایش متوجه شدن که ایدز دارمو حامله ام.. خوش بختانه بعد از چند روز به خاطر خونریزی، بچه سقط شد.. اما ایدز نه.. همیشه همراهمه.. و قرار نیست تا جون برادرتو نگرفتم، جونمو بگیره.. هر چند تو اصلا نمیفهمی، چون جای من نبودی.. دیدی، واسه ملاقات با برادرت باید این همه بها بدی.. من که میگم ارزششو نداره، حتی اگه دانیال هیچکدوم از اون کارها رو نکرده باشه و من در موردش بهت دروغ گفته باشم.. چون در هر حال، ماهیت این گروه عوض نمیشه..) کمی روی میز به ستم خم شد(اینو واسه خاتمه میگم.. اون برادر حیوونت.. واسه تو هم نقشه داشت.. یه شب تو مستی از رستگار کردنت، حرفایی میزد.. اما نمیدونم هنوز واسه انجام این ماموریت الهی زنده س یا نه..) از فرطِ گیجی توانایی حرف زدن نداشتم. صوفی ایستاد. کلاهش را روی سرش مرتب کرد و کیفِ قهوه ایی رنگ را روی دوشش انداخت ( من امشب از اینجا میرم.. خیلی چیزها رو واسه عثمان تعریف کردم. سوالی داشتی ازش بپرس..) یک قدم برداشت، اما ایستاد و برگشت ( راستی اگر دانیالو دیدی.. بهش بگو اگه فقط یه نفس، به زنده بودنم، مونده باشه.. زندگیشو میگیرم..) رو به عثمان پوزخندی صدا دار بر لب نشاند ( راستی ، اگه خدا رو دیدی، سلام منو بهش برسون.. بگو به اندازه تمام اشکهایی که ریختم ازش متنفرم.. بگو حتما انتقامِ التماسهایی که واسه نجات از اون دست حرومزاده، بهش کردم رو ازش میگیرم.. ) و رفت.. با چکمه های بلند و پاشنه دارش.. عثمان به موهایش چنگ زد و من به معده ام.. کاش خدا میمرد.. ادامه دارد... @manzoomeye_hosn
هدایت شده از مَنظومه یِ حُسن
🌿🍁شگفت از اشخاصی است که و از انبیا، و و از اعدا را در قید حیات می‌دانند، ولی وجود ذی‌وجود حضرت را منکرند؛ حال آنکه آن حضرت از انبیای سلف، افضل بوده و اوست ولد صاحب و . 🍂🍀شگفت‌تر آنکه برخی از اهل که خود را اهل معنا و می‌پندارند، بر این تصور قائل‌اند که در هندوستان برهمنان و جوکیان، و ریاضت‌کشانی هستند که به سبب حبس نفس و کم غذا خوردن سالیان متمادی عمر می‌کنند، با این وجود منکر حضرت حجت‌اند! 👤 📚 💠 @manzoomeye_hosn
هدایت شده از مَنظومه یِ حُسن
💠آیت الله ملکی تبریزی : 🔹ای سالک صائم ! مهم ترین چیزی که قبل از شروع در افطار و سحر و بعد از «بسم الله الرحمن الرحیم» باید خوانده شود ، سوره قدر است . 📚باده گلگون ‌، ص ۲۹۱ @manzoomeye_hosn
لب فرو بند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب 📖 #مثنوی_مولانا @manzoomeye_hosn
🔴حواس خود را جمع كنيد! 👌👈يا اَ يُّهَا الَّذينَ آمَنوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّه ِ مَرْجِعُكُمْ جَميعا فَيُنَبِّئُـكُم بِما كُنتُمْ تَعْمَلونَ؛ 🔶🔶اى كســـانى كـه آورده ايد! مراقب خود باشيد كه اگر شديد، [گمراهى] كسانى كه گــــمراه شده اند، به شما زيانى نمى رساند. بازگشت همه شما به سوى خداست و شما را در به آنچه كرده ايد آگاه مى سازد. 📙سوره المائده، آيه 105 @manzoomeye_hosn
پیامبر اکرم ص ❤ بهترین عمل در ماه رمضان ترک گناه است 🍃 🔸 امالی شیخ صدوق ص ۹۵ 🔶 @manzoomeye_hosn
💠امام علی علیه السلام: 🔸در شگفتم از مردمى که از ترس اذیت شدن،از غذا پرهیز میکنند چگونه از ترس آتش،از گناهان پرهیز نمیکنند؟! 📚میزان الحکمه حدیث ۶۷۴۸ @manzoomeye_hosn
🌙 ✨امام صادق (ع) فرمود: 👈 خواب شخص روزه دار عبادت است 👈 خاموشی اش تسبیح است، 👈 عملش مقبول درگاه خداوند، 👈 دعایش مستجاب است. 📚من لایحضر الفقیه جلد 2 صفحه391 @manzoomeye_hosn
🍂الهى در ذات خودم متحیرم تا چه رسد در ذات تو...🍃 📚الـهـے نامہ 👤علامہ حســن زاده آملـے @manzoomeye_hosn