eitaa logo
مَنظومه یِ حُسن
897 دنبال‌کننده
332 عکس
16 ویدیو
0 فایل
💎منظومه ای از : ✅مطالب اخلاقی،فلسفی و عرفانی برای تهذیب و معرفت نفس ✅سخنان گهربار و راهگشا از عرفای بالله ◀ارسال نظرات و تبادل: 🆔 @Hafeze_ser
مشاهده در ایتا
دانلود
💠امام زمـــان در نامه خود به شیـــخ مفید(ره) علت طولانی شدن غیبت را اینگونه شـــرح می دهد: ﺍﮔـــﺮ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﻃﺎﻋﺘﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﯾﻔﺎﻯ ﭘﯿﻤﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻫﻤـــﺪﻝ ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ، ﻣﯿﻤﻨﺖ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﻧﻤﻰ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﺎ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻧﺼﯿﺐ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﺸﺖ، ﺩﯾﺪﺍﺭﻯ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﻯ ﺷﻨﺎﺧﺘﻰ ﺭﺍﺳﺘﯿﻦ ﻭ ﺻﺪﺍﻗﺘﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ؛ ﻋﻠّـــﺖ ﻣﺨﻔﻰ ﺷﺪﻥ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﭼﯿﺰﻯ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺰ: "ﺁﻥ ﭼـــﻪ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧـــﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺗﻮﻗﻊ ﺍﻧﺠـــﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮐـــﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧـــﺪﺍﺭﯾﻢ ... 📙احتجاج، ج2، ص315 @manzoomeye_hosn
🌺•••﷽•••🌺 ⚠️شبیه ترین فرد به پیامبر..... ‼️ حضرت على اكبر علیه السلام ✔️...على اكبر عليه السلام ، بزرگ ترين پسر امام حسين عليه السلام بود كه از نظر صورت و سيرت و سخن گفتن ، به حدّى شبيه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود كه هر كس شوق ديدار پيامبر صلى الله عليه و آله را داشت ، به او مى نگريست ، 📚...چنان كه پدر بزرگوارش ، طبق نقلى ، هنگام رفتن وى به ميدان نبرد ، فرمود : 👈 خداوندا ! گواه باش كه جوانى براى جنگ با آنان مى رود كه شبيه ترينِ مردم به پيامبرت از جهت صورت و سيرت و سخن گفتن است و ما هرگاه مشتاق ديدار پيامبر تو مى شديم ، به او نگاه مى كرديم . 📚دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ - محمد محمدي ري ‌شهري - ج 4 - ص 7 🌺ولادت با سعادت حضرت على اكبر عليه السلام به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمام شیعیان تبریک عرض میکنیم🌺 @manzoomeye_hosn
🌺•••﷽•••🌺 🌹قسمت پنجم 🌾مدتی بود که از مسلمان شدنِ دانیال و عادتِ من به خدایش میگذشت. پدر باز هم در مستی، با نعره رجوی را صدا میزدم و سر تعظیم به مریمِ بی هویتش فرود می آورد. اما برایم مهم نبود. حالا دیگر احساس تنهایی و پاشیده ب ودن، کوچ میکرد از تنِ برهنه ی افکارم و چه خوش خیال بود سارایِ بیچاره.. 🌾زندگی روالی نسبی داشت. و من برای داشتنِ بیشتر دانیال، کمتر دوستان و خوشگذرانی هایم را دنبال میکردم. صورتِ نقاشی شده در ته ریشِ برادر برایم از هر چیزی دلنشین تر بود. دیگر صدای خنده مانند بوی غذا در خانه ی ما هم میپیچید. و این برای شروع خوب بود.. 🌾مدتی به همین منوال گذشت. که ناگهان موشی به جانِ دیوارِ آرامشِ زندگیمان افتاد.. و باز خدایی که نفرتِ  مرده را در وجودم زنده کرد.. 🌾چند ماهی بود که دانیال عجیب شده بود. کم حرف میزد. نمیخندید. جدی و سخت شده بود. در مقابل دیوانگی های پدر هیچ عکس العملی نشان نمیداد. زود میرفت، دیر می آمد. دیگر توجهی به مادر نداشت. حتی من هم برایش غریبه بودم. نگرانی داشت کلافه ام میکردم. آخر چه اتفاقی افتاده بود. چه چیزی دانیال، برادری که خدا میخواندمش را هرروز سنگتر از روز قبل میکرد. چند باری برای حرف زدن به سراغش رفتم اما با بی اعتنایی و سردی از اتاقش بیرونم کرد. چند بار مادر به سراغش رفت، اما رفتاری به مراتب بدتر از خود نشان داد. سرگردان و مبهوت مانده بودیم. من و مادر.. حالا هر دو یک هدف مشترک داشتیم، و آن هم دانیال بود. دیگر نمیخواستیم تنها ته مانده ی امید به زندگی را از دست بدهیم. اما انگار باید به نداشتن عادت میکردیم.. 🌾دانیال روز به روز بدتر میشد. بد اخلاق، کم حرف، بی منطق.. اجازه نمیداد، دستش را بگیرم یا بغلش کنم، مانند دیوانه ها فریاد میکشد که تو نامحرمی.. 🌾و من مانده بودم حیران، از مرزهایی بی معنی که اسلام برای دوست داشتنی ترین تکه ی زندگیم ایجاد کرده بود. بیچاره مادر که هاج  و واج میماند با دهانی باز، وقتی هم تیمی اش از احکامی جدید میگفت.. و باز ذهنم غِر غِر میکرد که  این خدا چقدر بد بود.. 🌾دانیال با هر بار بیرون رفتن خشن و سردتر میشد و این تغییر در چهره ی همیشه زیبایش به راحتی هویدا بود. حالا دیگر این مرد با آن ریشهای بلند و سبیل های تراشیده، و چشمهای از خشم قرمز مانده اش نه شبیه دانیالم بود و نه دیگر مقامی برای خدایی داشت. 🌾 تازه فهمیده بودم که همه ی خداهای دنیا بد هستند.. و چقدر تنها بودم من… و چقدر متنفر بودم از پسری مسلمان که برادرم را به غارت برد.. 🔘ادامه دارد....  @manzoomeye_hosn
🌐امام باقر(ع): 🔷هرگاه كسى از دختر شما خواستگارى كرد و ديندارى و امانتدارى او را پسنديديد، به او همسر دهيد كه «اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگى در روى زمين پديد آيد». #حدیث_روز @manzoomeye_hosn
توحیدِ صَمَدےِ قــرآني: هو 📝..مردم به علت اين كه حسّ بر آنان غالب است وقتى كه مىبينند مغناطيس يك مثقال آهن را جذب مىكند از آن شگفتى مىنمايند و آن را غريب مىشمارند، و از جذب نفوسشان مر ابدان طبيعتشان را به سوى راست و چپ و بالا و پايين تعجّب نمىكنند، كه گاهى بدن ساكن و گاهى در حركت و گاهى مىدود و گاهى مىافتد و گاهى اوضاع دگر بدان مىپيوندد، چنان در تحت قدرت نفس است كه گويى، گويى در تحت چوگان، و برگها و شاخههايى در تحت باد است. اين بود گفتار شيخ. 🔸خودشان را فراموش كردهاند و از كمال انسانى باز ماندهاند، چنان محكوم و مغلوب حس شدهاند كه ظاهر به زينت آرايش و پوشاك نيك پيراسته و آراسته و باطن به انواع جانوران درنده و گزنده انباشته؛ زبان در دهان به سان مار و كژدم زننده و گزنده؛ خيال همچو ديوانگان سودائى؛ آمال و آرزوها مانند اژدرهاى گرسنه از هر سو دهان باز كرده. 🔸اين ظاهر بينان ساختن و پرداختن صورى را كمال انسانى دانستهاند و از جمال معنى باز ماندهاند، و الفاظ پردازى و چند كلمه رطب و يابس را با هم تلفيق كردن و يا زبانى را فرا گرفتن كمال انسانى دانستهاند و از حقيقت ذات خويش و قابليت گوهر گرانبهاى نفس انسانى غافل ماندهاند. 🔸بايد انسان حقيقت خود را بداند تا به مقصود رسد؛ آن كه از اين حقيقت روى برگردانيد از همه سعادتها باز ماند. __________________ 📚دروس معرفت نفس/جلد دوم_درس۸۲ 👤علامه حسن زاده ی آملی روحی فداه @manzoomeye_hosn
غیرِ رویَت هرچه بینَم نور چَشمَم کَم شود هر کسی را رَهْ مَدِه ای پَردهٔ مُژگان من سَختْ نازک گشت جانم از لطافت‌‌‌‌های عشق دلْ نخواهم, جانْ نخواهم آن من کو, آن من؟ #غزل_مولانا @manzoomeye_hosn
💠قالَ الاِْمامُ الْعَسْكَري عليه السلام: أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَي الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند: پارساترين مردم كسي است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسي است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسي است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسي است كه گناهان را رها سازد. 📚تحف العقول ، ص 489 @manzoomeye_hosn
✨﷽✨ یه عمر دعا ميکردم آقا رو ببينم... يک شب خواب ديدم انگار دعاهايم بعد از چهل سال مستجاب شده بود... مردي در خانه را ميزد... از پشت پنجره نگاه کردم... آره مولايم بود... نگاهي به در و ديوار خونم کردم... سريع رفتم تابلو ها و عکس هاي ناجور رو برداشتم... وسايل ناجور رو جمع کردم و يه جا قايم کردم... اي واي سي دي هاي ناجور رو سريع شکستم و ريختم دور... دستگاه ماهواره رو هم قايم کردم... گوشي موبايلم هم خاموش کردم که يه وقت... يه نگاه ديگه به خونه کردم... فکر مي کردم ديگه خونه آمادس... رفتم که در رو باز کنم و امام زمان خودم رو ببينم و دعوتشون کنم به خونمون... در رو که باز کردم ديدم آقا آخرين خونه کوچه رو هم در زده بود و نا اميد از کوچه رفت... آره... همه مثل من داشتن خونه رو آماده ميکردن... هيچکس آماده ديدار آقا نبود... و باز آقا مثل هميشه غريب ماند... و ما دعا ميکنيم که آقا بيايد و همه کار مي کنيم که نيايد...😔 💔 ┄┄┅┅✿🍃🌸♥️🌸🍃✿┅┅ @manzoomeye_hosn
🌺کسانی که پل صراط و جهنم را نمی‌بینند🌺 🔲 پيامبر خدا (ص) فرمودند: 💢 وقتى روز قيامت فرا رسد، خداوند به گروهى از امتم بال می‌دهد تا با آنها از آرامگاهشان به سمت بهشت پرواز كنند، در آنجا خوش و مرفّه و هر طورى كه بخواهند به سر مى برند، فرشتگان به آنها می‌گويند: ⭕️آيا شما حساب را دیدید؟ جواب مىدهند؛ ما حسابى نديديم. ⭕️آيا در پل صراط مجازات شديد؟ جواب مىدهند: ما پل صراطى نديديم. ⭕️سپس مىگويند: آيا جهنّم را ديديد؟ مى گويند: ما چيزى نديديم. ⭕️آنگاه فرشتگان مىگويند: شما از امّت كدام پيامبريد؟ جواب مىدهند: از امّت حضرت محمّد(ص). ⭕️فرشتگان مى گويند شما را به خدا سوگند، بگوييد؛ كار شما در دنيا چه بود؟ 💢مىگويند: ما دو خصلت داشتيم كه خداوند به خاطر آن اين مقام را با لطف و رحمت خود مرحمت كرد. ⭕️مىپرسند: آن دو خصلت چه بودند؟ 1️⃣ در خلوت از خدا شرم مى كرديم مرتكب گناه شويم 2️⃣ ديگر آن كه هر چه خداوند روزى ما كرده بود راضى بوديم. 🌺 فرشتگان مىگويند، اين مقام زيبنده شماست. 📚آداب و اخلاق در اسلام، ص: 423 @manzoomeye_hosn
💠مَنظومه ی حُسن💠: 🔻قلبِ مریض🔻 ✍ اگر انسانِ مریض خوشمزه‌ترین غذاها رو هم بخوره، طعم و مزّه اونها رو نمی‌فهمه، و از غذا خوردن لذّتی نمی‌بره. 👈 در مسائل معنوی و هم همینطوره. 💔 کسی که داره، یا به تعبیر قرآن:👈 فِي قُلُوبِهِمْ مَرَض چنین آدمی از لذّتی نمی‌بره، بلکه خسته هم میشه.☹️ ⁉️ حالا مرض و بیماریِ چیه؟! 👈 ❌ تا وقتی که انسان رو ترک نکنه، علاوه بر این که از لذّتی نمی‌بره، بلکه خسته هم میشه.🙁 ☝️ اگر این مرضِ رو درمان نکنیم، مثل مریضی‌های دنیایی، مریضی رشد میکنه و روزبروز حالمون بدتر میشه (فَزَادَهُمُ اللهُ مَرَضًا)،😔💔 ↫ و در نهایت کار به به جایی میرسه، که دیگه خوب شدنی در کار نیست.⚠ این دو تا آیه رو ببینیم👇 1⃣ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ (بقره/۱۰) 💢 در دلهای آنان بیماری است، پس خداوند هم بر بیماری آنان می‌افزاید.😔💔 2⃣ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَی رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ کَافِرُونَ (توبه/۱۲۵) 💢 آنها که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدی‌شان افزوده میشود، و با همین حال از دنیا میروند، در حالی که کافرند.😔💔 ❌ اگر به گرفتاریم، همین الان استُپ کنیم⛔️ 👈 تا حالمون بدتر نشده کنیم و برگردیم @manzoomeye_hosn
مَنظومه یِ حُسن
🌺•••﷽•••🌺 #فنجانی_چای_با_خدا 🌹قسمت پنجم 🌾مدتی بود که از مسلمان شدنِ دانیال و عادتِ من به خدایش م
💠مَنظومه ی حُسن💠: 🌺•••﷽•••🌺 🌹قسمت ششم 🌾همه چیز به هم ریخته بود. انگار هیچگاه، دنیا قصد خوش رقصی برای من را نداشت. منی که حاضر بودم تمام سکه های عمرم را خرج کنم تا لحظه ایی سازِ دنیا، بابِ دلم کوک شود. حالادیگر دانیال را هم نداشتم. من بودم و تنهایی.. 🌾بیچاره خانه مان، که از وقتی ما را به خود دیده بود، چیزی از سرمای شوروی برایش کم نگذاشته بودیم. 🌾روزهایم خاکستری بود، اما حالا رنگش به سیاهی میزد. رفتار های دانیال علامتی بزرگ از سوال را برایم ایجاد میکردند. چه شده بود؟؟ این دین و خدایش چه چیزی از زندگیمان میخواستند؟؟ مگر انسان کم بود که خدا، اهالی این کلبه ی وحشت زده را رها نمیکرد؟ مادر یک مسلمان ترسو.. پدر یک مسلمان سازمان زده.. و حالا تنها برادرم، مسلمانی مذهبی که از هّل حلیم، دیگ را به آغوش میکشید. 🌾کمتر با دانیال برخورد میکردم. اما تمام رفتارهایش را زیر نظر داشتم. چهره ی عجیبی که برای خود ساخته بود. و برخوردهای عجیبترش، کنجکاویم را بیشتر میکرد. و در بین چیزی که مانند خوره، جانِ ذهنیاتم را میخورد، اختلاف عقاید و کنشهایش با مادر مسلمانم بودم. هر دو مسلمان.. اما اختلاف؟؟؟ 🌾پس مسلمانها دو دسته اند.. ترسوهایش مانند مادر، مهربان و قابل ترحمند.. جسورهایش میشوند دانیال. دانیالی که نمیدانستم کیست؟؟ بد یا خوب؟؟؟ راستی پدرم از کدام گروه بود؟؟ نه.. اون فقط یک مجاهد خلقیِ مست بود..همین و بس.. 🌾دیگر طاقتم تمام شد. باید سر درمیاوردم، از طوفانی که آرامش اندکم را دزدید.. باید آن پسر مسلمان را پیدا میکردم و دروازه های زندگیمان را به رویش میبستم. دلم فقط برادرم را میخواستم. دانیال زیبای خودم.. بدون ریش.. با موهای طلایی و کوتاهش.. 🌾پس همه چیز شروع شد. هر جا که میرفت، بدون اینکه بفهمد، تعقیبش میکرد. در کوچه و خیابان.. اما چیز زیادی دستگیرم نمیشد. هر بار با تعدادی جوان در مکانهای مختلف ملاقات میکرد. جوانهایی با شمایلی مسلمان نما، که هیچ کدامشان ،آن دوست مسلمان نبودند. راستی آنها هم خواهر داشتند؟؟ و چقدر سارای بیچاره در این دنیا بود.. 🌾از این همه تعقیب چیزی سر درنمی آوردم.. فقط ملاقات های فوری.. چند دقیقه صحبت.. و بعد از مدتی خیابان گردی، ورود به خانه های مهاجر نشین، که من جرات نزدیک شدن به آنها را نداشتم .گاهی ساعتها کنج دیواری، زیر باران منتظر میمانم.. اما دریغ… 🌾پس کجا بود این دزد اعظم، که فقط عکسش را در حافظه ام مانند گنجی گران؛ حفظ میکردم، برای محاکمه.. 🌾روزی بعد از ساعتها تعقیب و خیابان گردی های بی دلیل دانیال، سرانجام گمش کردم. و خسته و یخ زده راهی خانه شدم.. 🌾هنوز به سبک خانواده های ایرانی، کفشهایم را درنیاورده بودم که… 🔘ادامه دارد.... @manzoomeye_hosn
💠مَنظومه ی حُسن💠: 📚حضرت صادق علیه السلام به مجلسی عدة وارد شدند. یک نفر به خدمت‌گزار گفت: «یک مقدار آب برای من بیاور». خدمت‌کار رفت و یک لیوان شراب برای او آورد. تا حضرت این منظره را دیدند، فوراً بلند شدند. برخی پرسیدند: «یابن رسول الله! کجا می‌روید؟» حضرت فرموند: «پیامبر خدا فرمودند: هر كس در مجلسی بنشیند كه در آن شراب باشد، ملعون است»(اصول کافی، ج 6، ص 268.) من در مجلسی که در آن، گناه واقع شود، نمی‌نشینم. من هم شریک در آن گناه هستم. ✨این برخورد حضرت، دستورالعملی برای ما است. خدا شاهد است این‌گونه مجالس و معصیت‌هایی که در این مجالس می‌شود، برای روح‌ ما حجاب‌های ظلمانی می‌شود و ما لحظه به لحظه از خدا دور می‌شویم. ✨در مجالس گناه نرو آقا! تو را که اعدام نمی‌کنند. فامیل است كه باشد. مجلسی که رضای حق در آن نیست -به هر عنوان که می‌خواهد باشد- از مجلس بلند شو برو بیرون. ماندن تو، وزر و وبال است. اگر بر این اشخاص عذاب نازل بشود، تو هم جزء آن‌ها هستی که معذّب خواهی بود.می‌گوید: «ما که حرفی نزدیم. ما که گناه نكردیم. فقط آنجا بودیم». ❗️عجب! کربلا هم همین‌طور بود. یک عده‌ای حضرت اباعبدالله علیه السلام را شهید کردند. عدة دیگری هم که پشتیبان و پشت جبهه بودند، آن‌ها هم هیچ کاری نکردند؛ اما در آن عرصه حضور داشتند. آن‌ها هم، عذاب كسانی را دارند كه حضرت را شهید کردند نشستن تو در این جلسه، تأیید و امضای كار اهل مجلس است. @manzoomeye_hosn