پخته نخواهی شد مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی، ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی.
از این حس متنفرم که وقتی چیزی میبینی یا حرفی میشنوی قلبت میشکنه ولی باید همونجا بشینی و وانمود کنی که اصلا برات مهم نیست.
پشت این نقاب صبوری، بیچارگی را پنهان کردهام. من دوام آوردهام؛ اما میخواستم معنای زندگیام چیزی بیش از دوام آوردن باشد .
بپذیرید دوستان.
اگر اشتباه کردید بپذیرید و بابتش عذرخواهی کنید.
با پررویی و ماستمالی کار زشتتون به فراموشی سپرده نمیشه.