5⃣ معجزه ی دعای شهدا
لحظات را به گونه ای سپری میکردم که تمام وجودم لبریز از یاد و نام شهدا بود❤ مدل ذکرهایم عوض شده بود و فقط بر زبانم جاری نبود با تمام اعضاء و جوارح و با تمام وجودم گفته میشد.
در حالیکه در پذیرایی نشسته بودم و کانال یک تلویزیون کلیپ یاد امام و شهدا پخش میشد و من حال و هوای غریبی داشتم،
ناگهان تصویر هدیه ی شهید یاسینی و جعبه ی سفیدی که به من اهدا کردن جلوی چشمانم عبور کرد. یکدفعه جا خوردم. یاد سفارش لحظه ی آخر ایشون افتادم که فرموده بودن از این سوغاتی به سه نفری که نام بردن حتما بدم.
ولی کدام سوغاتی؟؟؟?
من که چیزی در دست نداشتم?
باید چه میکردم؟؟
نزدیک ظهر بود که متوجه شدم بی اختیار گوشی تلفن در دستم است و پشت خط، اولین نفری که شهید یاسینی نام برده بودن الو الو میکرد و میگفت بفرمایید. نمیدونستم چی باید بگم شروع کردم به احوالپرسی کردن و به گونه ای وانمود کردم که برای احوالپرسی با ایشان تماس گرفته ام. احساس کردم صداش خیلی گرفته و ناراحت هستن. پرسیدم خوبید؟؟ چرا صداتون گرفته؟؟
گفت مگه شما اطلاع ندارید؟? پس برای چی زنگ زدید؟ ? فکر کردم زنگ زدی که ابراز همدردی کنی?
خیلی کنجکاو شده بودم پرسیدم مشکل چیه؟؟ قضیه ای پیش اومده؟
گفت ماشین مون رو چند روزه که دزدیدن. ? اینقدر حرص و جوش خوردیم که دیگه حالی برامون باقی نمونده.? این چه گرفتاری بود که برامون پیش اومد.
در حالیکه کاملا جا خورده بودم گفتم به کلانتری، پلیس اطلاع دادید؟؟؟
گفت جایی نیست که اطلاع نداده باشیم. ولی امروز دیگه آب پاکی رو ریختن روی دستمون و گفتن که دیگه منتظر ماشین تون نباشید اگر پیدا هم بشه فقط لاشه ی ماشین خواهد بود. تا الان قطعا اوراقش کردن.?
ما هم با کلی وام و بدهی اون ماشین رو خریده بودیم.
هر نذری به ذهنم میرسید کردم و هر سوره و دعایی که بلد بودم یا دیگران گفتن خوندم ولی …………☹️
بدون اینکه فکر کرده باشم گفتم چله ی شهدا رو بگیرید و از شهدا بخواهید که براتون دعا کنن و ماشین تون بدون کوچکترین کم و کاستی به دستتون برسه.
گفت من که این همه نذر کردم اینم روش ولی بلد نیستم. چله ی شهدا چه جوریه؟؟ کامل براشون توضیح دادم.
گفت الان فکرم کار نمیکنه لطف کن اسم چهل شهید رو بگو تا بنویسم.
منم اسم شهدا رو براشون خوندم و گفتم همین الان برای شهید اول صدتا صلوات بفرست. قبول کرد و خداحافظی کردیم.
فردای همانروز ساعت ده صبح زنگ تلفن به صدا در اومد . خودش بود گوشی رو برداشتم سلام کردم.
بسیااااار پرانرژی گفت سلام ناهید جان. الله اکبر از قدرت خدا و الله اکبر از شهدا. امروز صبح بعد از اینکه برای شهید دوم صلوات فرستادم و کلی باهاشون صحبت و درد دل کردم، ساعت هفت صبح از کلانتری زنگ زدن و گفتن ماشین تون در اتوبان یادگار امام پیدا شده. سریع رفتیم اونجا فکر میکردیم که الان لاشه ی ماشین رو تحویل میدن ولی ماشین بدون کوچکترین آسیب یا حتی کسری، سالم و سلامت تحویل دادن.
ماموره گفت بسیااار برامون عجیب بود چون همراه سرباز رفته بودم کشیک روزانه. وسط اتوبان یادگار امام یک ماشین یکدفعه زد روی ترمز و دو سرنشینش از ماشین پیاده شدن و به سرعت نور از تپه های کنار اتوبان بالا رفتن و فرار کردن.? مشکوک شدیم و بررسی کردیم متوجه شدیم که پلاک ماشین مال خودش نیست و عوض شده و ماشین دزدیه.
پلیس گفت که این فقط یک معجزه میتونه باشه و دلیل فرار اون دو نفر هم مشخص نشد.
وقتی گوش میکردم تصاویر خوابم و پرونده هایی که شهدا بررسی میکردن و…. همگی جلوی چشمانم میامد.
در آخر صحبت تلفنی هم گفت باورم نمیشه شهدا چه کردن!!!! چقدر نفسشون پیش خدا اعتبار داره!!!!!!!!!????
داستان ادامه داره.
انشاالله توفیقی باشه شبهای آینده ارسال خواهم کرد?
🌹لیست شهدا جهت چله صلوات، التماس دعا
1_شهید یدالله تبیانیان
2_ حسین همتیان
3_سید ضیاءالدین شاهورانی
4_ محمد تبیانیان
5_ محمدعلی نازی اول
6_ علی اکبر کاشفی
7_ علی اکبر همتیان
8_ حسن شوکت پور
9_ سید مظفر شاهورانی
10_ محمدعلی مخمس
11_ابراهیم خراسانی
12_ مهدی زین الدین
13_عبدالله آبیار
14_محمد کلاهی
15_ اسماعیل کاشفی
16_مهر علی آقاجانی
17_ علیرضا منظوری
18_ محمد ابراهیمیان
19_ سید جعفر احمد پناه
20_ محمدرضا احمدی پناه
21_ محمود اخلاقی
22_سید احمد نبوی
23_ محمد ابراهیم همتی
24_ حیدر عبدوس
25_ غلامحسین بسطامی
26_سید کاظم موسوی
27_سید حسن شاهچراغی
28_ ابوالقاسم موسوی دامغانی
29_ سید کاظم کاظمی
30_مرتضی شادلو
31_ بشیر باقری
32_ غلامرضا ادهم
33_ محمدرضا هراتیان
34_ حسن اخلاقی
35_ علی خلیلی
36_ علیرضا شهمیرزادی
37_ اسفندیار ربانیان
38_ حسن رامه ای
39_ کیومرث نوروزی
40_ کاظم عاملو
به نقل از: وبلاگ یاد شهیدان 🌹
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از مردان خدا 📿
معجزه ی دعای شهدا🌹
#چله_شهدا
روزی ۱۰۰ صلوات برای اهل بیت علیهم السلام و ثواب اون رو به شهید اون روز هدیه کنیم
هر روز یک شهید
تا چهل روز و چهل شهید
مطالعه در اینجا ↙️
shahidd.blog.ir/post/1420
و اینجا
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
یادمان شهدای گمنام دانشگاه لرستان🌹
مزار سه شهید گمنام در دانشگاه لرستان
شادی روح شهیدان سه صلوات هدیه کنید🍀🍀🍀
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید استاد کامران نجات اللهی
استاد دانشکده پلی تکنیک دانشگاه تهران
داستان زندگی و شهادت استاد ↙️
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
تشییع جنازه استاد نجات اللهی یکی از صحنههای خونین انقلاب بود
استاد کامران نجاتاللهی در اوایل دیماه سال 57 در جریان تحصن استادان دانشگاههای تهران و از سوی عوامل رژیم ستمشاهی پهلوی به شهادت رسید. وی در هفتم مرداد 1332 در شهرستان بیجار به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین، کارمند بود و مادرش فاطمه نام داشت. او تحصیلات ابتدایی را به فراخور وضعیت شغلی پدر در خراسان، آذربایجان غربی و کردستان گذراند و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان رساند.
نجاتاللهی تحصیلات عالی را نخست در دانشگاه علوم صنعت آغاز کرد و مدرک لیسانس خود را در رشته راه و ساختمان گرفت و سپس در دانشگاه پلیتکنیک به اخذ مدرک فوق لیسانس راه و ساختمان نائل آمد وی با پایان یافتن تحصیلاتش به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه پلیتکنیک مشغول به کار شد.
استاد نجات اللهی در تمام مراحل تحصیلی در ردیف شاگردان ممتاز بود و از همان ابتدای ورود به دانشگاه زندگی جدید خود را با شور انقلابی و مبارزه با رژیم منحوس پهلوی آغاز کرد.
او هیچگاه از وظایف سیاسی و اجتماعی خود غافل نبود و همیشه با ظلم و جنایت رژیم مقابله میکرد که از آن جمله میتوان به امضای بیانیه دانشگاهیان به مناسبت 17 شهریور و صدور منشور دفاع از حقوق زندانیان اشاره کرد.
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی در دوم دی ماه 1357، نزدیک به 70 از استادان و مدرسین دانشگاهها در اعتراض به رفتار خشونتآمیز مأموران نظامی رژیم شاه و سرکوب مبارزات حقطلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاهها از طرف رژیم، در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران اجتماع و تحصّن کردند، این تحصُّن رژیم را به خشم آورد، زیرا دیگر قشرها هم از استادانِ متحصِّن حمایت میکردند.
در پی این تحصّن عوامل رژیم پهلوی برای درهم شکستن اعتصاب استادان به آنها حمله کردند که در این تهاجم، استاد کامران نجات اللهی از استادان جوان دانشگاه پلیتکنیک تهران در 27 سالگی به شهادت رسید.
فردای آن روز در ششم دی ماه 1357، با حضور دهها هزار نفر که در پیشاپیش آنها، آیتالله سید محمود طالقانی حرکت میکرد، پیکر شهید نجاتاللهی تشییع شد.
مراسم تشییع جنازه استاد نجات اللهی، یکی از صحنههای خونین دوران انقلاب را رقم زد که با یورش مزدوران پهلوی به شهادت بیش از 250 نفر از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد.
سرانجام پیکر مطهر شهید نجات اللهی در بهشت زهرا دفن شد و این چنین بود که فرزند برومند دانشگاه، پروانهوار، خود را به آتش گلوله جلادان خونخوار زد و به لقاء پروردگار خویش شتافت.
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
بانوی شهیده فریده آل سیاحی
و دو فرزند کودک و خردسالش
شهیده فریده آل سیاح در سال ۱۳۴۲ در شهرستان آبادان در خانواده ای مومن دیده به جهان گشود. او تحت نظارت و تربیت مذهبی والدین خود رشد نمود و توانست تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان ادامه دهد.
شهیده پس از ازدواج به استان بوشهر نقل مکان نمود و دارای سه فرزند دختر و سه فرزند پسر شد. سرانجام خواست خداوندی بر آن قرار گرفت که در اسفندماه سال ۱۳۶۶ حین بمباران هوائی دشمن در مناطق مسکونی شیراز به اتفاق دو فرزند نوزاد و خردسالش به شهادت برسد.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🍀
#شهدای_بوشهر
https://shahidd.blog.ir/post/1433
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda