eitaa logo
مردان خدا 📿
386 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
987 ویدیو
63 فایل
مردان خدا کسانی که زندگی شان الگویی برای جویندگان حقیقت است. انبیاء ، علما ، شهدا ، صالحین و خوبان‌ عالم با ما همراه باشید 🥀🍀🌻🌹🌼 http://eitaa.com/joinchat/2035810317C9e86d81327
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کاروان انقلاب
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
محمد، وقتی به شهادت رسید، هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. قبل از عملیات، داده بود جلو پیراهنش نوشته بودند: «آن قدر غمت را به جان پذیرم حسین (ع) تا قبر تو را بغل بگیرم حسین (ع).» می گفت: «دوست دارم تیر روی سینه ام بخورد و شهید شوم.» دعایش هم زود مستجاب شد و در عملیات والفجر هشت، تیری سینه اش را شکافت؛ همان جایی که شعر را نوشته بود. ترکشی هم پهلویش را شکافت تا نشانی از حضرت زهرا (س) بر جسمش یادگار بماند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
شهیدی که با دکترای انفورماتیک از آمریکا به ایران آمد شهید دکتر محمدعلی حبیب الله- تهران شهید محمدعلی حبیب‌الله تحصیل کرده رشته انفورماتیک در آمریکا، با آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمد و همچون دیگر رزمندگان مقابل دشمن ایستادگی کرد. وی در سوم دی ماه ۱۳۵۹ در دشت ذوالفقاری آسمانی شد. به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، ناگفته‌های زیادی از دوران دفاع مقدس به خصوص روز‌های نخست جنگ وجود دارد که همچون گنجی در دل رزمندگان اسلام پنهان مانده است. در میان شهدا نیز افرادی هستند که هیچ نام و نشانی از آنها نیست. یکی از این شهدا «محمدعلی حبیب‌الله» است که با وجود اینکه تحصیلات عالیه خود را در آمریکا گذرانده بود، همچون دیگر رزمندگان در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و به شهادت رسید که از او تنها یک نام در خیابان آزادی باقی مانده است. برای آشنایی با این شهید بزرگوار خبرنگار دفاع پرس به گفت‌وگو با سردار قاسم صادقی از نیرو‌های گروه فدائیان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید. وی سال 1358 دکترای انفورماتیک خود را دریافت کرد. او پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران برگشت. محمدعلی، فرهنگ غرب را با خود به ایران نیاورد. همچنین تمام دغدغه‌اش انجام کار و خدمت به مستضعفین بود. در روز‌های نخست جنگ، خودش را به خرمشهر و آبادان رساند و به یاری جمعی از رزمندگان دفاع جانانه‌ای کرد و دشمن را از اشغال آبادان مایوس کرد. با ایجاد خط پدافندی، مسئول خط شد. شب‌ها خودش در سنگر کمین، نگهبانی می‌داد. زمانی که دشمن سر چند رزمنده دانش آموز را در سنگر روباهی از تن جدا کرد، دکتر دیگر اجازه نداد بچه‌ها شب‌ها نگهبانی بدهند؛ لذا به بچه‌ها می‌گفت: «من پست نگهبانی شما را با صد صلوات برای سلامتی امام و شما می‌خرم.» از ساعت 12 شب تا خود صبح پشت خاکریز نگهبانی می‌داد و دائم ذکر می‌گفت. دم دمای صبح به سمت دستشویی‌ها می‌رفت و آفتابه‌های خالی را پر می‌کرد. در این چند ماه با بچه‌ها به گونه‌ای برخورد می‌کرد که بچه‌ها خیال می‌کردند هم سطح خودشان است و با بچه‌ها خاکی زندگی می‌کرد، ظرف غذا و لباس‌ها را می‌شست. وی اعتقاد داشت در جبهه‌ها اگر این کار‌ها را کردیم برای خدمتگزاری در جامعه لیاقت داریم و لاغیر. نهایتا در نگهبانی از اسلام و ایران در دشت ذوالفقاری آبادان در تاریخ سوم دی ماه 1359 بر اثر ترکش خمپاره دشمن از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید. همسرش برای تحویل پیکرش به منطقه عملیاتی آمد. وی پیکر پاک شهید را به تهران آورد و در بهشت زهرا (س) قطعه 24 ردیف 49، شماره 42 به خاک سپرد. اکنون ایستگاه متروی حبیب الله در خیابان آزادی تهران به نام این شهید بزرگوار است، ولی تقریبا اکثر مردم از سرگذشت زندگی ایشان اطلاعی ندارند. یادمان شهدای دشت ذوالفقاری shahidd.blog.ir/post/1190 📿 @mardane_khoda
شهیدی که با دکترای انفورماتیک از آمریکا به ایران آمد شهید دکتر محمدعلی حبیب الله- تهران shahidd.blog.ir/post/1190 📿 @mardane_khoda
شهید محمود قلندری 🌹 در سال 64 به همراه کاروان کربلای 3 برای حراست و حفظ دستاوردهای عملیات والفجر 8 به جبهه جنوب و منطقه فاو رهسپار شد و بعد از مدت زیادی مقاومت در این منطقه از ناحیه پهلو به طور سطحی مجروح شد. بعد از آن برای استراحت و دیدار با خانواده به شهرستان نقده بازگشت. تنها دو روز بود که برای استراحت به نقده آمده بود اما با مشاهده شرارت های دشمن بعثی در منطقه حاج عمران تاب نیاورد و با عجله به همراه یک گردان از نقده به منطقه حاج عمران عزیمت نمود و با حضور دیگر دلاوران طرح لبیک شهرستان نقده شروع به نبرد با دشمن کرد. شهید قلندری همراه با جوانان غیور این سامان، در عملیات‌های بسیاری حماسه ها به یادگار گذاشت، حماسه آفرینی که فرمانده گردان قائم در حاج عمران عراق بود، مجروح بود و خسته اما با دلی بی تاب و نگزان از حمله دشمن؛ بخاطر همین بود که به حاج عمران آمد تا حماسه ای دیگر بیافریند. در صبحگاه یکم خرداد ماه سال 1365 در حاج عمران تا اذان صبح نبرد کرده و در کنار سایر همرزمانش جنگیده بود. سعی داشت که ظریفانه و کاملا خالصانه و همچون دوستی واقعی با معبود خود ملاقات کند. گویی برای ملاقات با خدا آماده تر شده بود، از همه همرزمانش طلب حلالیت کرد و بعد از خداحافظی با دوستان با سحرخیزان رزمنده نماز صبح را اقامه نمود و بعد از خواندن قرآن جهت سرکوب فراریان دشمن و شاید برای لبیک و پذیرش دعوت حق، به همراه بی سیم چی خود از سنگر خارج می شود که بعد از لحظاتی تیراندازی به طرف دشمن با غرش خمپاره دژخیمان بعثی پرپر می شود. وصیت نامه شهید : shahidd.blog.ir/post/1075 📿 @mardane_khoda
🗓سالروزترورخارچشم‌منافقان 🏳مسئول و نماینده انقلابی 🏳بانی‌تصویت‌اصل‌ولایت فقيه 🏳مطیع ولایت، آیت بصیرت 🏳شهید دکتر سیدحسن آیت ♦️رهبرمعظم انقلاب: شهید آیت چهره مبارز و فعال و خستگی‌ناپذیری بود که با گلوله انتقام منافقین کشته شد! ۶۲/۵/۱۴ 🌹شهیدآیت:به مصداق تعرف الاشیاء بأضدادها من به ضدم شناخته میشوم، من مبارزه بامنافقان را ادامه میدهم و بدانند آنها نمیتوانند شخصیتم را ترور کنند مگرآنکه جسمم را ترور کنند؛ درست است که این آقای میرحسین موسوی عضو حزب جمهوری اسلامی است اما در عین حال افکارش در خط ولایت نیست بلکه به عمل گرای فردی است و هوادار مصدق و جزو حلقه حبیب الله پیمان است بنابراین این موسوی و رهنورد به احتمال قوی در مسیری خواهند رفت که در آینده اگر خودشان را اصلاح نکنند، جلوی نظام هم میایستند، موسوی اصلاً به جمهوری اسلامی و نظام اعتقاد ندارد بلکه بخاطر منافعش درون نظام جا گرفته است. موسوی از همان ابتدا که روی کار آمد معلوم بود نظرات و تفکرات چپ دارد ولی برای اینکه به کارهایش مشروعیت ببخشد خودش را پشت ولی فقیه پنهان میکرد! 📚کتاب اسرار آیت ص۱۰۱ ┏⊰✾✾⊱━━━─»»»━━┓ 🆔 @mobahesegroup
شهید کرم جعفری روزبهانی 🌹 نام پدر: علی داد شغل : معلم تاریخ تولد: ۱۳۳۰/۰۹/۰۱ شمسی محل تولد: اشترینان- بروجرد تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰ شمسی محل شهادت : حاج عمران دلیل شهادت : حوادث ناشی از درگیری با دشمن مزار : گلزار شهدای اشترینان - بروجرد- استان لرستان بخشی از زندگی نامه ی شهید🌹 معلم شهید کرم جعفری در سال ۱۳۳۰ در خانواده ای مذهبی و در منطقه ی اشترینان چشم به جهان گشود ایشان در خانواده‌ای ساده اما با صفا زندگی می کرد. از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که خیلی صبور و با گذشت بود. خدمت به خلق را دوست داشت و اگر کسی مشکلی داشت بدون هیچگونه چشم داشتی کار او را انجام می.داد همیشه می گفت «اگر میخواهید محتاج دشمنان اسلام نباشیم باید خودکفا باشیم». در سال ۱۳۶۵ به جبهه اعزام شد و در عملیات حاج عمران مفقودالاثر گردید. جنازه ی مطهر ایشان پس از ۸ سال با تلاش گروه تفحص پیدا شده و در گلزار شهدای اشترینان در کنار سایر همرزمان شهیدش به خاک سپرده شد. shahidd.blog.ir/post/1196 📿 @mardane_khoda
شهید محمدرحیم میرزائی گودرزی🌹 نام پدر: محمد شغل: معلم تاریخ تولد: ۱۳۱۴/۰۷/۱۰ محل تولد: اشترینان - بروجرد تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰ محل شهادت : حاج عمران دلیل شهادت : حوادث ناشی از درگیری دشمن مزار: گلزار شهدای اشترینان - بروجرد - استان لرستان بخشی از زندگی نامه ی شهید 🌹 سیمرغ قاف شهادت معلم شهید محمدرحیم میرزایی گودرزی در شهر اشترینان به دنیا آمد. هشت ساله بود که پدرش دار فانی را وداع گفت و بعد از چند سال مادر گرامی اش را هم از دست داد به سربازی رفت و بعد از اتمام دوران سربازی ازدواج کرد، سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد. هنگامی که جنگ آغاز شد شهید میرزایی که جزو بسیجیان فرهنگی بود، برای جبهه نام نویسی کرد ولی اطلاعی به خانواده اش نداد و تا زمانی که رفتن ایشان قطعی نشد به کسی در این باره چیزی نگفت. چند روز به رفتن ایشان به جبهه که بود موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت وقتی که خانواده با او مخالفت کردند، ایشان به آنها اظهار داشت: این سعادت را از من نگیرید». این عاشق شیدای امام و انقلاب اسلامی سرانجام به جبهه رفت و عاشقانه و صادقانه در کنار سایر رزمندگان با خصم زبون به نبرد پرداخت و پس از نبردی دلاورانه در سال ۶۵ در عملیات حاج عمران همراه با عده ی دیگری از همکاران و هم‌رزمان خود به دیدار حق شتافت. روحش شاد shahidd.blog.ir/post/1198 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
اگر لقمه سوم را خورده بودید مرجع می شدید خاطره ای از آیت الله العظمی بروجردی(ره) از زبان آقای زعفرانی تابستان همراه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی به وشنوه رفته بودیم . یک روز مرحوم آیت الله العظمی میرزا عبدالله چهل ستونی جهت دیدار آیت الله بروجردی به وشنوه آمدند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بروجردی ، ایشان ادامه داد: پس از گفتگو ، جهت استراحت به اطاقی رفتند. مرحوم چهل ستونی به آیت الله بروجردی فرمودند: حضرت آقا مستدرک الوسایل خدمتون هست ؟ آیت الله بروجردی به من فرمودند برو در فلان اطاق ، کتاب را بیاور. من رفتم و کتاب را آوردم و به آیت الله چهل ستونی دادم. ایشان بعد از یک ساعت استراحت ، برای نهار آمدند و کتاب را همراه خود داشتند. آیت الله العظمی بروجردی فرمودند: کتاب را نخواستید؟ چقدر زود پس آوردید !! آیت الله چهل ستونی فرمودند، داستانی دارد به این قرار: من جوان بودم همراه با آقایی روضه هفتگی می رفتیم و در پایان منبر آن آقا، موقع گریز، من اشعاری می خواندم . یک روز آن آقا به من گفتند: عبدالله من مریضم و نمی توانم روضه بخوانم شب برو فلان منزل ، روضه زنانه است و اشعار بخوان . من به منزل آن خانم رفتم. تعدادی زیادی از بانوان نشسته بودند . جّو مجلس مرا گرفت و تمام شعرها از ذهنم رفت . گفتم صلوات بفرستند . تا 3 مرتبه . خانم‌ها به من خندیدند. به خانه برگشتم حسابی گریه کردم . درهمان حال گریه خوابم برد. درعالم روُیا دیدم : مجلسی است سفره ای پهن کردند و رسول الله (ص) در صدر مجلس و ائمه (علیهم السلام ) در اطراف سفره نشستند. رسول الله (ص) فرمودند : عبدالله بیا و غذا بخور. من یک لقمه غذای سفره خوردم . مادرم مرا از خواب بیدار کرد. دوباره خوابم برد. همان مجلس را دوباره دیدم و یک لقمه غذای دیگر خوردم ، دوباره مادرم مرا ازخواب بیدار کرد . از آن موقع هر مطلبی را که یکدفعه می خوانم ، حفظ می شوم و در ذهنم جای می گیرد. آیت الله بروجردی فرمودند: اگر لقمه سوم را خورده بودید مرجع می شدید. پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) sokhann.blog.ir 🇮🇷 @karvane2
سردار شهید محمد بروجردی و سردار شهید محمود کاوه (سمت راست) فدائیان امنیت کشور و کردستان 📿 @mardane_khoda
شهید محمد ابوالمعصومی 🌹 ولادت: ۱۳۴۱ تفرش شهادت : ۱۳۶۳ شلمچه پیام من این بود که مبادا شکایت کنید. مبادا جمله ای بر زبان بیاورید که از قدر و قیمت شما بکاهد و حال، شما ای زحمت کشان من! مبادا بعد از من ناراحت باشید. مبادا کلمه ای بر زبان جاری سازید که نشانه ی ناراحتی شما باشد. زندگینامه و وصیت نامه شهید در اینجا shahidd.blog.ir/post/1200 📿 @mardane_khoda
سرباز شهید محمد ابوالمعصومی🌹 نام پدر: عیسی تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۰۶/۱۵ محل تولد: جلایر - تفرش تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۱/۰۱ منطقه عملیاتی شهادت: شلمچه مزار: گلزار شهدای جلایر - تفرش - استان مرکزی تشنگی، آفتاب سوزان و استواری و صلابت کوه، از او نوجوانی محکم، با اراده و پولادین ساخت و گردش در باغهای زیبا و سر سبز و گوش سپردن به نغمه ی پرندگان، روح لطیفش را صیقل داد و بدین ترتیب خشم و نفرت و مهر و رأفت را در اعماق دل و منتهای قلبش جای داد؛ و چه زیبا پس از حضور در عرصه های نبرد حق علیه باطل، خشم خویش را ارزانی متجاوزین و مهر خود را نیز نثار هم‌سنگرانش نمود. در دبیرستان پانزده خرداد روستای کندج دیپلم گرفت و بلافاصله به عنوان سرباز وظیفه، راهی میدان‌های نبرد شد و پس از ۲۰ ماه حضور مستمر و بی وقفه در تاریخ ۱۳۶۳/۱۱/۰۱ در منطقه ی شلمچه به جمع شهیدان همیشه شاهد پیوست . پیکر شهید خاک روستایش را معطر و روشن ساخت. شهد شیرین شهادت، گوارای وجودش باد عاشقان رفتند و چشم اشکباری ماند و من از غم بی حاصلی ها ، کوله باری ماند و من یک بیابان تشنه لب رویید از شرم شهید شرح داغ آفتاب بی مزاری ماند و من جملاتی از وصیت نامه ی شهید : به نام خداوند قادر متعال، پاسدار خون شهیدان. سلام بر حجت حق امام زمان (عج) و امام امت که چون مسیح، مردگان را زنده کرد. پدر و مادر گرامی و عزیزم! سلام، ای عزیزان من! شما ها مسئولیت خود را در مورد بنده به جا آوردید و تحمل مشقت، بسیار کردید؛ خدا ان شاء الله از شما راضی شود. پیام من این بود که مبادا شکایت کنید. مبادا جمله ای بر زبان بیاورید که از قدر و قیمت شما بکاهد و حال، شما ای زحمت کشان من! مبادا بعد از من ناراحت باشید. مبادا کلمه ای بر زبان جاری سازید که نشانه ی ناراحتی شما باشد. پدر و مادرم و برادران و خواهران عزیزم! چون کوه در مقابل سیل‌ها و طوفان‌ها پایدار باشید؛ نکند پیش دشمن با نگرانی خود، روح مرا عذاب دهید. پس کسی که آخر راه را ببیند و در آن راه گام نهد، هیچ جای نگرانی نیست، انسان در جایی باید نگران باشد که به آرزوی خود نرسد. با آرزوی نابودی کفر جهانی و عُمال آن در تمام جهان و به امید پیروزی لشکریان حق و ظهور هر چه زودتر حضرت صاحب الزمان (عج) و طول عمر امام امت و به امید اینکه همه ادامه دهنده ی راه شهدا باشیم، برای مدت کوتاهی با شما خداحافظی می کنم. شادی روح شهید صلوات 🍀 shahidd.blog.ir/post/1200 📿 @mardane_khoda