📛فحّاش📛
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ- لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَه
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«خداوند بهشت را حرام کرده بر هر دشنام دهنده بی آبروی بی حیایی که از آن چه می گوید و از آن چه به او گفته می شود باکی ندارد و متاثر و ناراحت نمی شود.
📕كافي(ط-الاسلامیه) ج2، ص323، ح3
#دشنام
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
وداع با پدر در روز عاشورا
چون کار در روز عاشورا بر حضرت حسین علیه السلام سخت شد و تنهای تنها ماند نگاهی به خیمه های خالی برادرانش انداخت . سپس به سراغ خیمه های بنی عقیل رفت، آن را هم خالی یافت، و بعد به سوی خیمه های اصحابش رفت و احدی از آنان را در آن نیافت و در حالی که می فرمودند: «لا حول وَ لا قُوه الا بالله العلی العظیم » به سراغ خیمه فرزندش زین العابدین علیه السلام آمد و او را دید که بر روی قطعه ای از پوست به پشت خوابیده است، زینب علیها سلام به پرستاری او مشغول است. ادامه 👇👇👇
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
◼️▪️وداع با پدر در روز عاشورا▪️◾️
چون کار در روز عاشورا بر حضرت حسین علیه السلام سخت شد و تنهای تنها ماند نگاهی به خیمه های خالی برادرانش انداخت .
سپس به سراغ خیمه های بنی عقیل رفت، آن را هم خالی یافت، و بعد به سوی خیمه های اصحابش رفت و احدی از آنان را در آن نیافت و در حالی که می فرمودند: «لا حول وَ لا قُوه الا بالله العلی العظیم » به سراغ خیمه فرزندش #زین_العابدین علیه السلام آمد و او را دید که بر روی قطعه ای از پوست به پشت خوابیده است، زینب علیها سلام به پرستاری او مشغول است.
چونکه حضرت علی بن الحسین علیه السلام به پدر نگریست خواست به پا خیزد، ولی به خاطر شدت مرض نتوانست و لذا به عمه اش فرمودند: «من را به سینه خود تکیه بده چرا که این پسر رسول خداست که می آید، از این رو حضرت زینب پشت سر ایشان نشست و او را به سینه گرفت و حضرت حسین علیه السلام شروع کرد به پرسیدن احوال او و ایشان مرتب حمد خداوند را به جای می آورد،
پس عرض کرد: پدرجان امروز با این منافقین چه کردی؟ » حضرت حسین علیه السلام فرمودند: ای پسرم، شیطان بر آنان مسلط شد، آنان خدا فراموش نمودند و آتش جنگ بین ما و ایشان که خدا لعنتشان کند شعله ور شد، تا اینکه زمین از خون ما و ایشان لبریز گردید.
حضرت علی بن الحسین - علیه السلام- عرض کرد: عمویم عباس کجاست؟ پس چونکه از عمویش پرسید گریه راه گلوی حضرت زینب را بند آورد و شروع کرد به نگاه کردن به برادرش که چگونه پاسخ ایشان را می دهد چرا که او را به شهادت عمویش عباس خبر نداده بود، زیرا می ترسید مرضش شدیدتر شود. پس حضرت حسین علیه السلام فرمودند: ای پسرم، عمویت کشته شد و در کنار فرات دستانش را قطع کردند. » پس علی بن الحسین گریه شدیدی نمود تا از حال رفت و چونکه بحال آمد باز از یک یک عموها می پرسید و امام حسین علیه السلام پاسخ می دادند: «که کشته شد » حضرت پرسید: برادرم علی کجاست و حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و زهیر بن قین؟ امام حسین علیه السلام فرمودند:ای پسرم، بدان که در خیمه ها جز من و تو مرد زنده ای وجود ندارد و اینها که از آنان سئوال می کنی همگی کشته شده و پیکر آنان روی زمین افتاده است. » در این هنگام علی بن الحسین علیه السلام در حالی که به شدت می گریست به عمه اش فرمودند: ای عمه جان شمشیر و عصا برایم بیاورید. پدرش به او فرمودند: «با آنها چه می کنی؟ » جواب داد:می خواهم با تکیه بر عصا به میدان جنگ بروم و از فرزند رسول خدا دفاع کنم ،چرا که بعد از او خیری در زندگی نیست.
حضرت امام حسین علیه السلام او را از این کار منع نمود و او را به سینه خود چسبانید و به او فرمودند: ای پسرم، تو پاک ترین فرزندان و با فضیلت ترین عترت من تو هستی ، تو جانشین من می باشی برای سرپرستی اطفال و زنان چرا که آنان غریبانی هستند که آنان را ذلّت و یتیمی و بد گوئی دشمنان و ناگواری روزگار احاطه کرده. هر گاه صدای آنها به گریه بلندشد آنان را ساکت کن، و اگر وحشت کردند آنان رادلداری ده، و پریشانی آنها را با کلام نرم آرامش بخش خود آرام نما،. چرا که از مردانشان جز تو کسی نمانده است که به او انس بگیرند و ناراحتی و غم و غصه خود را به او بگویند.
سپس حضرت امام حسین -علیه السلام- حضرت سجاد -علیه السلام- را به دست خود محکم گرفتند و به بالاترین صدایشان فریاد بر آوردند که «ای زینب، و ای ام کلثوم و ای سکینه و ای رقیّه و ای فاطمه، سخن مرا بشنوید و بدانید این فرزند من جانشین و خلیفه من بر شماست و او «مفترض الطاعه » و اطاعتش واجب است .
سپس به فرزندش فرمودند: ای فرزندم، سلام مرا به #شیعیانم برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه از دنیا رفت، پس برای او گریه کنید و او شهید گشت.
البته در سند دیگر که در بحار الانوار نقل شده است چنین آمده که: هنگامی که حضرت حسین علیه السلام به چپ و راست نگاه کرد و کسی از اصحابش ندید، علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام خارج شد و از شدت بیماری قدرت نداشت شمشیر خود را حمل کند و ام کلثوم از پشت سر او را صدا زد: فرزندم برگرد. حضرت هم می فرمودند: «عمه جان، مرا بگذار تا در جلوی فرزند رسول خدا جنگ کنم. » بدان حال امام حسین علیه السلام فرمودند: ای ام کلثوم، او را بگیر تا زمین از نسل آل محمد صلی الله علیه و آله خالی نماند. »
#اربعین #امام_سجاد #حضرت_زینب
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
💠امام زین العابدین (ع) فرمود:
🔹ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یک #زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمّه ام زینب(س) بسته شده بود.
#امام_سجاد
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
گزیده ای از فرمایشات مقام معظم رهبری در اجتماع پرشور مردم تفرش:
برای من روز بسیار خوبی است که توفیق پیدا کردم پس از سالهای طولانی این شهر را که زادگاه و پروشگاه سلسله پدران ماست را از نزدیک زیارت کنم .
ایشان در راس سلسله ی #سادات_حسینی هستند حضرت سلطان محمد پدر سلطان سید احمد است که در هزاوه مدفونند و این بزرگوار فرزند با چهار واسطه ، می رسد به امام سجاد (ع)که این مزار این بزرگوار مشهد حضرت سید محمد است ، ایشان به شهادت رسیده اند . اینجا کما اینکه مشهد میقان که الان در راه اراک زیارت کردیم مشهد حضرت سلطان محمد عابد است ،اینها همه شهادتگاه هستند .
سلسله ی سادات حسینی تا جناب سید قطب الدین یک سلسه ی مستمری است ، بعد از قطب الدین ، دو رشته می شوند . یک رشته ، رشته سید ظهیر الدین و سید فخر الدین است معروف به میر فخرا که سلسله ی ماست . حضرت سید فخر الدین جز اجداد ماست که از اولاد قطب الدیناند.
ادامه مطلب در 👇👇👇👇👇
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
🕌گزیده ای از فرمایشات مقام معظم رهبری در اجتماع پرشور مردم #تفرش
برای من روز بسیار خوبی است که توفیق پیدا کردم پس از سالهای طولانی این شهر را که زادگاه و پروشگاه سلسله پدران ماست را از نزدیک زیارت کنم . هر چه انسان در طول تاریخ نظر بیافکند ، این سرزمین (تفرش) را سرشار از استعداد های بزرگ و انسانهای با ارزش مشاهده می کند ، در همه رشته هایی که برای مردم این دوران ها مطرح بوده است . در علوم مختلف ، در ادبیات ، در سیاست ، پدران ماهم در همین منطقه قرنها زندگی می کردند.
من حالا به زیارت #امامزاده بزرگوار حضرت سلطان سید محمد مشرف شده ام . ایشان در راس سلسله ی #سادات_حسینی هستند حضرت سلطان محمد پدر سلطان سید احمد است که در #هزاوه مدفونند و این بزرگوار فرزند با چهار واسطه ، می رسد به #امام_سجاد (ع) که این مزار این بزرگوار مشهد حضرت سید محمد است ، ایشان به شهادت رسیده اند . اینجا کما اینکه مشهد میقان که الان در راه اراک زیارت کردیم مشهد حضرت سلطان محمد عابد است ،اینها همه شهادتگاه هستند .
سلسله ی سادات حسینی تا جناب سید قطب الدین یک سلسه ی مستمری است ، بعد از قطب الدین ، دو رشته می شوند . یک رشته ، رشته سید ظهیر الدین و سید فخر الدین است معروف به میر فخرا که سلسله ی ماست . حضرت سید فخرالدین جز اجداد ماست که از اولاد قطبالدین اند.
یک سلسله دیگر یک شعبه دیگر از اولاد سید قطب الدین ، خانواده قائم مقام فراهانی هستند که از آنها هم بزرگانی بودند تا می رسند به میرزا عیسی و بعد میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که آنها هم جز همین سلسله ی سادات حسینی هستند که از قطب الدین ، سلسله ی ما سادات تفرشی منطقه تفرش و آشتیان و اینها ، از سلسله آنها جدا می شوند ، اینها بیشتر مردم علم و دیانت بودند ، آنها بیشتر مرد سیاست بودند .
سید فخرالدین که معروف به میر فخرا است شخصیت بزرگی بوده است ومورد ارادت مردم بوده است .
نوه ی سید فخر الدین ، مرحوم سید محمد تقی است که پسر سید محمد تقی، جوانی است بنام #سید_محمد از تفرش بلند می شود می رود به طرف آذربایجان ، آنجا این سلسله می شود خامنه ای . سید محمد که از تفرش به خامنه رفته بود و در آنجا ساکن شده بود ، آن سید تفرشی را شهر خامنه نگه می دارند و پدر من ، نوه آن سید محمد است که از تبریز می روند مشهد .
ما حالا از مشهد برگشتیم تفرش 😊
در همه دوران جنگ تحمیلی و از آغاز نظام جمهوری اسلامی تا امروز از تفرش جز نیکی و نیکنامی و حسن عمل و حسن نظر مشاهده نکردیم .
سال ۱۳۹۳
#امام_سجاد علیه السلام
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
سخنرانی مقام معظم رهبری در تفرش وبلاگ تفرش عصرمدرن.mp3
4.08M
📀سخنرانی مقام معظم رهبری در تفرش
💠شرح سلسله سادات حسینی
و امامزاده محمد افطسی در تفرش
از نسل #امام_سجاد علیه السلام
🌴شجره مقام معظم رهبری از زبانخود ایشان
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
عین جریانی که واسه حرم امام حسن عسکری(ع) رخ داد..
اینو ما تو حرم سامرا بودیم با یه واسطه از تولیت حرم مطهر میشنیدیم
استادمون تو حرم از ایشون نقل میکرد
میگفتند شبی که ابوبکر بغدادی دستور حمله به سامرا رو داده داعش با یه لشکر چند هزار نفری به شهر حمله کرد
همه یا فرار کردن یا به شهرای دیگه رفتن.
تو حرم 200مدافع بیشتر نموندن
شب که شد
شدیم 20 نفر
آخر شب10نفر!!!
یه جوری که فقط به اندازه انگشتای دست مدافع داشتیم
از اون طرف داعش با چند هزار نفر داره میاد شهر!!
از ایران درخواست کمک کردیم
#حاج_قاسم گفته بود تا صبح مقاومت کنین(تا نیرو و تجهیزات جمع بشه تا صبح طول میکشه)
ما طلوع آفتاب اونجایم
این خادم حرم میگفت
جوری بود فقط از سرشب تا صبح دور حرم می دویدم که اگه کسی اومد با تیر بزنیم
فقط داشتیم صدای تیر ودرگیری میشنیدیم...
فکر میکردیم نیروهای مردمی دارن مقاومت میکنن
صبح که شد با ورود نیرو های ایرانی واینکه داعشی ها فهمیدن حاج قاسم داره میاد فرار کردند.
وقتی درب های حرم باز شد
دیدیم که فوج فوج جنازه داعشی افتاده
و ما هیچ تلفاتی ندادیم!!
نیروهای ایرانی به ما گفتند گل کاشتید .
ما گفتیم اصلا نیرو نداشتیم کل ما ده نفر بودیم!!
هر کی بوده اون گل کاشته
(معلوم شد خود آقا امام زمان(عج) از حرم مطهر پدرشون دفاع کردند)
بعد ها #ابوبکر_بغدادی به نیروهاش گفته بود شما از پس ده نفر هم بر نیومدین!!؟
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ آقازادهی شهید
🔸پدر، بر بالین پسر روضه میخواند و میگوید:
«مهدی دوست داشت اگر میکشد، صهیونیست بکشد و اگرکشته میشود به دست صهیونیستها کشته شود. مادرش همیشه برایش دعای شهادت میکرد.»
💚پدر شهید محمدمهدی لطفی نیاسر، از اساتید برجسته حوزه علمیه قم هستند و از خویشاوندان آیتالله مؤمن
🗃نشر آثار استاد #حسن_عباسی
🆔 @hasanabasi
هدایت شده از کاروان انقلاب
🔹خطاب به آقای روحانی عرض میکنیم،
🔹امیدواریم جو شما را نگیرد و فرمان امام خامنهای و عزت این مردم را به این التماسها و همزمان فشارها نفروشید؛
🔸آشیخ حسن، کاش بجای قهقهههای مستانه که اصلا طرف مقابل لبخندی هم به تو نمیزند، کمی انگلیسی بلد بودی که حاضرجوابیات را آنجا نشان میدادی!
🔹کاش همانقدر که در برابر مردم و جوانان این مرزوبوم اخم و تخم میکنید و در وطن شیر هستید، در برابر این جنایتکاران و مستکبران هم محکمتر و باوقارتر ظاهر شده و شیر میبودید و اینقدر دامنت از دست نمیرفت!
🔻چه خوب فرمود مولا امیرالمومنین خطاب به برخی مردم و اصحاب مدعی، که: "أسَدًُ عليَّ وفي الحروبِ نُعامة". بر من چون شیر هستید و در میدان کارزار چون #شترمرغ!
🔹امیدواریم که شما هم در میدان کارزار همچون شیر باشی نه شترمرغ و با این #دیپلماسی_ذلیلانه ما را بیش از این تحقیر نکنی❗️
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از کاروان انقلاب
گنبد حرم حضرت رقیه (س)- سوریه - دمشق
نوحه شنیدنی در مورد حضرت رقیه (س) با صدای حاج صادق آهنگران
#اربعین #ماه_صفر #رقیه
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از کاروان انقلاب
Roghayeh-Ahangaran02.mp3
2.31M
نوحه شنیدنی در مورد حضرت رقیه (س) با صدای حاج صادق آهنگران
عنوان: من کیستم دیوانه رقیه / کنج دلم شد خانه رقیه
#اربعین #ماه_صفر #رقیه
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
🌹 #شهید_ماشاالله_شمسه از یادگاران دوران دفاع مقدس بود که یک ماه پس از بازنشستگی از خدمت ، بهصورت داوطلبانه و به درخواست خود بهعنوان معاونت عملیات گردان 24 بعثت به مناطق جنگی #سوریه اعزام شد و با انجام عملیات مهم و حساس توانست نقش مهمی در پیروزی جبهه #مدافعین_حرم ایفا کند.
این رزمنده رشید اسلام که در مدت سه ماهه حضور خود در این جبهه خدمات ارزشمندی را در پیروزی عملیاتهای مختلف انجام داد و سرانجام مورد شناسایی گروهکهای تروریستی قرار گرفته و به ضرب گلوله تکتیرانداز به فیض عظمی شهادت نائل آمد.
شهید مدافع حرم #ماشاالله_شمسه در تاریخ ۱۳ فروردین ماه ۱۳۹۵ در سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت رسیدند.
شادی روح مطهر ایشان و همه شهدای عزیز مدافع حرم صلوات
#بروجرد #استان_لرستان
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
🌹 #شهید_ماشاالله_شمسه از یادگاران دوران دفاع مقدس بود که یک ماه پس از بازنشستگی از خدمت ، بهصورت داوطلبانه و به درخواست خود بهعنوان معاونت عملیات گردان 24 بعثت به مناطق جنگی #سوریه اعزام شد و با انجام عملیات مهم و حساس توانست نقش مهمی در پیروزی جبهه #مدافعین_حرم ایفا کند.
این رزمنده رشید اسلام که در مدت سه ماهه حضور خود در این جبهه خدمات ارزشمندی را در پیروزی عملیاتهای مختلف انجام داد و سرانجام مورد شناسایی گروهکهای تروریستی قرار گرفته و به ضرب گلوله تکتیرانداز به فیض عظمی شهادت نائل آمد.
شهید مدافع حرم #ماشاالله_شمسه در تاریخ ۱۳ فروردین ماه ۱۳۹۵ در سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت رسیدند.
شادی روح مطهر ایشان و همه شهدای عزیز مدافع حرم #صلوات
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
🇮🇷❤️دعا کنید به سوریه بروم ❤️🇮🇷
خاطرات همسر شهید ماشاءالله شمسه
تسنیم: چه شد که برای دفاع از حرم داوطلب شد؟
بیش از یک سال بود که تحولات سوریه را از طریق اخبار دنبال میکرد. میدید که نیرو به سوریه اعزام میکنند و همیشه میگفت که «من هم میخواهم بروم» و چون امکان اعزامش در موقع خدمت نبود همواره عنوان می کرد که «میخواهم بعد از بازنشستگی کارهای اعزام را انجام دهم و بروم». هر کس را هم که میدید به او میگفت که «شما دعا کنید کار من درست شود و به سوریه بروم». خیلی مشتاق بود و به بچهها میگفت که «سر نمازهایتان برای من هم دعا کنید که کارم درست شود و به منطقه اعزام شوم».
تسنیم: چرا اینقدر علاقه به رفتن سوریه داشت؟ آنجا چه چیزی داشت که او را جذب میکرد؟
شهید شمسه میگفت که «ما در زمان امام حسین(ع) نبودیم و الآن چندین سال است برای ایشان عزاداری میکنیم، در حال حاضر خواهرش به مدافع حرم نیاز دارد، به ما نیاز دارد، باید از تجربههای خود در سوریه برای این امر خطیر استفاده کنیم».
تسنیم: شما مخالفتی با رفتن شهید شمسه به سوریه نداشتید؟
اوایل مخالف بودم اما وقتی گفت که «حضرت زینب نیاز به یاری دارد» دیگر نتوانستم با او مخالفت کنم.
#حضرت_زینب
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
مردان خدا 📿
🇮🇷❤️دعا کنید به سوریه بروم ❤️🇮🇷 خاطرات همسر شهید ماشاءالله شمسه تسنیم: چه شد که برای دفاع از حرم
خاطرات همسر شهید ماشاءالله شمسه
قسمت دوم👇👇👇
و ارتباط میگرفتند مخصوصاً دخترانم خیلی ارتباط نزدیکی با پدرشان داشتند و با عروسم هم خیلی صمیمی بود.
گوش به فرمان رهبری
تسنیم: دیدگاه شهید شمسه درباره ولایتفقیه چه بود؟
رهبر انقلاب را خیلی دوست داشت از آن دوست داشتنهایی که واقعاً حاضر بود خود را فدایی ایشان کند و این را در عمل ثابت کرد. هنگامی که میخواستیم خانهتکانی ایام عید انجام دهیم میگفت: «همه خانه را زیر و رو کنید ولی آن قاب عکس آقا بر روی دیوار را اصلاً دست نزنید». هر وقت میخواست جملهای از رهبر معظم انقلاب نقل کند جمله خود را با «آقا امر کردند» آغاز میکرد و گوش به فرمان آقا بود و به ما تأکید میکرد در راهپیماییها و مشارکتهای سیاسی- اجتماعی کشور حضور فعال داشته باشیم و نماز جمعهها را خالی نگذاریم و هر چه امام و رهبر میگفتند حاجی آماده اجرا بود.
تسنیم: خصوصیت منحصربهفرد شهید شمسه چه بود؟
رفتارش با همه خوب بود اهل صلهرحم بود جمعهها هر وقت فرصتی مییافت به سرکشی اقوام دور و نزدیک میرفت. رفتارش جوری بود که کسی از او دلخور نمیشد. برای رفع مشکلات غریبه و آشنا پیشگام بود و به بستگان خیلی سر میزد و میگفت که «شاید مشکلی داشته باشند که بتوانیم به آنها کمک کنیم».

دعا کنید به سوریه بروم
تسنیم: چه شد که برای دفاع از حرم داوطلب شد؟
بیش از یک سال بود که تحولات سوریه را از طریق اخبار دنبال میکرد. میدید که نیرو به سوریه اعزام میکنند و همیشه میگفت که «من هم میخواهم بروم» و چون امکان اعزامش در موقع خدمت نبود همواره عنوان می کرد که «میخواهم بعد از بازنشستگی کارهای اعزام را انجام دهم و بروم». هر کس را هم که میدید به او میگفت که «شما دعا کنید کار من درست شود و به سوریه بروم». خیلی مشتاق بود و به بچهها میگفت که «سر نمازهایتان برای من هم دعا کنید که کارم درست شود و به منطقه اعزام شوم».
تسنیم: چرا اینقدر علاقه به رفتن سوریه داشت؟ آنجا چه چیزی داشت که او را جذب میکرد؟
شهید شمسه میگفت که «ما در زمان امام حسین(ع) نبودیم و الآن چندین سال است برای ایشان عزاداری میکنیم، در حال حاضر خواهرش به مدافع حرم نیاز دارد، به ما نیاز دارد، باید از تجربههای خود در سوریه برای این امر خطیر استفاده کنیم».
تسنیم: شما مخالفتی با رفتن شهید شمسه به سوریه نداشتید؟
اوایل مخالف بودم اما وقتی گفت که «حضرت زینب نیاز به یاری دارد» دیگر نتوانستم با او مخالفت کنم.
"شهادتت مبارک"
تسنیم: خبر شهادتش چطور به شما رسید؟
15 فروردین روز تولدش بود. میخواستم بروم برای تولدش شیرینی و شکلات بخرم چون گفته بود دلم میخواهد امسال جشن تولد خیلی خوبی بگیرم. بچهها که جشن تولد میگرفتند به شوخی میگفت که «من هم دلم میخواهد امسال تولد خوبی بگیرم».
روز تولدش به دخترم گفتم من میروم تا برایش شکلات و شیرینی بگیرم بعد آمدم بیرون که بردار شوهرم تماس گرفت و گفت کجایی؟ گفتم میخواهم بروم بیرون، گفت نه بمان من به آنجا میآیم. وقتی آمد گفت که با من تماس گرفتند و گفتند حاجی مجروح شده و در خرمآباد بستریشده میخواهیم به آنجا رفته و به او سر بزنیم.
وقتی گفت خرمآباد با خودم گفتم معمولاً اگر مجروح بشوند آنها را به تهران میبرند و مشکوک شدم اما به یادم آمد موقع رفتنش خیلی اصرار میکرد که اگر خبر شهادتم رسید و یا مجروح شدم تا مطمئن نشدید عکسالعملی نشان ندهید. به برادرشوهرم گفتم مطمئنی مجروح شده؛ دیدم همه گریه میکنند برادرش ناراحت شد و به یک باره گفت نه مجروح نشده گفتهاند شهید شده؛ وقتی مطمئن شدم گفتم: شهادتت مبارک؛ آرزویش بود و به آرزویش هم رسید.

تسنیم: قبل از رفتنش چه توصیه خاصی به شما میکرد؟
هر بار که میرفت میگفت: «شاید این بار آخر باشد. اگر خبر شهادت من را شنیدید با بیتابی خود دشمن را شاد و خوشحال نکنید که دشمن بگوید من این بلا را سرشان آوردم».
تسنیم: از او میخواهم با همسرش درد و دل کند او میگوید:
چه باید به او بگویم جز اینکه همه خانواده تو را دوست دارند و مطمئن هستیم هنوز هم تو با ما هستی. در طول این مدت نبودنش وقتی تنها میشوم با اینکه شهادتش را تبریک گفتم به او میگویم که "بیوفا رفتی مرا تنها گذاشتی" از او میخواهم شفاعتم کند.
منبع: خبرگزاری تسنیم
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
مردان خدا 📿
🇮🇷❤️دعا کنید به سوریه بروم ❤️🇮🇷 خاطرات همسر شهید ماشاءالله شمسه تسنیم: چه شد که برای دفاع از حرم
عاشقانههایش با همسر شهیدش آن چنان ساده و صمیمی است که نمیتوانی آنها را در قالب کلمات و جملات ادبی بیان کنی و ترجیح میدهی با همان ادبیات باصفایی که خودش تعریف میکند نقل کنی. گاهگاهی در حین صحبتهایش سربهزیر افکنده و آرام با دستمالی که در دست دارد قطرات اشکی که در گوشه چشمش جمع شده را پاککرده و زیر لب با خود تکرار میکند "شهادتت مبارک" آنچنان ملموس و باصفا این جمله را ادا میکند که با خودم میگویم محضر شهید نشستهایم و این بانوی صبور این مهم را به عینه درک میکند.
قاب عکس رهبر معظم انقلاب را که بر روی دیوار خانه نقش بسته است با دستنشانمان میدهد و میگوید: «حاجی علاقه خاصی به رهبر داشت موقع خانهتکانی میگفت: هر چه را که میخواهید جابهجا کنید اختیار دارید اما دست به این قاب عکس آقا نزنید. خیلی شاد و مهربان بود آن قدر که وقتی از مأموریتهایش برمیگشت نبودنش از یادمان میرفت و دیگر دلمان نمیآمد با همه مهربانیهایش و رسیدگی به ما به او غر بزنیم که چرا همیشه نیست.
گفتوگوی تفصیلی او با تسنیم را در ادامه میخوانید:
تسنیم: از ماجرای ازدواجتان با شهید شمسه بگویید؟
من و همسرم هر دو اهل روستای سراب زارم بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم. وقتی به خواستگاریم آمد در بحبوحه جنگ بود و آن زمانی بود که به جبهه میرفت. مادرم میترسید و میگفت ممکن است در این جبهه رفتنهایش شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچکس نمیداند در آینده چه پیش میآید، شاید ما این لیاقت را نداشته باشیم». در 28 آبان ماه سال 66 ازدواج کردیم و یک هفته بعد به منطقه کردستان اعزام شد و پس از آن بارها به صوت متناوب به مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام اعزام شد.
تسنیم: اولین فرزندتان در چه سالی متولد شد؟
آقا بشیر اولین فرزندم در سال 67 زمانی که پدرش در مناطق عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم اسما سال 68 و دختر دومم سال 70 در خرمآباد به دنیا آمد.
تسنیم: در رفت و آمدهای شهید شمسه به مناطق جنگی ترس شهادت ایشان را نداشتید؟
ترس را همیشه داشتم اما هیچوقت مانع نمیشدم چون خیلی علاقه داشت آن زمان هم جنگ بود و همه میرفتند و کسی ممانعت نمیکرد ما هم به این امر رضایت داشتیم چون وظیفهای بر عهده همه بود اما در عین حال نگران بودیم و آمادگی هم داشتیم که هر خبری را دریافت کنیم.
حاجی بیشتر وقتها در مأموریت بود حتی وقتی هم پیش ما در بروجرد بود زیاد خانه نبود اگر برای یک روز هم بود صبح به مأموریت میرفت و غروب برمیگشت.
تسنیم: با سه فرزند دستتنها و نبودن همسرتان برایتان سخت نبود؟
سخت بود بارها به او میگفتم اما در جواب به من میگفت: «ما سربازان امام زمان هستیم، نمیتوانیم همیشه در خانه بمانیم» و از همان ابتدا سودای دفاع از کشور و سربازی اسلام را داشت.
تسنیم: در طول مدت زندگی مشترک خود چه نکته بارزی از همسر شهید خود بیشتر به یاد دارید؟
علاقه زیادی به جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب داشت. همیشه تأکید میکرد باید پشتیبان ولایتفقیه باشیم و وقتی به او میگفتیم دیگر وقت بازنشستگی شما رسیده میگفت: «یک پاسدار هیچوقت بازنشسته نمیشود مخصوصاً در حال حاضر و در این شرایط ما باید پشتیبان رهبر باشیم». مأموریتهایی هم که میرفت همواره وقتی از ما خداحافظی میکرد و میرفت به ما میگفت که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».
تسنیم: اگر بخواهید یک خصوصیت منحصربهفرد اخلاقی همسر خود را نام ببرید چه میگویید؟
بسیار اهل محبت به خانواده بود. هر وقت از مأموریت برمیگشت نبودنش را با کارها و رفتارش با بچهها برایمان جبران میکرد و در کارهای خانه خیلی کمک میکرد. مأموریتهایش از یک روز و یک هفته تا 10 روز بود اما همیشه پیگیر احوال خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید».
وقتی از مأموریت برمیگشت و ما ابراز دلتنگی و خستگی میکردیم با شوخی و خنده ما را قانع میکرد و آنقدر شاداب و سرزنده بود که سختیهای نبودنش را فراموش میکردیم.
تسنیم: رابطه شما با همسرتان چگونه بود؟
خیلی با هم صمیمی بودیم آن قدر که رابطه ما در فامیل مثالزدنی بود چون رفتارش بهگونهای بود که اصلاً نمیگذاشت کسی از او ناراحت شود وقتی مشکلی بود با ما صحبت میکرد و با مهربانی خود ما را توجیه میکرد تا ناراحتی ما برطرف شود.
تسنیم: اهل گردش و تفریح هم بود؟
خیلی زیاد اهل گردش و تفریح بود وقتی میآمد باوجود خستگی راه ما را به مناطق گردشگری شهر و یا خانه فامیل و آشنایان برای سرکشی میبرد.
تسنیم: رابطه شهید با فرزندانش چگونه بود؟
رابطه او با فرزندانش فراتر از پدر و فرزندی بود و بسیار با فرزندانش صمیمی بود وقتی به خانه میآمد فرزندانم همه حرفهای خود در خانه و بیرون از خانه را برای پدرشان تعریف میکردند. خیلی با همدیگر راحت بودند حتی فرزندانم با حاجی بیشتر از من صمیمی بودند
عاشقانههایش با همسر شهیدش آن چنان ساده و صمیمی است که نمیتوانی آنها را در قالب کلمات و جملات ادبی بیان کنی و ترجیح میدهی با همان ادبیات باصفایی که خودش تعریف میکند نقل کنی. گاهگاهی در حین صحبتهایش سربهزیر افکنده و آرام با دستمالی که در دست دارد قطرات اشکی که در گوشه چشمش جمع شده را پاککرده و زیر لب با خود تکرار میکند "شهادتت مبارک" آنچنان ملموس و باصفا این جمله را ادا میکند که با خودم میگویم محضر شهید نشستهایم و این بانوی صبور این مهم را به عینه درک میکند.
متن مصاحبه 👇👇👇👇👇
Sokhann.blog.ir
چند تا سرباز، از قرارگاه ارتش مهمات آورده اند. دو ساعت گذشته و هنوز یک سوم تریلی هم خالی نشده، عرق از سر و صورتشان می ریزد.
یک بسیجی لاغر و کم سن و سال می آید طرفشان.
خسته نباشیدی می گوید و مشغول می شود.
ظهر است که کار تمام می شود . سربازها پی فرمانده می گردند تا رسید را امضا کند.
همان بنده ی خدا، عرق دستش را با شلوار پاک می کند، رسید را می گیرد و امضا می کند.
#شهید_مهدی_زینالدین
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از " تــبیـیـــن ؟! "
🔰سرلشکر سلامی: ظرفیت انهدام رژیم صهیونیستی فراهم است
فرمانده کل سپاه:
🔹ما امروز «هم قدرت تهاجم داریم و هم قدرت مقاومت»، ما امروز در هر اندازه، با هر شدت، دقت و در هر مساحتی می توانیم به دشمن هجوم ببریم و قدرت ما معتبر است.
🔹راهبرد مقاومت فعال امروز دشمنان را دچار سکون و فقدان اراده کرده و این معنای واقعی مرگ تدریجی یک امپراتوری است.
🔹ما در گام دوم انقلاب اسلامی ظرفیت انهدام رژیم جعلی صهیونیستی را فراهم کرده ایم، در گام دوم باید این رژیم منحوس از جغرافیای عالم حذف شود و این مهم دیگر آرمان و رویا نبوده و هدفی دست یافتنی است.
🔹دشمنان ما دیگر قدرت ارعاب ندارند و مجبورشده اند از فضای راهبردی به سطوح عملیاتی مستقیم تغییر حالت دهند.
#پیش_بسوی_فتح_الفتوح
#نابودی_اسراییل
#وعده_الهی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
💠 @tabyyn313
✔️ ناگفته ها را اینجا بخوانید☝️
هدایت شده از کاروان انقلاب
Roghayeh-Ahangaran02.mp3
2.31M
نوحه شنیدنی در مورد حضرت رقیه (س) با صدای حاج صادق آهنگران
عنوان: من کیستم دیوانه رقیه / کنج دلم شد خانه رقیه
#اربعین #ماه_صفر #رقیه
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
آیت الله مجتهدی:
#سجده_گناهان_را_میریزد❗️
🍃سجده گناهان را می ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد "شکراً لله و الهی العفو" بگوید ، مخصوصا در نماز شب ، ده دقیقه ، یک ربعی در سجده باشد ، حس می کند وقتی که به سجده می رود ، سبک می شود . آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد ، سجده هم گناهان را می ریزد.
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda