eitaa logo
معرفت مهدوی
793 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔰🔰 ✅قسمت چهارم آن روز هر جوری بود سپری شد و روزهای بعد هم مثل باد گذشت. اما در این مدت، برای انشاء بچه ها موضوعی رو مطرح می کردم که کمی متفاوت باشه. كلاس تقریباً شکل واقعی خودش رو پیدا کرده بود و دعای سلامتی امام زمان علیه السلام علّتی شد تا در هر جلسه چند دقیقه درباره ایشان صحبت کنم. بعد از مدتی بچه ها سوالات مختلفی رو می پرسیدند. با خودم گفتم: الان وقتش رسیده. موضوع بعدی انشاء بچه های رو تحقیق پیرامون شناخت امام زمان علیه السلام، گذاشتم و گفتم شما می تونید از بزرگترها و کسانی که در علوم دینی بیشتر تخصص و تجربه دارند استفاده کنید و کمک بگیرید. بعدش هم گفتم: ۱۲ نفر از بهترین انشاءها انتخاب و به اون ها جایزه داده.میشه. اما جایزه اون هم یک اردوی سه روزه است که به امید خدا تابستون برگزار میشه. حالا اگر گفتید کجا؟ بچه ها با شور و علاقه خاصی، گفتند: کجا؟ گفتم: نمی گم... همه زدند زیر خنده ولی خیلی خوشحال شده بودند. البته من قبلاً هماهنگی های لازم رو با مدیر مدرسه و ناحیه آموزش و پرورش کرده بودم. کم کم داشت بعضی اتفاقات می افتاد. اون روز، بعد از تعطیلی مدرسه، علی با من به خونه اومد. در بین راه علی گفت: بابا! موضوع تازه ای رو انتخاب کردید، فکر می کنم که تحقیق در مورد اون یه کمی سخت باشه. علی گفت: من چند تا سؤال در مورد امام زمان علیه السلام برام پیش اومده دنبال یه فرصتی بودم که در مورد اون ها تحقیق کنم. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✍ قسمت بیستم: دوران مدینه 🟢 پیمان برادری با رسول خدا(ص) یکی از کارهای بزرگ رسول خدا(ص) در مدینه، برقراری پیمان اخوت و برادری میان مسلمانان بود. این کار در ایجاد وحدت و صفا و صمیمیت بین مسلمانان تأثیر شگرفی گذاشت. هنگامی که رسول خدا(ص) میان اصحاب خویش پیمان برادری برقرار کردند، به آن حضرت عرض کردم: ای رسول خدا، در میان همۀ اصحاب خویش برادری ایجادکردی؛ ولی مرا تنها گذاشتی و کسی را برای برادری با من انتخاب نکردی. رسول خدا(ص) در پاسخ فرمودند: تو را برای برادری با خودم انتخاب کرده ام. تو در دنیا و آخرت برادر من هستی و جایگاه تو نزد من همانند جایگاه هارون نزد موسی است . 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟠 🌿 دلی که از گناه و غفلت سیاه شده است، نمی تواند امام زمانش را یاری کند، چنین دلی شایستگی عشق حجت خدا را از دست داده است، چه بسا دلی که تا دیروز دوستدار و مشتاق امام زمان بوده است، ولی با یک گناه، لذت شهوت بر آن غلبه کرده است و به راحتی، عشق امام زمان را به لذتی زود گذر می فروشد و خود را از یاری امام زمان محروم می سازد. 🌿 آری، برای همین است که دوستان امام زمان همواره بر خود می ترسند و از خدا می خواهند که دل هایشان را از عشق به دنیا خالی کند. 🌿 عشق به ،دنیا ریشه همه بدی هاست کسی که به شهوات دنیایی دل بسته باشد، در لبه پرتگاه قرار دارد و هر لحظه ممکن است دچار لغزش شود، چنین کسی باید تا فرصت دارد توبه کند و به جبران گذشته‌اش بپردازد، دل خود را از محبت دنیا تهی کند، از خدا بخواهد تا خطای او را ببخشد. 🌿 وقتی محبت به امام زمان در دل تو جای گیرد، امام زمان را با دل خود یاری کرده‌ای، محبت باعث می‌شود تو از گناه فاصله بگیری، دلی که لبریز از این عشق آسمانی است، ارزش زیادی پیدا می کند، محبتی که از معرفت سرچشمه گرفته است، کیمیایی می شود که می وجود را به طلا تبدیل می کند. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
دفتر اول 💢استنصار باقی مانده ی خدا عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌱 شمشیرهاشان را در جنگ با خدا از رو بسته بودند. همه ی برگزیدگان و جانشینانش را کشتند! 🌱 یکی را زهر نوشاندند. یکی را پهلو شکستند. دیگری را فرق شکافتند. آن یکی را حلقوم بریدند. همه را کشتند تا زمین از خدا و هدایتگرانش خالی شود. 🌱غضب خدا برانگیخته شد و آخرین حجت خود را از چشم نامردمان، پنهان ساخت. 🌱 به آنان که از فراق دردانه ی خلقت، اندوهگین گشته بودند، بشارت داده شد که اگر در طلب منجی همدل شوند، خداوند رحمان و رحیم، امر ایشان را به سامان خواهد رساند. 🌱هزار سال است که آخرین حجت خدا چشم انتظار خواست مشتاقانش است. شاید روزی از درگاه الهی، یکدل و یکصدا ظهورش را طلب کنند و او را از این غربت و غیبت به در آورند. 🌱این ندای باقی مانده ی خدا در زمین است:«برای فرج، بیشتر دعا کنید» 🌱کجایند آنانی که ندای یاری طلبی امام حاضر را استجابت کنند؟ 🌱کجایند یاری گران خدا؟ 🌱آیا پاسخ به استنصار حجت غریب خدا امری عقلانی نیست؟ ادامه دارد... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینه‌ام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگ‌های بدنم از هم پاره شد. 💠در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریه‌های کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس می‌کردم که نفسم هم بالا نمی‌آمد. 💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت می‌کردند، اما طوری که ما زن‌ها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی می‌داد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.» 💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته می‌فهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟» 💠همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمی‌دونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمی‌آمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه می‌رسم ، ان شاءالله فردا برمی‌گردم.» 💠 اما من نمی‌دانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را به‌خوبی حس کرده و دستش به صورتم نمی‌رسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!» 💠خاطرش به‌قدری عزیز بود که از وحشت حمله و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس وحشیانه‌اش لحظه‌ای راحتم نمی‌گذاشت. 💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند. 💠 اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً می‌مانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به بیاورد. 💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر به‌جای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالی‌که داعش هر لحظه به تلعفر نزدیک‌تر می‌شد و حیدر از دستان من دورتر! ادامه دارد... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حضرت پدر، مهدی جان شما آن خوبترین پدرید و من آن یتیم چشم به‌ راه شما آن سبزترین بهارید و من آن شاخه‌ی خشکیده شما آن زلال‌ترین چشمه‌اید و من آن تشنه‌ترین عابر شما آن موعود نجات بخشید و من آن شبگرد کوچه‌های انتظار باز می‌آیید و من در آیینه‌باران نگاهتان ، سبز می‌شوم ، سیراب می‌شوم ، لبخند می‌زنم و زندگی می‌کنم ... به همین زودی ، به همین نزدیکی🏝 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام🥀 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━