eitaa logo
معرفت مهدوی
793 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
062-aleemran-fa-maleki.mp3
3.51M
سوره مبارکه 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🌷 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) : ✍ العَقلُ ثَوبٌ جَديدٌ لا يَبلى 🖌 خرد ، لباسى نو است كه كهنه نمیشود. 📚 غررالحكم 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 تبار موعود✨سفر بر مخاطره✨ ♻️ تلاطم امواج، نوای غریبی برای میهمانان می نواخت. ♻️ نام سانگ که گوئی فکری به خاطرش خطور کرده باشد، نگاهی پرسشگر به شهریاری افکند و پرسید: بالاخره ملیکه خانم، چگونه به امام رسید؟ ♻️شهریاری تبسمی بر لب هایش نقش بست و با لحنی آرام و دلنشین گفت: در این باره علامه مجلسی این گونه آورده است: ♻️ملیکه شبی در عالم رویا، امام حسن علیه السلام را ملاقات نموده و ایشان به ملیکه می فرماید: ♻️ به زودی جدت قیصر، لشکری را برای جنگ با مسلمانان گسیل می دارد. تو به طور ناشناس، لباس خدمتکاران را به تن کن و به همراه عده ای از کنیزکان با این لشکر همراه شو... ♻️روز بعد، ملیکه، دستور امام را مو به مو اجرا می کند و در همان نبرد به اسارت سربازان اسلام در می آید. ♻️از سویی دیگر، امام علی النقى علیه السلام، بشر بن سلیمان نحاس را فرا می خواند و نشانی ملیکه را به همراه مکتوبی به خط رومی و دویست و بیست دینار به ایشان می دهد و از وی می خواهد که به بغداد برود و وقتی که اسیران را برای فروش از کشتی به بازار برده فروشان می آورند، ملیکه را خریداری کرده و به نزد امام علی النقی علیه السلام بیاورد. ♻️بشر، آنچه را که امام علی النقی علیه السلام به ایشان فرموده بود، به اجرا در می آورد و ملیکه رابه نزد ایشان می برد. ادامه دارد.... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای‌ عزیز دل ‌زهرا به ‌کجا‌ خیمه‌ز دی؟ زائر‌ خیمۀ‌ سبزت ‌به ‌کجا باشم ‌من جان ‌آن ‌مادر غمدیده‌ و ‌بی ‌یار بیا به‌ گرفتار ِمیان ‌در و ‌دیوار بیا...💔 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
◀️ داستان زندگی ✍هم زبانی در تمام سال های زندگی مشترک یک بار هم نازکتر از گل به هم نگفتند. محبت از نگاهشان به هم تراوش می کردو عشق از کلامشان. حرف هایشان شیرین تر از عسل بود؟ دوست داشتن هایشان عاشقانه. با مهربانی و محبت همدیگر را خطاب می کردند و پاسخی از سر صمیمیت و عاطفه می شنیدند. هم زبانی هاشان شیرین و همدلی هاشان شیرین تر. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🍃⃟💥ضرب المثل قرآنی🍃⃟💥 💥آب آبادانی می آورد💥 🍃وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيَّ 🍃 و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم. 🍃الانبیاء /۳۰ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چادرت‌ را بتکان‌ روزی‌ ما را بفرست ای‌ که‌ روزی‌ دوعالم‌ همه‌ از چادر تو 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✍ زمان 💠غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» ا💠حساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. 💠حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. 💠تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. 💠ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ادامه دارد 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━