دفتر اول#استنصار
💢 استنصار حسن بن على علیه السلام
💦 علی را کشتند!
💦سپس با حسن بن علی بیعت کردند و پیمان بستند در همه ی احوال، به یاری او بشتابند. اگر دستور به جنگ داد همراهی اش کنند و اگر تشخیص به صلح داد، پیروی اش نمایند.
💦زمان امتحان فرا رسید.
💦معاویه لشکری برای انهدام باقی مانده ی دین خدا تدارک دید.
✅حسن بن على نصرت طلبيد.
گروهی همراهش شدند؛ اما وقتی به میدان نبرد رسیدند، وعده های معاوله را بر وعده های خدا مقدم داشتند، سیم و زر را بر یاری حجت خدا ترجیح دادند و سرور جوانان بهشت را تنها گذاردند.
✅ حسن بن علی نصرت طلبيد.
💦 اما استنصارش بی پاسخ ماند. ناگزیر برای حفظ جان مسلمانان و آنچه از دین جدش مانده بودصلح را پذیرفت.
💦آنان که پیمان بسته بودند در جنگ و صلح بار او باشند، نه تنها در جنگ به او خیانت کردند، بلکه در صلح نیز همراهش نبودند. هر کس طعنه ای می زد.
💦روی مؤمنان را سیاه کردی، ای پسر علی!
💦«شیعیان را ذلیل و غلامان بنی امیه ساختی، ای پسر رسول خد!»
💦و حجت خدا به این میاندیشید که اگر یاران وفاداری داشت، شبانه روز با معاویه میجنگید. اما او میدانست اینان بنده ی دنیایند و همانگونه که پدرش را تنها گذاردند، او را نیز یاری نخواهند نمود.
🔴 مظلومتر از حسن کیست که حتی دوستانش نیز او را چنین سلام میدادند:
❌ سلام بر تو ای خوار کننده مومنان؟😔
💦گویا همگان فراموش کرده بودند این سخن ختم رُسُل را که فرمود:« حسن و حسین، سرور جوانان بهشت اند و هر دو امامند؛ چه قیام کنند چه بنشینند»!
💦هرچند برای این مردم، قیام قعود هیچ تفاوتی نمیکرد. حسن را که صلح نمود، با زهرِکین جگر سوزاندند و حسین را که برای دفاع از ناموس رسول الله جنگید، با نیزه، حلقوم شکافتند.
💦آری!
💦 علی را کشتند. عهدی را که با پسرش حسن بسته بودند، شکستند. غریب شهر پیامبر را زره خوراندند و جسدش را نیز تیر باران کردند!
⛔️ و خدا ماند و استنصاری که هرگز اجابت نشد.
ادامه دارد...
#امام_زمان
#استنصار
#اللهمعجللولیکالفرج
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#امام_زمان
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 رمان#تنها_میان_داعش
#قسمت_نوزدهم
💠 چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
💠گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
💠 روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
💠خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
💠 عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
💠دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
💠 رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
💠 نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
💠 اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
ادامه دارد...
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 این حالِ منِ بی توست...
🔻اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبة ولینا...
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا هیچ خانه نباشد إلا تو
قبیله نباشد إلا تو...
مرا هیچ وطن نباشد
که خویش را به آن باز خوانم إلا تو.
#امام_حسین
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
026-baghare-ar-menshawi.MP3
1.18M
#ترتیل #صفحه_26 سوره مبارکه #بقره
قاری: #منشاوی
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
#راه_پنجم
🦋فرمانده لشکر۴۱ ثارالله بود، ما هم بچههای هرمزگان.
🦋تیر ماه سال ۶۵ بود و جبههها برای عملیات به نیروی غواص نیاز داشت.
🦋حاج قاسم ما را خواست و در جلسه ای توجیه کرد. کار سخت بود، نیروی توانمند کم بود، حاجی گفت:
نیاز به تقویت و افزایش گردان غواص داریم و بچه های هرمزگان می توانند. بروید و مقدمات راه اندازی گردان های غواصی را آماده کنید.
🦋ما قبول کردیم چون او فرموده بود؛ اما او هم حال ما را می دانست، اول راهیمان کرد مشهد پابوس امام رضا.
🦋وقتی برگشتیم آماده بودیم سخت ترین کارها را انجام دهیم و همین هم شد، درخشش گردان ۴۲۲ در عملیات سه ماه بعد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔺فرمانده که باشی، نیروهاست را می شناسی!
🔺نمی گویی؛ می شود؟ می توانی؟
می گویی؛ انجام بدهید.
🔺این خودش بار معنایی خاصی دارد.یعنی شما می توانید.
🔺یعنی کار برای مؤمن بار نیست. یک نقطه شروع حرکت است.
🔺فرمانده که باشی نیاز نیروهایت را هم می دانی.
🔺توکل و توسل رمز شروع امیدوارانه است و رمز پایان سعادت طلبانه!
🔴با توکل، نیاز را به نیرو می گوید و اورا رهسپار حریم یاری می کند تا با توسل، امر ولی فقیه ش را انجام دهد.
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#امام_زمان
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
💢هیچکس به من نگفت 😔
👌هیچ کس به من نگفت: که یکی دیگر از راه هایی که مرا به یاری شما نزدیک میکند، بستن عهد با شماست. عهدهایی که شاید در ظاهر کوچک باشند اما در گذشت زمان، اثرات پر باری را به نمایش خواهند گذاشت.✅
👈مثلاً عهد ببندم که به دوستانم زودتر سلام کنم و دروغ را از صفحه زندگیم فقط به خاطر شما بیرون کنم و بر همین دو عهد، مداومت کنم تا بعد از محکم شدن این عهد و پیمان، سراغ سومین پیمانم با شما بیایم...😊
👌حتی دعای عهد را اگر صبحها موفق به خواندن نمیشوم در اولین وقت نشاطم در هر جا شد زمزمه کنم.😊
😔هر چند که دیر فهمیدم که دعای عهد چه مضامین زیبایی دارد و چه مناجات عاشقانهای است که طلب دیدار دلدار را میکند و عاجزانه درخواست یاری آن امام غریب را در سر میپروراند که حتی اگر مرگ آمد و قبل از ظهورت، مرا از دنیا برد، باز هم زنده شوم و برگردم و تو را یاری کنم.
😥کسی به من نگفت که میتوانی صبح را با عهد با امام زمانت شروع کنی تا این عهد، مدد کند تو را در دروی از گناه و یک قدم نزدیک شدن به عزیز دلها.
🔹عمریست بیقرار نگاهت نشستهایم
🔹از غصه نیامدنت دل شکستهایم
🔸ما پای عهد عاشقی سرخ انتظار
🔸با هر کسی به غیر تو پیمان کشیدهایم.
#هیچکس_به_من_نگفت
#امام_زمان
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
◀️ پیوند دو دریا
✍ بگویید خودش بیاید
چند ماه از عقدشان میگذشت. دلش میخواست دست همسرش را بگیرد و به خانه خودش ببرد؛ اما شرم اجازه نمی داد. خبر شرم علی علیه السلام به نبی صلی الله علیه و آله رسید. حیای را ستود؛ اما گفت:« انتظار دارم، خودش بیاید و این خواسته را از زبان او بشنوم».
اما باز هم حیا مانع علی علیه السلام برای رسیدن به حاجت دلش بود.
گویا گره گشای مشکل مولا دستانی دیگر بود، یکی که باید برایش پدری می کرد.
#انسیة_الحوراء
#مشکوة_الولاء
#امام_زمان
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ
.
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔵 شناخت شخصیت مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(بخش دهم) 🔵
🔺بعد از چهارده روز حضرت مریم عذرا عليها السلام به خواب من آمد که دیدم در کنار او بانوی مجلله ای قرار گرفته است که فهمیدم حضرت زهرا علیها السلام است.
🔺 حضرت مریم علیها السلام رو به من کرد و فرمود: این بانوی جهان و مادر شوهر توست. من دامن حضرت زهرا علیها السلام را چسبیدم عجز و ناله کردم و گفتم ای دختر رسول خدا! آن آقایی که پدرت مرا به عقد او در آورده است او را به من بنمایان او در جواب فرمود: چون تو هنوز به دین پدرم و اسلام در نیامده ای، او به سراغ شما نخواهد آمد.
🔺 من هم در آنجا به دست حضرت زهرا علیها السلام در عالم خواب اسلام اختیار کردم و حضرت فاطمه علیها السلام مرا در آغوش گرفت و حالم بهبود یافت.
🔺 از آن پس دائماً در عالم خواب حسن بن امام هادی علیه السلام را ملاقات می کردم و از او کمک می خواستم.
🔺بُشر بن سلیمان گفت: به او گفتم که خوب چطور شد که شما به عنوان اسیر در اختیار سربازان اسلام قرار گرفتید؟ گفت: یک شب که امام عسکری علیه السلام به خواب من آمد به من فرمود گروهی از سربازان جدّ تو در حمله به مسلمانان به اسارت خواهند افتاد و تو اسیر خواهی شد.
🔺من دستور او را اطاعت کردم و با لباس خدمتگزاران و کنیزان در جمع سربازانی که به مسلمانان حمله کردند قرار گرفتم در نتیجه به اسارت مسلمانان در آمدم و ....
🎙 استاد فیاضی
#قسمت_بیست_و_دوم
#ذکر_نور_در_حضور_مشتاقان
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
معرفت مهدوی
🔵 شناخت شخصیت مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(بخش دهم) 🔵 🔺بعد از چهارده روز حضرت مریم عذر
🔵شناخت شخصیت مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(قسمت یازدهم)
🔺من دستور او را اطاعت کردم و با لباس خدمتگزاران و کنیزان در جمع سربازانی که به مسلمانان حمله کردند قرار گرفتم در نتیجه به اسارت مسلمانان در آمدم و به همان حالتی که مشاهده کردی، من سهم پیرمردی از مسلمانان شدم که او از من اسم مرا پرسید و من در جواب گفتم، اسمم نرجس است.
🔺بُشر می گوید: گفتم تو رومی هستی چگونه زبان عربی را به خوبی می دانی؟
گفت: جدّم به خاطر علاقه ای که به من داشت خانمی را که به چند زبان مسلط بود برای تعلیم من انتخاب کرد و من از او زبان عربی را یاد گرفتم.
🔺بُشر می گوید: پس از بغداد به همراه او به شهر سامرا آمدم و به خدمت امام هادی علیه السلام
شرفیاب شدم و عرض کردم: امر شما اطاعت شد و این بانو را در ازای پولی که داده بودید از آن برده فروش تحویل گرفتم و امام هادی علیه السلام به نرجس خوش آمد گفت.
🔺داستان بُشر بن سلیمان در اینجا پایان یافت اما جناب نرجس خاتون بعدها فرمود: امام هادی علیه السلام به من فرمود که این دو پیشنهاد کدام برای تو بهتر است؟ آیا حاضری ده هزار دینار طلا به تو بدهم یا تو را به یک مژده مسرت بخش خوشحال کنم؟
🔺 من فهميدم که او چه می خواهد بگوید، گفتم: نه این طلا و دینار را نمی خواهم، همان مژده ای که داری به من بده و او مژده مادر امام زمان علیه السلام شدن را به من داد و من این افتخار را بر همه آن چه در دنیاست ترجیح دادم.
🔺آن گاه امام هادی علیه السلام خواهر خود جناب حکیمه خاتون را صدا زد و جناب نرجس خاتون را در اختیار او گذاشت و به او فرمود: این بانوی مجلّله را تحت تعلیمات صحیح اسلامی قرار بده او هم که از نظر شخصیت از خاندان عصمت و طهارت، فرزند امام، خواهر امام، عمه امام و یک شخصیت برجسته ای بود، این بانو را به خوبی تحت تعلیم قرار داد و به سرعت این شخصیت و این میهمان، بانوی این خانه شد.
🔺بنا به قولی نرجس خاتون در سال ۲۶۱ هجری قمری یعنی یک سال پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام از دنیا رفت و در شهر سامرا در کنار امام هادی و امام عسكرى عليهما السلام و حکیمه خاتون مدفون گشت و اکنون همگی در یک ضریح قرار دارند.
🔺مشیت و حکمت الهی سبب می شود که دختر مسیحی و نوه قیصر روم شرقی، با چه وضعی به جهان اسلام منتقل شود و توفیق زندگی در کنار امامان را پیدا کند و سپس مادر شخصیتی می شود که باید دنیا به وسیله وجود او پر از عدل و داد شود و در آخر زندگی هم توفیق دفن در مجاورت قبر دو امام و قبر دختر امام نصیبش شود.
🎙 استاد فیاضی
#قسمت_بیست_و_سوم
#ذکر_نور_در_حضور_مشتاقان
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه عالمه گریه
به روضه بدهکارم ...♥️
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#شب_جمعه
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
باران🌴🥀🌴
باز باران،
باگلوله، با ستم های فراوان
می خورد بربام غزه
یادم آید روز باران
گردش آن دیو صهیون
مست و سرکش
در کنار دشت ویران
بین اجساد فراوان
🌴🏴🌴
کودکی ده ساله بودم
زارو نالان ،جسم لرزان ،روح خسته
با دوچشم کودکانه
زیرآوار
مادرم را غرق در خون دیدمش
سوی دیگر
خواهر شش ماهه ام را
داخل گهواره بی جان
🌴🥀🌴
می دویدم اینسو آنسو
پربهانه،باصدای عاجزانه
غرق وحشت
در میان دود و آتش
در به در بودم
دنبال پدر
🌴🏴🌴
می شنیدم از پرنده
داستانهای غم انگیز
از لب باد وزنده
ظلم های بی امانی
آه چه غمناک بود باران
وه چه درناک بود باران
🌴🥀🌴
وندراین غوغا و آشوب
می شنیدم از ره دور
آن نداهای رهایی
گام های استواری
خواهم آمد ،بانوای آسمانی
با پیام شادمانی
پرتوان باش کودک من
😭😭😭😭
#امام_زمان
#غزه
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭
با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━