eitaa logo
معرفت مهدوی
691 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 لینک ناشناسمون( سخنی، انتقاد یا پیشنهادی دارید بفرمائید) https://6w9.ir/Harf_9491682 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
#ا آخرین_منجی 📝 تبار موعود✨مادر مهدی موعود✨ ♻️دراثر شدت باد، غبار در سراسر افق موج می زد. نام سانگ، جرعه ای از قهوه خود را نوشید و با اشتیاق پرسید: ♻️جناب شهریاری مادر امام مهدی از چه نژادی بوده است؟ ♻️شهریاری، جرعه ای دیگر از چای خود را نوشید و با لحنی دلنشین پاسخ گفت: ♻️ در این خصوص، علامه مجلسی و سید مصطفی حسینی دشتی، این گونه نقل کرده اند: مادر بزرگوار مهدی موعود، نرجس خاتون و یا در واقع همان ملیکه یا ملیکه دختر يشوعا، پسر قیصر روم شرقی بود، و مادرشان از اولاد حواریون، و نسبتشان به شمعون، وصى حضرت عيسى علیه السلام و یکی از دوازده حواری حضرت عیسی علیه السلام و برگزیده ترین آنها بود. ♻️راجو بی درنگ حرف شهریاری را قطع کرد و پرسید: جناب شهریاری شمعون، کیست؟ ♻️والتر چشم غره ای به راجو رفت و نگاهی عاقل اندر سفیه به او کرد و گفت: ♻️تو نمیدانی شمعون کیست؟ به او شمعون صفا می گفتند. شمعون، استاد مرقس بوده و انجیل را او تنظیم نموده و به نام شاگردش کرده است. ♻️شهریاری به علامت تأیید سری تکان داد و گفت: در همین رابطه، سيد مصطفى حسینی دشتی، درباره شمعون این گونه نقل کرده است ♻️شمعون و یهودا به هم پیوستند و به تبلیغ دین مسیح پرداختند. کاهنان یهود، مردم را علیه آن دو شوراندند. پس شمعون را با اره دو نیم کردند و یهودا را سر بریدند. ♻️والتر متفکرانه عینک خود را از روی چشمانش برداشت و نگاه پرسشگرانه ای به شهریاری انداخت و گفت: ♻️این خانم که مذهب مسیحیت داشت، چطور با پدر امام مهدی که یک مسلمان بود ازدواج کرده است؟ ♻️شهریاری، نگاهی به ساعت مچی خود انداخت و گفت: ♻️سرگذشت ملیکه خانم، بسیار جالب و شنیدنی است. می دانم شما الان خسته هستید و اکنون مجال آن نیست که بخواهم به تفصیل برایتان تعریف کنم. ان شاء الله اگر فرصتی پیش آمد، ماجرای این سرگذشت را مفصل عرض خواهم کرد. ♻️والتر، نگاه تند و سؤال انگیزی به نام سانگ انداخت و با لحنی توأم با اعتراض گفت: جناب شهریاری! اگر منظور جنابعالی بنده هستم، من اصلاً خسته نیستم. ♻️والتر، نگاهی به نام سانگ انداخت و از او پرسید: جناب نام سانگ شما خسته هستید؟ ♻️نام سانگ با ناراحتی چهره در هم کشید و با لحنی حق به جانب سری به علامت نفی تکان داد و گفت: ♻️نه من اصلاً خسته نیستم. تازه با این فرمایشات شیرین جناب دکتر شهریاری دارم انرژی می گیرم. ♻️شهریاری از جای خود برخاست و دست هایش را به پشت قفل کرد و با لحنی مهربان گفت: ♻️خیلی خوب، اگر خسته نیستید، موافقید، با هم برویم کنار ساحل، کمی قدم بزنیم؟ ♻️نام سانگ و والتر با اشتیاق زیاد از جای خود برخاستند و به دنبال شهریاری راه در پیش گرفتند. ادامه دارد.... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔰🔰 ✅ قسمت هجدهم وارد کلاس شدم، بچه ها دفتراشون رو روی میز گذاشته بودند و آماده خوندن انشاء بودند. پس از خواندن دعای سلامتی امام زمان علیه السلام از همون ردیف جلو خواستم که یکی یکی بیان جلوی تابلو و انشاء خودشون رو بخونند. با خوانده شدن اولین انشاء و حال و هوای بچه های کلاس و شور و هیجانی که در طول این مدت از اون ها دیده بودم، به این نتیجه رسیدم که به هر صورتی که هست، باید همه رو تشویق کنم. با عنایت آقا امام زمان علیه السلام این امر محقق شد و قرار شده که نیمهشعبان امسال همه بچه های کلاس رو به شهر مقدس قم ببریم و در فضای ملکوتی مسجد مقدس جمکران و حرم حضرت معصومه علیها السلام با بچه ها در مورد امام زمان علیه السلام و ائمه اطهار عليهم السلام بیشتر صحبت کنیم. البته این رو هم خاطر نشان کنم که اداره آموزش پرورش با طرح پیشنهادی ما، موافقت و از اون به شایستگی استقبال کرد و قرار شد که در سطح شهرستان هم یک مسابقه انشاء نویسی با موضوع امام زمان علیه السلام در سطح دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان برگزار بشه. من تمامی انشاء های بچه ها رو جمع آوری کردم، هر کدامشون حاوی پیامی بود ولی متن اولین انشایی که تو کلاس خونده شد این بود: 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوزدهم 🦋اسمش آرشیدابود. 🦋 دختر دایی زینب بود. زینب دختر شهید شهید محرابی بود که در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم از حاج قاسم دعوت کرده بود تا یک وقتی بیاید خانه شان! 🦋حاج قاسم قول داد و در برنامه زیارت مشهد، به خانه شهید محرابی سری زد. 🦋دل دو دختر یتیم را پدرانه شاد کرد و کنارشان حرف ها را شنید و با جملاتی لبخند بر لبانشان نشاند. 🦋حالا حاج قاسم، عمو قاسم آنها بود و برایشان یادگاری می‌نوشت و می‌خواست برای شهادتش دعا کنند! 🦋قبل از آن که از خانه بیرون بیاید، والدین آرشیدا هم یک خواسته‌ای داشتند، اسمی پر معنا و دلنشین... 🦋 حاج قاسم نگاهی کرد و گفت: زینب! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋اسم‌ها رسم‌ها را رقم می‌زنند اگر صاحب اسم بخواهد. 🦋خوش به حال حاج قاسم که رسم‌های زیادی را در دنیا پایه گذاری کرد؛ رسم‌های نیکو. 🦋قطع کرد ریشه های غلط را! 🦋رسم سرکشی به خانواده شهدا، رسم یتیم نوازی، رسم محبت پدرانه و رسم نامگذاری شیعه وار... 🦋و رسم قطع ریشه ی داعش وارها! 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✍ قسمت سی و یکم: ازدواج با دختر رسول خدا(ص)؛ بخش دهم 💮دست فاطمه سلام الله علیها را گرفتم و به سمت منزلی که برای ما فراهم شده بود، حرکت کردیم. وارد اتاق که شدیم، فاطمه در گوشه ای نشست و من نیز در کنار او نشستم. هر دو به دلیل حیا و شرم از یکدیگر، به زمین نگاه می کردیم، تا اینکه رسول خدا(ص) آمدند و فرمودند: چه کسی در اتاق است؟ گفتیم: ای رسول خدا، وارد شوید. به منزل ما خوش آمدید. شما بهترین و نیکوترین میهمانی هستید که وارد منزل مامی شود. 💮رسول خدا(ص) وارد شدند و فاطمه را در یک طرف خود نشاندند و مرا نیز در طرف دیگر خود نشاندند. اندکی بعد به فاطمه فرمودند: دخترم فاطمه، برخیز و مقداری آب برای من بیاور. 💮فاطمه برخاست و ظرفی را که در اتاق بود، پر از آب کرد و به دست پدر داد. پیامبر(ص) آب را متبرک کردند و اندکی از آن آب را به سر فاطمه ریختند و فرمودند: برگرد. فاطمه روبه روی پدر قرار گرفت و حضرت یک مشت از آب را به سینه او پاشیدند و دوباره فرمودند: برگرد. چون فاطمه برگشت، یک مشت دیگر را از پشت بر روی کتف هایش پاشیدند و چنین دعا کردند، خداوندا، دخترم فاطمه محبوب ترین مردم نزد من است ، و علی نیز برادر من و محبوب ترین مردم در نظر من است. خداوندا، تو بهترین ولیّ و سرپرست و مهربانترین و دلسوزترین کس برای آنها هستی. این ازدواج را مبارک کن. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🖼 🍁 واقعاً چه فرقی می‌کند خزان باشد یا بهار… تو که نباشی، تمام فصل‌ها برایم زمستان است. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱ای کاش همیشه یـــــاورت باشم من در وقت ظهور محضـــــرت باشم من هرچندڪہ نـــــامه أم سیـــــاه است؛ ولی بگذارسیـــــاه لشکرت باشم من𑁍 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ياحسين 💔 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━