eitaa logo
دنیای مرگ و آخرت
7.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
7هزار ویدیو
28 فایل
💥ظهور بسیار نزدیک است💥 محتوای کانال📿 :مرگ_آخرت_ظهور 🌺اللهم صلی علی محمد و آل محمد 🌺 همراهی شما دلگرمی‌‌ ما است❤️ 🔖 راه ارتباطی با ادمین کانال👇 @mehdi_m25 🔖 تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/588513561C5d6d85f0ee
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📔 در زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوبه منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند.سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟ این کلام در دل حضرت سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت: الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.
🔅 ✍ با استراتژی‌ها و الگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید نرویم 🔹مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر می‌برد تا آن‌ها را بفروشد. 🔸در مسیر به رودخانه‌ای رسیدند. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد و درون آب افتاد. 🔹الاغ وقتی بیرون آمد بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبک‌تر شده بود. 🔸روز بعد مرد و الاغ بار دیگر راهی شهر شدند و به همان رود رسیدند. 🔹الاغ با به‌خاطر داشتن اتفاق دیروز خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبک‌تر کرد. 🔸مرد که بسیار ناراحت شده بود با خود گفت: اینطوری نمی‌شود. باید به‌جای نمک چیز دیگری برای فروش به شهر ببرم. 🔹فردای آن روز مرد مقدار زیادی پشم بار الاغ کرد. 🔸هنگام گذشتن از رودخانه الاغ بار دیگر خود را به آب انداخت. اما وقتی بلند شد مجبور شد باری چند برابر قبل را تا شهر حمل کند. 🔹بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از این است که متوجه تغییرات نمی‌شویم و با استراتژی‌ها و الگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید می‌رویم. 🔸روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود، معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت باشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ رفتار دیگران آینه‌ای برای پالایش روح توست 🔹دو آتش‌نشان وارد جنگلی می‌شوند تا آتش کوچکی را خاموش کنند. 🔸آخر کار وقتی از جنگل بیرون می‌آیند و کنار رودخانه می‌روند، صورت یکی کثیف و آلوده به خاکستر شده و صورت آن یکی تمیز است. 🔹سوال: کدامشان صورتش را می‌شوید؟ 🔸آنکه صورتش کثیف شده به آن یکی نگاه می‌کند و فکر می‌کند صورت خودش هم مانند او تمیز است. اما آنکه صورتش تمیز است، می‌بیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش می‌گوید حتما من هم کثیفم، باید خودم را تمیز کنم. 🔹حالا فکر کنید چند بار اتفاق افتاده که دیگران از رفتار بد ما یا ما از رفتار بد دیگران بـــه شست‌وشو و پالایش روح خودمان پرداخته باشیم. 🔸وقتی فرد مقابل ما مهربان و خوب و دوست‌داشتنی است، کمی باید به خودمان شک کنیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧶 یکی شیطان را تو خواب دید که خیلی طناب دارد ازش پرسید این طناب ها مال کیه ⁉️ شیطان گفت🔥👹👹 سخنران:آیت الله مجتهدی_تهرانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ 🌸🍃🌸🍃 نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺حضرت علی(ع) فرمودند: کسی که در روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امن است. 📚 (ثواب الاعمال، ص ۲۲۳) 🌺امام صادق فرمودند: سوره ی یاسین، قلب قرآن است، هرکس آن را قبل از غروب بخواند از فشار قبر، ایمن باشد. 📚(ثواب الاعمال، ص ۲۳۵) 🌺پیامبر(صلی الله و علیه وآله) فرمود: صدقه آفات دنیا و فشار قبر و عذاب روز قیامت را دفع می کند. 📚( بحارالانوار ، ج ۸۹، ص ۳۳۶) 🌺از پیامبر ص نقل شده است که فرمودند: هر مرده ای که گروهی از از مسلمانان بر او نماز بخوانند بطوریکه تعداد آنها بصـد نفـر برسد و برای او طلب شفاعت کنند، خداوند طلب شفاعت آنها را می پذیرد. 📚(صحیح الجامع ۵۶۶۳) اعمال دیگری که فشار قبر را کم می کنند: خواندن نماز شب، عیادت مریض، غذا دادن به گرسنه، خواندن نماز لیله الرغائب ، روزه مستحبی گرفتن.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef
✍️ (ص) در روایتی در بیان حال همه مردم و نه فقط می‌فرمایند، زمانی بر مردم خواهد آمد که: 1️⃣چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. 2️⃣مانند های بیابانی خون می‌ریزند 3️⃣از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی‌کنند 4️⃣اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می‌اندازند 5️⃣اگر برایشان حرف بزنی، تو را تکذیب می‌کنند 6️⃣اگر از نزد آنها بروی، بد تو را می‌گویند 7️⃣سنت الهی نزد آنان بدعت و بدعت نزد آنان سنّت است 8️⃣انسان حلیم در چنین جامعه‌ای فریب‌خورده دانسته می‌شود و فریب‌دهندگان، انسانهای حلیم معرفی می‌شوند 9️⃣مؤمن بین آنها مستضعف است، و فاسق و گنهکار، محترم 1️⃣0️⃣پناه بردن به آنها عین پشیمانی 1️⃣1️⃣عزتمندی با آنها عین ذلّت 1️⃣2️⃣... و خواستن از آنها عین است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚منبع: مجلسی، محمدباقر، ، ج22، ص453 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef
! 💠در جلسه ای مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: مگر شما نمی گویید؛ انبیا معصوم هستند؛ پس چرا موسی رؤیت الاهی را از خداوند درخواست کرد؟ «أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیک» آیا موسی نمی دانست که خداوند قابل دیدن نیست؟ امام علیه السلام در جواب او فرمودند: حضرت موسی علیه السلام می دانست که خداوند قابل دیدن با چشم نیست؛ امّا هنگامی که خدا با موسی سخن گفت و آن حضرت به مردم اعلام نمود، مردم گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم؛ مگر این که کلام الاهی را بشنویم. هفتاد نفر از بنی اسرائیل برگزیده شدند و به میعادگاه کوه طور آمدند. حضرت موسی علیه السلام سؤال آنان را از خدا درخواست نمود. در این هنگام آنان کلام الاهی را از تمام جهات شنیدند. ولی گفتند: ایمان نمی آوریم؛ مگر این که خدا را خود ببینیم. صاعقه ای از آسمان آمد و همه ی آنان هلاک شدند. حضرت موسی گفت: اگر با چنین وضعی برگردم؛ مردم خواهند گفت: تو در ادّعایت راستگو نیستی که دیگران را به قتل رساندی. به اذن الاهی دوباره همه زنده شدند. این بار گفتند: اگر تنها خودت نیز خدا را ببینی؛ ما به تو ایمان می آوریم. موسی گفت: «ان الله لا یری بالابصار و لا کیفیة له و انما یعرف بآیاته و یکلم باعلامه» خدا را تنها با نشانه ها و آیاتش می توان درک کرد. امّا آنان لجاجت کردند. خطاب آمد: موسی بپرس آنچه می پرسند و تو را به خاطر جهالت آنان مؤاخذه نمی کنیم. حضرت موسی علیه السلام گفت: «رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیک» خطاب آمد: «لَنْ تَرانِی؛ هرگز مرا نمی بینی» امّا نگاه کن به کوه، اگر پایدار ماند؛ تو نیز خواهی توانست مرا ببینی. با اشاره الاهی کوه متلاشی و به زمینی صاف تبدیل شد و موسی پس از به هوش آمدن گفت: «سُبْحانَک تُبْتُ إِلَیک؛ خدایا! از جهل و غفلت مردم، به شناخت و معرفتی که داشتم بازگشتم و من اوّلین کسی هستم که اعتراف می کنم خدا را نمی توان با چشم سر دید» مأمون با این پاسخ شرمنده شد 📙عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج ‏2، ص 64 و 65. https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef
✨✨ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻭﺳﻮﺳﻪ✨✨ ﺷﺨﺼﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ‏( ﻉ ‏) ﮔﻔﺘﻢ : ﮔﺎﻫﯽ ﺗﺼﻮﺭﺍﺕ ﮐﻔﺮﺁﻣﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺧﻄﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ‏( ﻉ ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﺑﮕﻮ : ‏« ﻻ ﺍِﻟﻪَ ﺍِﻟّﺎ ﺍﻟﻠﻪ ‏» ﺭﺍﻭﯼ ﮔﻮﯾﺪ : ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ،ﺍﯾﻦ ﺫﮐﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﺷﺪ. ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ ‏( ﺹ ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ: ‏« ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺳﻮﺭﮤ ﻧﺎﺱ ،ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﻣﻨﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ‏» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅توبه یعنی در آغوش رحمت خدا... امیرالمومنین علی علیه السلام: استغفار شش شرط دارد: 1- پشیمانی و حسرت از اعمال گذشته 2- عزم بر ترک گناه برای همیشه 3- اداء کردن حقوق مردم که بر عهده اش است. 4- اداء کردن حقوقی که از جانب خدا بر او واجب بوده و قضاء شده. 5- آنچه از گوشت بدنش از حرام روئیده با گرسنگی و پشیمانی و گریه بر گناهان آبش کند تا پوست به استخوان رسیده و از نو گوشت بروید(در صورت خوردن مال حرام ) 6- زحمت عبادت را به خود بچشاند چنانچه خوشی و شیرینی گناه را به خود چشانده است. 📚وسائل الشیعه ج 11 صفحه 361 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef
. 💛رسول خدا(ص)فـرمـودنـد: . در پاسخ به سوال نشانه هاى نادان، فرمود: اگر با او بنشينى تو را به رنج افكند و اگر از او كناره بگيرى، دشنامت دهد. اگر چيزى به تو بدهد منّت میگذارد. و اگر چيزى به او بدهى ناسپاسى كند. و وقتی رازى به او بسپارى، به تو خيانت ورزد. . 📚تحف العقول | 18 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢فرج امام زمان عجل الله را جدی بگیرید!!! قلب امام زمان عجل الله را جدی بگیرید!!!😔 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات بفرست🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef