eitaa logo
مرکا
260 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
18 فایل
دوست داری مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی ومعرفتی همه رایک جا داشته باشی؟ https://eitaa.com/marka39 وارد زیلینک زیرشو👇👇👇 https://zil.ink/marka39 ارتباط با ادمین @marka25
مشاهده در ایتا
دانلود
حتما بخونید در ایام شهادت امام علی علیه السلام در یکی از محلات بالاشهر برای قرائت قرآن دعوت شده بودم، مجلس در منزل یکی از کسبه های پولدار محله بود تو سالن پذیرایی بزرگ خانه صندلی های شیکی برای مهمانان گذاشته بودن یک روحانی معروف و یک مداح معروف شهر را هم دعوت کرده همه مهمانان شیک پوش و پولدار و مرتب بودن، بجز یک آقای میانسالی که یک لباس سیاه خیلی کهنه به تن کرده بود و همیشه آخر مجلس روی زمین می نشست و بلافاصله بعد تمام شدن مراسم می رفت، شب شهادت خیلی شلوغ شده بود و مراسم را گذاشته بودن در حیاط خانه، صندلی چیده بودن و حیاط را چراغ های بزرگی نصب کرده بود که عین روز روشن بود، در همان شب یک جوانی اومد داخل ظاهرا غریب بود کمی نشست و بعد از تمام شدن مجلس به سمت یک یک مهمانان رفت و ازشون پول تقاضا می‌کرد ظاهرا مرتبی داشت و ظاهرا هم سالم بود ولی چون ماسک گذاشته بود سن و سالش را نمی شد حدس زد،، کل مجلس را تک تک چرخید ولی دریغ از یک ریال مهمان ها که پچ پچ میکردن که این چ جور گدایی است از ما سالم‌تر،، وقتی ناامید از مجلس خارج شد، اون پیرمرد کهنه پولش دنبالش تا کوچه رفت و دیدم که پولی درون جيبش گذاشت و برگشت، فضولیم تحریک شده بود رفتم کنارش نشستم کمی خوش وبش کردیم گفتم حاجی چرا شما کمکش کردی و این آقایون هیچ کدوم دستش تو جیبش نرفت،، گفت این آقایون هیچ کدوم نمی تونستن درد اون جوان را احساس کنن چون گرسنگی نکشیدن فقط منم که درکش می کنم کاری به سر و وضعش ندارم قضاوتش نمی کنم شاید برخلاف ظاهر مرتبش و جسم سالمش روح و روانش پر از درد باشه ،