جوان موتور سوار مشکی‌پوش کنار بریدگی دور میزد ایستاد گفت داداش تا طرق میرم برسونمت با تبسم گفتم پیاده میرم با لبخند سر پایین آورد و رفت .. امسال پیراهن مشکی پاکستانی بخش قابل توجهی از نقش پرچم و کوله را به دوش گرفته ..

کنار جاده عمار بن یاسر موکب ها را تصور میکنم ؛ عمود ۱۲ عمود ۱۳ عمود ۱۴ ..

هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان ..

سال قبل به پیشنهاد نقشه از مسیر باصفای مزارع پشت طرق حرکت کردم و گنبد حرم اباصلت را از دور دیدم ؛ امسال که قصد زیارتش کردم به جای مسیر جاده بهتر بود از همان مسیر وارد میشدم..

بعد شهادت امام رضا علیه السلام اباصلت (طبق قولش به دستور امام) در آن محل نهری با ماهی جاری کرد ؛ مامون دید و از او چگونگی این معجزه را جویا شد و بخاطر نگفتن او را به زندان انداخت . بعد یکسال دید که در زمان امام رضا حاجاتش را از او میخواسته و الان که امام جواد هست ؛ متوسل شد و امام به سوی آمد و آزادش کرد و فرمود چرا زودتر طلب نکردی .. نقل از آقای کشوری .

مرغ‌ها طبق معمول چپ چپ نگاه میکردن ؛ داخل دامداری پر درخت عناب بود ..

کشت گوجه کنار جاده ..

سه تا سگ زیر سایه درختان کنار دامداری در حال استراحت؛ جای واقعی که بهش تعلق دارن ..

صحنه های وحشتناک برای سیستم سرمایه داری .. راستی غم و غصه داشتید یا توی خونه با زن و شوهر جر و بحث ازون کدو تنبلا بخورید