.
📚همین امشب توبه کنیـد،فردا دیـره
یکـی از آفتهای امروز و فـردا کـردن برای آدم شدن در این روایت بسیار زیبا آمده:امام صـادق علیه السلام میفرمایند:
《فتدارک ما بقی من عـمرک و لا تقل غداً أو بعد غد، فإنّما هلک من کان قبلک بإقامتهم علی الأمانی و التسویف حتی أتاهم أمرالله بغته و هم غافلون؛》 پس مـا بقی عمـر خویش را دریاب و مگـو فـردا یا پس فردا؛ زیـرا کسانی که قبل از تو میزیستند، به سبب دو چیز هلاک شدند:
1_باقی ماندنشان بر آرزوهـا،
2_و دیگری امروز و فردا کردنهـا،
تا اینکه مرگ و امر خدا ناگهانی آنان را گرفت؛
در حالی که آنان در غفلت به سر میبردند.
📚الکافی، ج۲، ص۱۳۶
ای جـوانی ڪه میگـی فردا، هفته دیگه، ماه دیگه، بعـد از دانشگـاه.... توبه میکنم، آیا یقین داری که طلوع صبح فـردا رو میبینی؟ قبـرستانها مملو هست از جوانانی که میخـواستن فردا توبه کنن ولی به فردا نرسیدن... اگه واقعـا میخوای توبه کنـی از همین الان حرکت کن کـه تضمین برای فــردا نیست...
🟢 ماجرای اذان معجزه آسای شهید « هادی»
در یک سحرگاهی در یک جای بحرانی از جنگ، تصمیم می گیرد اذان بگوید. همه به او می گفتند:
«چه شده که الان می خواهی اذان بگویی؟» ولی او دلیلش را برای هیچ کسی توضیح نمی دهد و با صدای بلند مشغول اذان گفتن می شود.
وقتی که اذان می گوید: به سمت او تیراندازی می کنند و یکی از تیرها به گلوی او می خورَد. همه می گویند: «چرا این کار را انجام دادی؟!»
بعد او را داخل سنگر می برند و در حالی که خون از بدنش جاری بود، کمک های اولیه امدادی را برایش انجام می دهند.بعد از مدتی یک دفعه ای می بینند که عراقی ها با دستمال سفید دارند می آیند این طرف. اول فکر می کنند شاید این فریب دشمن است.
لذا اسلحه ها را آماده می کنند، اما بعد می بینند که این عراقی ها با فرمانده خودشان تسلیم شده اند. می گویند: چرا تسلیم شدید؟ می گویند: آن کسی که اذان می گفت کجاست؟ گفتند: او یکی از بچه های ما بود که شما به او تیر زدید. گفتند: ما به خاطر اذان او تسلیم شدیم و ماجرای خودشان را توضیح می دهند... این اثر نَفَس یک جوان ورزشکار است که اهل گود زورخانه بود.
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکس حرفی بزند
میگن تضعیف نظام است
کدام نظام؟
🎙مرحوم مغفور آیت الله مصباح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نقش اجنه در وقایع اخیر کشور
محمد شجاعی، دانشآموخته رشته فلسفه و حوزه گفت: اجنه یکی از عوامل وقایع اخیر در کشور است
(این مطالب را جدی بگیرید به عقیده بنده اوضاع واقعا غیرعادیه، میشه حس کرد، توصیه حقیر به دوستان اینه که شب و روز از شر شیطان لعین به خدا پناه ببرید تا اونجا که براتون امکان داره دائم الوضو باشید و صبح ها قبل از بیرون اومدن از منزل 19 بار بسم الله الرحمن الرحیم بگویید تا إنشاالله از شر جن و انس ایمن بمانید)
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌴یا بقیه الله🌴
@marsad
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
13.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم| قانون (بزنی میخوری)
#تدبر_در_قرآن
#جواد_فروغی
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲
🌴یا بقیه الله🌴
@marsad
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
متن کامل داستان دخالت سفارت انگلیس در انتصاب محمدرضا پهلوی به پادشاهی ایران
(دهه هفتادی ها و هشتادی ها حتما بخوانند) 👇👇👇👇
❇️ پرونده "تطهیر ناشدنی"
ماجرای دخالت سفارت انگلیس در تعیین شاه جدید پس از تبعید رضاشاه در شهریور 20
پس از عزل رضاخان از سلطنت، سفارت انگلیس به محمدرضا اطلاع میدهد كه گوش كردن به رادیو برلین و فتوحات و تصرفات ارتش آلمان مانع از انتصاب وی به عنوان شاه ایران خواهد شد.
پس از این پیام، محمدرضا پهلوی دیگر گوش كردن به رادیو برلین را برای همیشه كنار گذاشت.
حسین فردوست در این باره میگوید: محمدرضا گفت:
فردا اول وقت با "ترات" تماس بگیر و با او قرار ملاقات بگذار و بگو كه همان شب با محمدرضا صحبت كردم و گفت كه نقشه را از بین می برم و رادیو هم دیگر گوش نمی كنم مگر رادیوهایی كه خودشان اجازه دهند آنها را بشنوم.
پس از عزل رضاخان توسط انگلیس تبعید وی به جزیره موریس، سفارت انگلیس با واسطه به محمدرضا پهلوی اطلاع داد كه احتمالا گوش كردن به رادیو برلین و فتوحات و تصرفات ارتش آلمان مانع از انتصاب وی به عنوان شاه ایران خواهد شد.
🔻پس از این پیام، محمدرضا پهلوی دیگر گوش كردن به رادیو برلین را برای همیشه كنار گذاشت و با این اقدام اجازه تصدی سلطنت در ایران را از انگلیس دریافت كرد. پس از این ماجرا بود كه وی از شدت استقلال عمل و دایره اختیاراتی كه روباه پیر برایش در نظر گرفته بود مطلع شد و فهمید حتی توهم تصمیمگیری مستقل میتواند به قیمت پایان تاریخ مصرف وی تمام شود.
🔻ارتشبد فردوست در خاطراتش دراین باره چنین می نویسد:
«دو هفته آخر سلطنت رضاخان، من درگیر مسائلی بودم كه به تعیین سرنوشت بعدی حكومت پهلوی پیوند قطعی داشت. نزدیكی من به ولیعهد و دوستی منحصربه فرد او با من عاملی بود كه سبب شد تا در این مقطع حساس نقش رابط او را با مقامات اطلاعاتی انگلستان عهدهدار شوم. در این روزها من تنها یار محرم و صمیمی محمدرضا بودم. "ارنست پرون" یكی دوماه قبل از شهریور 20، تحت این عنوان كه میخواهم خانوادهام را ببینم، ایران را ترك كرد و سپس پس از تحكیم حكومت محمدرضا و سلطنت او بازگشت. این سفر او جمعاً 5ـ6 ماه طول كشید.... بعدازظهر یكی از روزهای نهم یا دهم شهریور ولیعهد به من گفت:«همین امروز به سفارت انگلیس مراجعه كن. در آنجا فردی است به نام "ترات" كه رئیس اطلاعات انگلیس در ایران و نفر دوم سفارت است. او در جریان است و درباره وضع من با او صحبت كن»
🔻محمدرضا اصرار داشت كه همین امروز این كار را انجام دهم. نمیدانم نام "ترات" و تماس با او را چه كسی به محمدرضا توصیه كرده بود، شاید فروغی، شاید قوام شیرازی و شاید كس دیگر؟! من به سفارت انگلیس تلفن كردم و گفتم با مستر ترات كار دارم. تلفنچی به او اطلاع داد. خودم را معرفی كردم و گفتم كه از طرف ولیعهد پیغامی دارم. از این موضوع استقبال كرد و گفت: «همین امشب دقیقا راس ساعت 8 به قلهك بیا در آنجا در مقابل در سفارت جنگل كوچكی است در آنجا منتظر من باشد.» سپس مشخصات خود را به من داد كه قدش 180 سانت است باریك اندام است و حدود 45ـ50 ساله و گفت كه همانجا قدم بزنم و او كه مرا قبلا ندیده بود می تواند مرا بشناسد!
🔻من چند دقیقه قبل از موعد مقرر رسیدم. ولی به قسمت موعود نرفتم و كمی بالاتر قدم زدم و راس ساعت 8 به محل قرار رفتم. دیدم كه از جنگل خبری نیست و تنها یك زمین است كه تعدادی درخت در آنجا كاشته شده و حدود 2000 متر مساحت دارد. دقیقا راس ساعت 8 فردی از در سفارت خارج شد و آن سمت خیابان به طرف من آمد. دیدم كه مشخصات او با مستر ترات تطبیق می كند. به هم كه رسیدیم به فارسی سلیس گفت: «اسمتان چیست؟»گفتم:فردوست! گفت:خوب من هم ترات! و دست داد. بلافاصله پرسید كه موضوع چیست؟ گفتم كه ولیعهد مرا فرستاده و نام شما را به من داده تا با شما تماس بگیرم و بپرسم كه وضع او چه خواهد شد و تكلیفش چیست؟ ترات مقداری صحبت كرد و گفت كه محمدرضا طرفدار شدید آلمانها است و ما از درون كاخ اطلاعات دقیق و مدارك مستند داریم كه او دائماً به رادیوهایی كه در ارتباط با جنگ است به زبانهای انگلیسی ، فارسی و فرانسه گوش میدهد و نقشهای دارد كه خود تو پیشرفت آلمان در جبههها را برایش سنجاق میكنی!
🔻من گفتم كه من صرفا پیامآور و پیامبر هستم و مطالبی كه فرمودید را به محمدرضا منعكس میكنم! ترات گفت: «به هر حال من آماده هستم كه هر لحظه حتی هر شب در همین ساعت و در همین محل با شما ملاقات كنم. شما هم هیچ نگران وقت نباش كه مبادا مزاحم باشی چنین چیزی مطرح نیست و هر لحظه كاری داشتی تلفن كن!»
🔻من به سعدآباد برگشتم و جریان را به محمدرضا گفتم. او شدیدا جا خورد و تعجب كرد كه از كجا میداند كه من به رادیو گوش میدهم و یا نقشه دارم و غیره! من گفتم:خوب اگر اینها را ندانند پس فایدهشان چیست؟ محمدرضا گفت: حتما كار این پیشخدمتها است! گفت
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحنه جالب از اشکهای یک دختر هنگام اجرای سرود رفیق شهیدم در رفسنجان
#رفیق_شهیدم
#سرود
#امام_زمان
🌴یا بقیه الله🌴
@marsad
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ از کجا بدونم طلسم شدم ؟
🔸 برخی از علائم سِحر:
✅ گره های بی دلیل در کارها
✅ بسته شدن بخت
✅ بن بست در زندگی
✅ افسردگی
✅ دعوا و مشاجره در منزل و با دوستان
🌴یا بقیه الله🌴
@marsad
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾