🔰خلاصه ای از زندگی :
🔶سلام بر شما ، سرلشکر پاسدار احمد کاظمی فرزند آقا عشقعلی هستم که سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان و کوچه ملا به دنیا آمدم .
با پیدایش جرقه های انقلاب اسلامی دوشادوش سایر مردم به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداختم و در سال ١٣۵۶ زمانی که مشغول پخش اعلامیه بر علیه نظام شاهنشاهی بودم ، توسط ساواک دستگیر شدم و مدتی را در زندان سپری کردم .
پس از آزادي ، به رغم شكنجه هاي زياد در مبارزه عليه حكومت ستم شاهي ، مصمم تر شدم و به مبارزه ادامه دادم . پس از مدتي ، دوباره تحت تعقيب ساواك قرار گرفتم ، لذا براي مدتي مخفي شدم .
🔶 در سن ۱۸ سالگی پس از تحصیلات دوره دبیرستان ، ديپلم ماشين آلات كشاورزي از هنرستان صنعتي دكتر شريعتي گرفتم و در صف مبارزین و جبهه های جنوب لبنان حضور پیدا کردم و مبارزه با استکبار و اشغالگران را آغاز نمودم .
🔶 به این منظور ابتدا به سوریه رفتم و در پادگان حموریه در اطراف دمشق ، یک دوره آموزشی جنگهای نامنظم را به مدت ۴۵ روز، زیر نظر سازمان الفتح طی کردم و بعد از آن به جنوب لبنان اعزام شدم .
🔶سپس تصميم داشتم وارد مبارزه عليه رژيم صهيونيستي شوم اما حوادث كردستان من را مجبور به بازگشت به كشور كرد و سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشتم و جز اولین نفراتی بودم که به سپاه پاسداران پیوستم .
🔶 در ۲۳ سالگی ، در اوایل سال ۱۳۵۹ به کردستان رفتم تا به مبارزه با دشمنان داخلی انقلاب بپردازم ، درحالي كه كوله باري از تجربه ي جنگ هاي چريكي و مبارزه عليه رژيم شاه داشتم و این می توانست کمک شایانی به نتیجه ی مبارزات کند .
🔶 در همین حین بود که با شهید خرازی آشنا شدم و رفاقت بین ما شکل گرفت .
بعد از آغاز جنگ تحمیلی ، هرچند هنوز از جنگ با ضد انقلاب در كردستان جراحت داشتم و با عصا راه مي رفتم اما با اصرار زياد ، همراه گروه شهيد غلامرضا محمدي ، با یک گروه پنجاه نفره به جبهه های آبادان و پایگاه گلف اهواز رفتم .
🔶 در پایان جنگ تحمیلی همان گروه پنجاه نفره ی روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کردم و لشکر را با سلاح های به غنیمت گرفته شده از عراقی ها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات ، تحویل نظام دادم .
در طی هشت سال دفاع مقدس ، مسئولیت های مختلفی مثل دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان ، شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف ، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع) ، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده گرفتم .
🔶 در این سِمت با واحد موشکی هوافضای سپاه پاسداران نیز ارتباط داشتم و شهید طهرانی مقدم را در توسعه پروژه های ساخت موشکهای بالستیک همراهی می کردم .
سال ۱۳۶۴ با خانواده ی ایزدی که خانواده اي مذهبي و فرهنگي در نجف آباد و اهل جبهه و جنگ بودند ازدواج کردم و بلافاصله بعد از آن راهی عملیات والفجر هشت شدم و در آن عملیات نیز شیمیایی شدم .
#ادامهدارد...
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۸ دی ۱۴۰۱