امروز فرصت شد و بخشهایی از انیمیشن سینمایی #نبرد_خلیج_فارس2 رو دیدم.
غرور آفرین و هیجانانگیز و دوست داشتنی بود
شماهم باخانواده ببینید
اینم لینکی برای مشاهده از وبسایت تفریحی سنتر:
https://www.tafrihicenter.ir/playonline/2043?player=aHR0cHM6Ly9kbC50YWZyaWhpY2VudGVyLmlyL0FuaW1hdGlvbi9CYXR0bGVvZlBlcnNpYW5HdWxmMi00ODBwLVRhZnJpaGljZW50ZXIuaXIubXA0
@marsyekhan
۵ مهر ۱۴۰۱
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قطعه_تصویری🎞
🔸در جهاد تبیین باید همفکران خودمون رو پیدا کنیم...
باید مقدار تایید همدیگرو افزایش بدیم
ما همدیگرو فالو، لایک و... نمیکنیم
🔺صحبت های حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مورد کنشگران فضای مجازی
▪️
🆔 @marsyekhan
۵ مهر ۱۴۰۱
اجرای قانون "پوشش مناسب در ساحل"
سواحل آمریکا سال ۱۹۲۲
راستش رو بخواهید ما، خیلی عقبیم از اونا😂
۵ مهر ۱۴۰۱
هرکسی را امامیست
امام نور و امام ظلمت...
امام خودت را بشناس...
@marsyekhan
۵ مهر ۱۴۰۱
۵ مهر ۱۴۰۱
#معرفی_کتاب
#پس_از_غروب
اگر تاریخ ندونیم خیلی کلاه سرمون میره
مرور تاریخ صدر اسلام بویژه صدسال اول بسیار حائز اهمیته. توصیه میکنم کتاب «پس از غروب» به قلم آقای یوسف غلامی رو به سادگی از دست ندید؛ بخصوص در ایام پس از شهادت رسول خدا(ص)
تاریخ تحلیلی و مستند...
➖➖➖➖➖➖➖
☑️ کانال حجتالاسلام علیانژاد
🆔 @marsyekhan
۵ مهر ۱۴۰۱
۵ مهر ۱۴۰۱
🔰 دَلقَکِ فرعون
🔻داستانی شنیدنی از زبان علامه مصباح(ر.ه)
وقتى حضرت موسى با برادرشان هارون براى دعوت فرعون آمده بود، يك لباس شبانى پوشيده بودند و يك چوبدستى دستشان بود، آمده بودند به دربار فرعون. خدمه دربار پرسيدند: شما كه هستيد و اينجا چكار داريد؟ موسي گفت: من پيغمبر خدا هستم و آمدهام فرعون را دعوت كنم. خدمه دربار به آنها خنديدند و گفتند: از اينجا برويد. فردا حضرت موسى با هارون باز به دربار فرعون آمدند و همين جريان تكرار شد. در روايت نقل شده كه آنها چهل روز به دربار فرعون مىآمدند اما كسى راهشان نمىداد. فرعون دلقكى داشت كه وقتى خسته ميشد، برايش بازى در مىآورد و او را مىخنداند. اين دلقك چند بار در راه رفتن به دربار ديده بود كه چوپانى ايستاده و چوبي در دستش است و مىگويد: من پيغمبر خدا هستم و آمدهام فرعون را دعوت كنم.
🔹ادامه در پست بعدی...
#داستان
@marsyekhan
۶ مهر ۱۴۰۱
🔰 دَلقَکِ فرعون
ادامه از پست قبل...
يك روز اين دلقك لباس چوپانى پوشيد و چوبي به دست گرفت و به كاخ فرعون رفت و جلوى فرعون ايستاد. فرعون پرسيد: اين چه لباسى است كه پوشيدهاى؟ دلقك گفت: من پيغمبرم؛ آمدهام تو را دعوت كنم. فرعون و اطرافيانش به خنده افتادند و اين يكى از سوژههاى خنديدن فرعون شد و هر روز اين لباس را مىپوشيد و مىآمد به دربار و ميگفت: من پيغمبرم و آمدهام تو را دعوت كنم؛ يا قبول كن، يا عذاب نازل مىشود. درباريان هم مىخنديدند. بالاخره يك روز فرعون گفت: اين حرف را از كجا ياد گرفتهاى؟ دلقك گفت: كسى هست كه مىآمد مقابل دربار و اين حرفها را ميگفت. فرعون گفت: بگوييد خودش بيايد تا او را ببينيم. اين جريان زمينهاى شد كه موسى را به كاخ فرعون راه دادند. فرعون به موسي و هارون اجازه داد تا آنها را ببينند و بخندند. وقتى عذاب بر فرعونيان نازل شد و همه آنها غرق شدند، خطاب رسيد كه اين دلقك را نجات دهيد. فرشتهها گفتند: اين هم از اصحاب فرعون و كافر است. خطاب آمد كه اين لباس دوست ما را مىپوشيد و اداى دوست ما را در مىآورد.
جاي ديگري خداوند به حضرت عیسی هم مىفرمايد: «تبصبص الىّ تبصبص الكلب» مثل سگي كه مىآيد جلوى ارباب و پوزهاش را به خاك مىمالد، اين حالتى است كه خدا ازمثل حضرت عيسى توقع دارد. ما كه چنين توفيقاتى پيدا نمىكنيم؛ اما بگوييم: خدايا! به من اين توفيق را بده كه ما هم اداى اینها را در بياوريم؛ ما را مثل دلقك فرعون ببخش؛ آخر ما هم لباس دوست تو را مىپوشيم؛ ما هم دم از امام حسين مىزنيم.....
🆔 @marsyekhan
۶ مهر ۱۴۰۱