مواظبباشیدکهدرصحنهیامتحانالهےمردود
نشویدوشرمساردرقیامتنباشیدکهپاسخندهید
چرامقدمهیظهورولےوحجتخدارافراهمنکردید؟!
#شهیدمحمدحسینفاضلی
🌱|@martyr_314
خوشاآنانکهباعزتزِگیتی
بساطخویشبرچیدندورفتند
زِکالاهایاینآشفتهبازار
شهادتراپسندیدندورفتند
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
آقا سیدجلال هیچ وقت با صدای بلند با من صحبت نمیکرد.
بسیار مهمان نواز بود،همیشه وقتی مهمان داشتیم صدام می کرد تا زودتر بیام سر سفره و تا نمی آمدم غذایش را شروع نمی کرد.
وقتی مهمانها میرفتند حتما از من بابت پذیرایی تشکر و قدردانی میکرد، مخصوصا اگر همکارانش مهمانمان بودند تشکر ویژه میکرد و حتی دستم را میبوسید.
همسر#شهیدسیدجلالحبیباللهپور
🌱|@martyr_314
رتبهییککنکورسراسریودانشجورشته
شیمیدردانشگاهشریفبود،قراربود
برایادامهیتحصیلبهآمریکااعزامشود
امابهخاطردفاعازمیهنماندوبعدازتاسیس
لشکردرسن۲۱سالگیدر۱۰اردیبهشت۱۳۶۱آسمانیشد!
#شهیدمحسنوزوایی
🌱|@martyr_314
منباکمالمیلبهاینجبهه،کهفرماندهاش
امامزمان(عج)هستمیروم،زیراماامانتے
ازسویخدادراینجهانیم.
#شهیدعلیرضابهرامی
🌱|@martyr_314
ای درد..!
اگر تو نمایندهیِ خدایی که
برایِ آزمایشِ من قدم به زمین گذاشتهای
تو را میپرستم و تو را در آغوش میکشم
و هیچگاه شکایت نمیکنم.. :)🍃
#شهیدمصطفیچمران
🌱|@martyr_314
خط مقدم کارها گره خورده بود
خیلی از بچهها پرپر شده بودند
خیلیها مجروح شده بودند
حاجی بےقرار بود اما به رو نمیآورد
خیلیها داشتند باور میکردند
اینجا آخرشه
یه وضعی شده بود عجیب
تو این گیر و دار حاجی اومد
بےسیم چی را صدا زد
حاجی گفت:
هرجور شده با بےسیم تورجیزاده رو پیدا کن
خلاصه تورجیزاده را پیدا کردند
حاجی بےسیم را گرفت
با حالت بغض و گریه از پشتِ بےسیم گفت:
تورجیزاده چند خط
روضه حضرتزهرا برام بخون
تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد
که دیدم حاجحسین از هوش رفت..!
صدا را روی تمام بےسیمها انداخته بودند
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد
وقتی به خودمون اومدیم
دیدیم بچهها دارند تکبیر میگویند
خط را گرفته بودند
عراقیها را تار و مار کردند
تورجی خونده بود:
در بین آن دیوار و در
زهــرا صدا میزد پدر
دنباݪ حیـدر میدوید
از پهلویش خون مےچکید
زهرایِ من، زهرایِ من..!
#شهیدحسینخرازی
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده
🌱|@martyr_314