eitaa logo
「شَهیدِگُمنام」🇵🇸
4.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
396 ویدیو
1 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🎈۱۳۹۸/۲/۵ 🌱| 4k→4.1k کانالمون در تلگرام... :)💖 Telegram.me/martyr_314 پل ارتباطی ما با شما... :)🌱 @
مشاهده در ایتا
دانلود
نمازتون سرد نشه رُفقا...🙂🌿
مواظب‌باشیدکه‌در‌صحنه‏‌ی‌امتحان‌الهےمردود نشویدوشرمساردرقیامت‌نباشیدکه‌پاسخ‌ندهید چرامقدمه‏‌ی‌ظهورولےوحجت‌خدارافراهم‌نکردید؟! 🌱|@martyr_314
خوشاآنان‌که‌باعزت‌زِگیتی بساط‌خویش‌برچیدندورفتند زِکالاهای‌این‌آشفته‌بازار شهادت‌راپسندیدندورفتند 🌱|@martyr_314
🙃🍃 آقا سیدجلال هیچ وقت با صدای بلند با من صحبت نمی‌کرد. بسیار مهمان نواز بود،همیشه وقتی مهمان داشتیم صدام می کرد تا زودتر بیام سر سفره و تا نمی آمدم غذایش را شروع نمی کرد. وقتی مهمان‌ها می‌رفتند حتما از من بابت پذیرایی تشکر و قدردانی می‌کرد، مخصوصا اگر همکارانش مهمانمان بودند تشکر ویژه می‌کرد و حتی دستم را می‌بوسید. همسر 🌱|@martyr_314
رتبه‌ی‌یک‌کنکورسراسری‌ودانشجورشته‌ شیمی‌دردانشگاه‌شریف‌بود،قراربود برای‌ادامه‌ی‌تحصیل‌به‌آمریکااعزام‌شود امابه‌خاطردفاع‌ازمیهن‌ماندوبعدازتاسیس لشکردرسن۲۱سالگی‌در۱۰اردیبهشت۱۳۶۱آسمانی‌شد! 🌱|@martyr_314
ما‌بسیجی‌شده‌‌نهضت‌روح‌اللهیم
شب خوش🌱
بسم الله الرحمن الرحیم|🌿
سلام :)🌱
من‌باکمال‌میل‌به‌این‌جبهه،که‌فرمانده‏اش امام‌زمان(عج)هست‌می‏روم،زیراماامانتے ازسوی‌خدادراین‌جهانیم. 🌱|@martyr_314
ای درد..! اگر تو نماینده‌یِ خدایی که برایِ آزمایشِ من قدم به زمین گذاشته‌ای تو را می‌پرستم و تو را در آغوش می‌کشم و هیچ‌گاه شکایت نمی‌کنم.. :)🍃 🌱|@martyr_314
خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه‌ها پرپر شده بودند خیلی‌ها مجروح شده بودند حاجی بےقرار بود اما به رو نمی‌آورد خیلی‌ها داشتند باور می‌کردند اینجا آخرشه یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بےسیم چی را صدا زد حاجی گفت: هرجور شده با بےسیم تورجی‌زاده رو پیدا کن خلاصه تورجی‌زاده را پیدا کردند حاجی بےسیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشتِ بےسیم گفت: تورجی‌زاده چند خط روضه‌ حضرت‌زهرا برام بخون تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاج‌حسین از هوش رفت..! صدا را روی تمام بےسیم‌ها انداخته بودند خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه‌ها دارند تکبیر می‌گویند خط را گرفته بودند عراقی‌ها را تار و مار کردند تورجی خونده بود: در بین آن دیوار و در زهــرا صدا میزد پدر دنباݪ حیـدر می‌دوید از پهلویش خون مےچکید زهرایِ من، زهرایِ من..! 🌱|@martyr_314