eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.2هزار عکس
17.9هزار ویدیو
353 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
همسر شهید موسی جمشیدیان از طلاب سطح سه مؤسسه آموزش عالی حوزوی مجتهده امین(ره) در وصف همسر شهیدش چنین می‌گوید: از ویژگی‌های بارز شهید انس با قرآن بود تا آنجا که ملزم بودند هر روز صبح ها قبل از رفتن به محل کار خویش قرآن کریم را باز نموده و قرائت نماید و در آیات الهی تأمل کند و بدون اینکه کسی حتی پدر و مادر ایشان بدانند دوازده جزء از قرآن کریم را حفظ کردند. وی از خاطرات انس شهید با قرآن می‌گوید: در یکی از روزها که مشغول تلاوت و تأمل در قرآن بودند مرا صدا زدند و گفت به این آیه بنگر آیه ۱۰ از سوره صف که خداوند می‌فرماید «یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى‏ تِجَارَهٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَ لِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ»، «اى کسانى‏که ایمان آورده‌‏اید، آیا شما را بر تجارتى که از عذاب دردناک (قیامت) نجاتتان دهد، راهنمایى کنم؟ به خدا و رسولش ایمان آورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید که این براى شما بهتر است اگر بدانید» من از خدا می خواهم که من هم از مصادیق این آیه باشم و دعایش این بود «اللّهم اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَهِ والشَّهَادَهِ». همسر شهید به دیگر ویژگی‌های شهید اشاره کرد و گفت: ایشان به نماز اوّل وقت آن هم به جماعت اهتمام خاصی داشت و همچنین التزام ویژه ای به ولایت فقیه داشت و همیشه پیگیر سخنان مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بود و همچنین علاقه غیرقابل وصف شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) داشت تا حدی که همیشه ایشان را با لفظ مادرم خطاب می‌کرد و همیشه می‌گفت از خدا می‌خواهم به من سه دختر عطا کند و نام هر سه را فاطمه خواهم گذاشت و همچنین نظم ایشان در امور را می‌توان از شاخصه‌های بارز این شهید بر شمرد.  فاطمه زینب اوایل خیلی سراغ پدرش را می گرفت. من حرفی از شهادت به اونزده بودم، اما یک بار که از خانه بیرون آمدیم خودش گفت : که می دانم بابای من شهید شده است. به هرحال هنوز بچه است. شب وداع خیلی دوست داشتم که یک گل از گل های تابوت را بردارم. اما ازدحام جمعیت اجازه نداد. آخر شب که رسیدیم خانه، صدای زنگ در آمد. یکی از همسایه ها یک شاخه از گل های تابوت را برایم آورده بود. خیلی عجیب بود، چون من به کسی نگفته بودم که گل می خواهم. یکی از نزدیکان خواب آقا موسی را دیده بود که در یک دستش فاطمه زینب بوده و در دست دیگرش دختری که خیلی پریشان به نظر می آمده و می گفته که نگران فاطمه زینب نباشید،او را سپردم به حضرت رقیه(س). این را هم گفته بود اگر به سراغ من می آیید فقط با وضو باشید، نیازی به آوردن گل نیست
معرفی کتاب/ «چشم‌روشنی»؛ روایتی داستانی از زندگی شهید مدافع حرم «موسی جمشیدیان»/ وقتی «محسن حججی» هم یکی از راویان کتاب می‌شود موسی سال 86 با یکی از همشهریان خود که حافظ قرآن بوده است ازدواج می‌کند. البته ناگفته نماند که موسی خودش هم حفظ قرآن کار می‌کرده و به‌صورت موضوعی بسیاری از آیات قرآن را حفظ بود. حاصل ازدواجش یک دختر به نام «فاطمه زینب» است. از سال 90 جزو اولین نفراتی بود که برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد و در طول این چند سال تلاش زیادی برای اعزام انجام داد تا بالاخره در مهر 94 برای اولین بار به سوریه اعزام شد و در همان اعزام اول هم به شهادت رسید. گروه فرهنگی – رجانیوز: از سال 90 جزو اولین نفراتی بود که برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد و در طول این چند سال تلاش زیادی برای اعزام انجام داد تا بالاخره در مهر 94 برای اولین بار به سوریه اعزام شد و در همان اعزام اول هم به شهادت رسید. تخصص اصلی «موسی» فرماندهی تانک بود. اسم کتاب هم براساس تفألی است که همسر شهید به قرآن می‌زند که بعد از آن در واقعیت هم شهادت همسرش را مایه «چشم روشنی‌»اش می‌داند.   به گزارش رجانیوز کتاب «چشم روشنی» که به تازگی توسط نشر دارخوین اصفهان چاپ شده روایت‌گر داستان زندگی شهید مدافع حرم «موسی جمشیدیان» است. این کتاب را «کبری خدابخش دهقی» به رشته تحریر درآورده است.    سبک نوشتاری کتاب به صورت دانای کل و روایت‌گونه است. راویان کتاب هم مادر، همسر و برادر شهید و همچنین دوستان و همرزمان در جبهه مقاومت و همکاران در لشکر زرهی هشت نجف هستند. جالب است بدانید یکی از راویان کتاب، شهید مدافع حرم «محسن حججی» است که در سوریه تا آخرین لحظه کنار موسی بود.    موسی متولد روستای «قلعه‌سفید» نجف‌آباد اصفهان است. دبستانش را در همان قلعه‌سفید می‌خواند و راهنمایی‌اش را در نجف‌آباد و دیپلمش را در اصفهان می‌گیرد. کنکور که می‌دهد و قبول نمی‌شود یک‌راست به سربازی می‌رود و همزمان در دانشگاه علوم زرهی شیراز پذیرفته می‌شود و از همان جا رخت نظام را به تن می‌کند. دو سالی را در شیراز درس می‌خواند و به لشکر زرهی هشت نجف اشرف برای خدمت منتقل می‌شود.    موسی سال 86 با یکی از همشهریان خود که حافظ قرآن بوده است ازدواج می‌کند. البته ناگفته نماند که موسی خودش هم حفظ قرآن کار می‌کرده و به‌صورت موضوعی بسیاری از آیات قرآن را حفظ بود. حاصل ازدواجش یک دختر به نام «فاطمه زینب» است. از سال 90 جزو اولین نفراتی بود که برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد و در طول این چند سال تلاش زیادی برای اعزام انجام داد تا بالاخره در مهر 94 برای اولین بار به سوریه اعزام شد و در همان اعزام اول هم به شهادت رسید. تخصص اصلی موسی فرماندهی تانک بود. اسم کتاب هم براساس تفألی است که همسر شهید به قرآن می‌زند و بعد در واقعیت، شهادت همسرش را مایه «چشم‌روشنی»اش می‌داند.  
بخشی از کتاب   «قرار بود شهر «الحاضر» را به کلی تصرف کنند، تصمیم برآن شد که از دو محور، یک محور پیاده و یک محور هم با تانک پیشروی کنند. فرماندهان بر سر این موضوع تصمیم می‌گرفتند. پنج‌شنبه صبح، موسی به همراه یکی از دوستانش به خانواده‌هایشان زنگ زدند. وقتی برگشتند، موسی به یکی از نیروهایش گفت: - یه کمی به نظافت تانک برس. خودش با همان قمقمة کوچکی که داشت، وضو گرفت. رو به ‌قبله کنار تانک نشست. شروع کرد آرام‌ آرام قرآن خواندن. چند دقیقه‌ای از قرآن خواندنش نگذشته بود که بی‌سیم‌ها یکی‌ یکی به صدا درآمدند. - خودتون رو برسونید.  هر کسی در هر قسمت دور یا نزدیکی بود، خودش را نفس‌زنان رساند. هرکدام از نیروها یک ‌گوشه‌ افتاده بودند. به سر و صورت خود می‌زدند. پاهای آن‌ها که نفس‌زنان آمده بودند، دیگر رمق نداشت. همه بغض در گلویشان بود. صدای گریة نیروها در فضا پر شده بود. هیچ‌کس دوست نداشت این صحنه را ببیند. موسی به سجده رفته و محمد جواد قربانی دچار مجروحیت شدیدی شده بود. خون نصف سنگر را گرفته بود. هرکس از راه می‌رسید، احساس خفگی می‌کرد. اختیار اشک‌هایشان دست خودشان نبود و از چشمانشان جاری می‌شد. موشک کرنت اسرائیلی کار خودش را کرده بود. در چهاردهم آبان سال 94 عمر موسی به پایان رسید. قرآنش کنارش افتاده بود. همان قرآنی که همیشه به دست می‌گرفت، نیروها را از زیرش رد می‌کرد و می‌فرستاد به میدان جنگ. حفظ قرآنش را هم با همین قرآن انجام داد. صفحه 72 قرآنش و آیه «وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ» پر از خون شده بود.»
روایت شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان در «چشم روشنی» کبری خدابخش دهقی، مولف کتاب «به همین سادگی» از انتشار زندگی‌نامه شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان با عنوان «چشم‌روشنی» از سوی روایت فتح خبر داد.  به گزارش نوید شاهد، کبری خدابخش دهقی، مولف حوزه دفاع مقدس  درباره این کتاب اظهار کرد: بعد از انتشار «به همین سادگی» که شامل سبک زندگی 40 تن از شهدای دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است به پیشنهاد «روایت فتح» تدوین زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را شروع کردم. اواخر سال 1394 بعد از جستجوی فراوان و گذشت یک ماه و نیم با خانواده شهید موسی جمشیدیان آشنا شدم. برای گفت‌و‌گو با مادر و همسر شهید مسافت 140 کیلومتری بین شهرستان «دهق» تا منطقه «قلعه سفید» را سفر کردم.       وی با اشاره به جذابیت‌های زندگی شهید جمشیدیان افزود: شهید جمشیدیان متولد 14 آبان‌ماه سال 1362 است و آبان‌ماه سال 1394 زمانی که 32 سال داشت بر اثر اصابت موشک کرونت اسرادیلی در روستای «‌الحاضر‎» روسیه به شهادت رسید. قلب شهید بر اثر اصابت موشک از کمر خارج می‌شود. شهید جمشیدیان حتی برای مردم اصفهان نیز نام آشنا نیست بنابراین معتقدم غربت عجیبی دارد.   این نویسنده حوزه دفاع مقدس ادامه داد: شهید جمشیدیان، فرمانده لشگر زرهی 8 نجف اشرف نجف آباد اصفهان بود و بیش از 80 درصد شهدای این لشگر از نیرو‌‌های این شهید بودند. بعد از 6 ماه از شهادت این مدافع حرم، گفت‌و‌گو با اعضای خانواده، همرزمان و دوستان شهید را شروع کردم که نزدیک به هفت ماه به طول انجامید.   خدابخش دهقی در بیان ویژگی‌های این شهید مدافع حرم گفت: شهید جمشیدیان حافظ کل قرآن بود، اما حتی مادر و خواهر شهید از این موضوع اطلاع نداشتند. آشنایی وی نسبت به آیات قرآن به حدی بود که برای حضور خود در روسیه با آیات قران استدلال می‌آورد.     وی درباره زمان انتشار کتاب «چشم‌روشنی» اظهار کرد: کتاب در اختیار مشاور انتشارات روایت فتح است و به احتمال زیاد بعد از ماه مبارک رمضان برای ویراستاری به انتشارات سپرده می‌شود. پیش‌بینی می‌کنم یک یا دو ماه آینده چشم‌روشنی به بازار کتاب عرضه شود.