قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
شما اینطور شُدید، تا ایران اوکراین نشود!😔 🔹 امروز روزی است که باید از چنین #مردانی تجلیل کرد! کسانی
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
نگی به یادِ تو نبودم♥️
.
#استوری
#شهیدگمنام
✨
✨
✨
‹🌻🌤›
چهارشنبہاستودلـمسمتشماافتاده
عطـرصحـنرضـوۍڪلفضاافٺاده
درو دیواردلـمآینہڪارۍشدهاست
روۍبابالحرمـشنامرضـاافتاده
اَلْسَلٰامعَلَیڪَیٰاعَلےاِبْنِموسَیاَلْرِضٰا✨
#چہارشنبہهایرضوے🌱
✨
✨
✨
✨
۞﴾﷽﴿۞
#امامرضآےعزیزمღ
مثل عاشق ڪه نمیداند مقام وصݪ را
ما ندانستیم قدر این حرم را هیچوقت
✨
✨
✨
✨
#طنز_جبهه
« احمد احمد کاظم!📞📻 بگوشم، کاظم جان! احمد جان، شیخ مهدی پیش شماست؟».
اینها رو اناری رانندهی مایلِر گفت.
بیسیمچی📻📞 گفت:
« آره! کارِش داشتی؟».
اناری گفت:« آره! اگه میشه به گوشش کن».
بعد از چند لحظه صدای شیخ مهدی اومد که گفت:
« بله! کیه؟! بفرما!».
اناری مؤدبانه😇 گفت:« مهدی جان، شیخ اکبر!! یعنی...»
دوید تو حرفش. گفت:« هان! فهمیدم؛ پرید یا چارچرخش هوا شد؟😁»
و بعد زد زیرخنده😂 .
اناری گفت:« نه! مجروح شده!»
- حالا کجاست؟
- نزدیک خودتون.
« نزدیک خودمون دیگه چیه؟ 🤔درست حرف بزن ببینم کجاست!»
شیخ مهدی خودشو رسوند به اورژانس🚑. رفت بالا سر برادرش، شیخ اکبرکه سرتاپاش باندبیچی شده بود🤕. نگاش کرد و خودشو انداخت رو شیخ اکبر.
جیغ شیخ اکبر اورژانسو پر کرد. پرستارا دویدند طرفشون.
شیخ مهدی خندهکنان و بلند گفت:😁
« خاک به سر صدّام کنند».
زد رو دستش وگفت:
« ما هم شانس نداریم. گفتم تو شهید شدی و برای خودم کلّی خوشحال بودم که من به جای تو فرماندهی مقر میشم و برای خودم کسی می شم! گفتم موتورتم به من ارثِ میرسه. همه ی آرزوهامو به باد دادی!. تو هم نشدی برادر!».🤪
بعد قاه قاه خندید و نشست کنار شیخ اکبر و دوباره با هم خندیدند.🤣
صلوات بفرست 😁