eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.5هزار عکس
18هزار ویدیو
359 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان می شود که آنها را از گرفتاریهای آن عالم نجات میدهد. تا می توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند.
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجت‌الاسلام عالی 🔸سعی کنید دائم به یاد باشید... 👌کوتاه و شنیدنی 👈حتما ببینید و نشردهید.
مؤسسه روایت سیره شهدا_۲۰۲۲_۰۳_۱۱_۱۵_۳۸_۰۴_۰۸۲.mp3
4.47M
🔊 خوش به حال شهدا🎼 نام فرمانده ی کل شهدا عباس است 💞 شهدا شرمنده ایم...🥀 🎙سیّدرضا نریمانی التماس دعا 🌹🌹🌹🥀🥀🥀
نام و نام خانوادگی :سعادت حاج علی عسگری نام پدر :جعفرتاریخ تولد :۱۳۴۰/۰۸/۰۶ محل تولد :ویلاشهرمقطع تحصیلی :دانشجو سال دوم رشته تحصیلی :پزشکیمحل تحصیل :اصفهان شغل قبل از اعزام :پاسداروضعیت تاهل :مجرد   قشر :نظامی نوع :کادر سپاهیگان محل خدمت :لشکر8زرهی نجف نام گردان :بهداريمحل شهادت :شرق بصره عملیات :رمضاننحوه شهادت :اصابت ترکش به بدن تاریخ شهادت :۱۳۶۱/۰۴/۲۲محل خاکسپاری :نجف آباد قطعه :2ردیف :3 شماره قبر :17
شهید سعادت حاج علی عسگری گذری بر زندگی نامه شهید سعادت حاج علی عسگری زندگی نامه - خاطره - وصیتنامه سعادت حاج علی عسگری نجف آبادی، ششم آبان 1340، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش جعفر، کفاش بود و مادرش طيبه نام داشت. دانشجو دکترا در رشته پزشکی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. بيست و سوم تير 1361، در خرمشهر شهيد شد. پیکرش پس از 37 سال در تفحص شناسایی گردید و در تیرماه سال 98 تشییع شد.
گذری بر زندگی نامه شهید سعادت حاج علی عسگری   نوید شاهد اصفهان:  سعادت حاج علی عسگری فرزند جعفر، چهارمین فرزند خانواده‌اش بود که به تاریخ 6/8/1340 در خانواده‌‌ای مؤمن و مذهبی ساکن نجف آباد به دنیا آمد . با پشت سرگذاشتن دورۀ کودکی برای فراگیری علم وارد مدرسه شد . به دلیل علاقه‌ای که به درس داشت تحصیلات خود را ادامه داد تا اینکه وارد دانشگاه شد . در تظاهرات و راهپیمایی انقلابی نیز شرکت فعال داشت . در کنار فعالیت‌هایش ، به فراگیری زبان عربی و انگلیسی اصرار داشت تا اینکه بر آن تسلط پیدا کرد . تواضع ، مهربانی و خوش اخلاقی‌اش زبانزد خاص و عام بود . در مواقع بیکاری به یاری پدرش در مغازۀ کفش فروشی می‌شتافت . زبان عربی را نزد آیت‌لله ایزدی فراگرفت . درسش خوب بود و این مهم را به همکلاسی‌های خود یاد می‌داد . با درک بالایش همیشه به پدر و مادر خود احترام می‌گذاشت .  دو سال بیشتر از تحصیلات او در رشتۀ پرشکی نگذشته بود که احساس کرد به وجود او در سنگرهای جهاد بیشتر از سنگر درس نیاز است و باید به پا خیزد . وی در اکثر عملیات‌ها شرکت داشت و در عملیات فتح المبین مجروح شد . این مجروحیت منجر به بستری شدن دو ماهۀ او شد . پس از بهبودی دوباره به جبهۀ نبرد بازگشت و مردانه به پاسداری از اسلام و وطن پرداخت . دلش می‌خواست هر کاری که از دستش بر می‌آید خالصانه برای مردم کشورش انجام دهد . بعد از بازگشت به زیارت امام رضا(علیه السلام) شتافت و از آن آقا شهادت را طلب کرد . با تیپ حضرت معصومه(سلام الله علیها) در واحد بهداری ، مسئولیت بهداری رزمی ‌را برعهده گرفت و برای حضور در عملیات رمضان راهی شد . در 23 تیرماه 1361در شرق بصره به آرزوی خویش یعنی شهادت نائل آمد . پیکر پاک و مطهرش در منطقه عملیاتی جا ماند و مفقودالاثر شد .   و اکنون بعد از گذشت 37 سال ، بقایای پیکر پاک و مطهرش تفحص و به آغوش خانواده بازگشت و در آرامگاهی که به یادبود آن شهید در محل گلزار شهدای نجف آباد در نظر گرفته شده بود خاکسپاری شد . پیکر پاک این شهید والامقام به همراه یکی از شهدای گمنام طی مراسم باشکوهی با حضور مسئولین محترم ، خانواده معظم و معزز شاهد و ایثارگر ، نیروهای نظامی و انتظامی و مردم شهید پرور شهرستان تشییع و شهید سعادت حاج علی عسگری در محل گلزار شهدای نجف آباد خاکسپاری شد .
عنوان خاطره: همدردی باوجود اینکه خودمان از لحاظ اقتصادی وضعیت مطلوبی نداشتیم و ایشان از کودکی بارنج وزحمت بزرگ شده بود؛ هرگاه فرد نیازمندی را می‌دید، ناراحت می‌شد ومی‌گفت: «ای کاش می‌توانستم کاری انجام بدهم.» زمستان بود و نفت به سختی گیر می‌آمد. روزی سعادت به خانه آمد و مقداری ازنفتی که درخانه داشتیم را با خود برد. بعداز اینکه به خانه برگشت، ازاو پرسیدم که این مقدار نفت برای چه کاری می‌خواستی؟ ایشان ابتدا از پاسخ دادن طفره رفت، ولی با اصرارهای من بلاخره گفت که آن را برای یک خانواده‌ی نیازمند برده است. سپس رو کرد به خانواده و گفت: «اشکالی نداردی گاهی اوقات از پتوی بیش‌تری استفاده کنید. بدانید افرادی هستند که وضعیت مالی بدتری نسبت به ما دارند. پس بهتراست به یاری‌شان بشتابیم.»   به نقل از پدر مرحوم شهید سعادت حاج علی عسگری خاطره: اول نماز به واجبات دین و فرامین انسان ساز اسلام پای بند بود و بند بند وجودش لبیک به امر خدا می‌گفت. عروسی برادرش بود و ما باید مسافت تقریباً طولانی را برای رسیدن به مکان عروسی طی می‌کردیم. ایشان قبل از حرکت سراغم آمد وگفت: «اول نماز بخوانیم، سپس برویم.» گفتم که دیر نمی‌شود، آن‌جا می‌خوانیم. قبول نکرد وگفت: «عمر است و معلوم نمی‌کند که چه زمان عجل ما را در برگیرد. شاید در راه مردیم. بهتراست اول نماز بخوانیم و سپس راهی شویم.» با شنیدن حرف‌های سعادت قانع شدم. ابتدا نمازخواندیم و بعد رفتیم. به نقل از پدر مرحوم شهید سعادت حاج علی عسگری   عنوان خاطره: پخش اعلامیه آن روز سعادت با یکی از بچه‌های محل که سن زیادی نداشت در یکی از کوچه‌ها در حال پخش کردن اعلامیه بودند که مأموران آن‌ها را دیده بودند و دنبال‌شان کرده بودند. ازقضا همان روز، همۀ افراد خانواده می‌خواستیم به اصفهان برویم. سعادت وقتی وارد کوچه شد و ما را دید، بی‌درنگ وارد ماشین شد و در را بست، سپس پشت سرش همان پسر بچه به سمت‌مان آمد. مادرم سراسیمه او را زیر چادرش پنهان کرد و داخل ماشین شد. وقتی مأمور داخل کوچه شد به طرف‌مان آمد سوالاتی پرسید. ماهم وانمود کردیم که او بچۀ ماست وخوابیده. مأمور وقتی چیزی دستگیرش نشد و نتوانست قیافۀ آن‌ها را تشخیص دهد. مارا رها کرد و رفت. اینگونه بود که آن‌ها توانستند از دست مأموران فرارکنند. به نقل از خواهر شهید سعادت حاج علی عسگری   عنوان خاطره: وظیفه مهم سعادت افکار بلندی در هر زمینه داشت و فردخود ساخته و فعالی بود. ایشان چند سال ازمن بزرگتر بود؛ به همین دلیل همواره ازمن حمایت می‌کرد وچیزهای مهمی می‌آموخت. یادم است، آن زمان تازه وارد دبستان شده بودم. سعادت برای اینکه من را تشویق کند، برایم میز و صندلی و چراغ مطالعه خرید و گفت: «الان وظیفه مهم شما درس خواندن است. بدان که وقتی درس بخوانید، موفق هستید. هم برای خودتان ، هم برای جامعه. سعی کن درس بخوانی و آدم موفقی باشی، تا روی محیط تأثیر مثبتی بگذاری و همه به شما افتخار کنند.» به نقل از برادر شهید سعادت حاج علی عسگری   عنوان خاطره: شربت شهادت بار آخری که سعادت می‌خواست به عملیات برود، گفت: «این بار به شهادت می‌رسم و مفقودالاثر می‌شوم.» وقتی علت این اطمینانِ خاطرش را جویا شدم، گفت: «وقتی به مشهد رفتم، در عالم خواب امام رضا(ع) را دیدم که به عده‌ای از افراد شربت می‌داد. همان وقت یک لیوان هم به من تعارف کرد.» به نقل از مادر شهید سعادت حاج علی عسگری
 فرازهایی از وصیت نامه شهید والامقام سعادت حاج علی عسگری بنام خداوند در هم کوبنده ی ستمگران امروز که انقلاب اسلامی با ابر قدرت ها در حال مبارزه است باید بداند که رمز پیروزی این انقلاب ، اسلام و رهبریت آن تحت عنوان ولایت فقیه بوده و هست ملت مسلمان ایران توجه داشته باشند این موانع و مشکلاتی را که ابر قدرت ها و نوکران آنها یعنی منافقین برای ما به وجود آورده اند ، نه تنها مانع مشکلاتی نخواهد شد بلکه باعث هر چه بیشتر رشد کردن و پخته تر شدن این انقلاب خواهد بود و ما امروز در جبهه ها عاشقانی داریم که معشوق خود را در میان غرش توپها و مسلسل ها می یابند و راه رسیدن به معشوق را در شهادت حسین گونه خویش آری در هزار و چندین سال پیش در صحرای کربلا امام حسین ما را شهید کردند ، او ندای هل من ناصر ینصرنی را سر داد اما جز عده ای کم آن هم از اصحاب وی ، بقیه او را یاری نکردند و حسین ما مظلومانه شهید شد ، حالا پس از این همه سال واقعاً وقتی کفر بر دنیا حاکم شده بود ، مردی از میان ابرهای ستبر و سترگ زمان خویش پدیدار شد و با دستورات خدائیش این انقلاب را برای خدا و در جهت خدا ، رهبری کرد پس حرمت این مرد بزرگ را نگهدارید ، چرا که او از سلاله ی حسین (ع) است ، او رفتارش پیامبر گونه است ، نگه داشتن حرمت او نگه داشتن حرمت پیامبر(ص) و در نهایت خداست . منبع: بنیاد شهید شهرستان نجف آباد
بنام خداوند در هم کوبندۀ ستمگران   اینجانب سعادت حاج علی عسگری عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم که در تاریخ7/2/61عازم جبهه های حق علیه باطل می باشم موارد زیر را وصیت می نمایم: 1-امروز که انقلاب اسلامی با ابر قدرت ها در حال مبارزه است باید بداند که رمز پیروزی این انقلاب اسلام و رهبریت آن تحت عنوان ولایت فقیه بوده و هست ملت مسلمان ایران توجه داشته باشند این موانع و مشکلاتی را که ابر قدرت ها و نوکران آنها منافقین برای ما به وجود آورده اند نه تنها مانع مشکلاتی نخواهد شد بلکه باعث هر چه بیشتر رشد کردن و پخته تر شدن این انقلاب خواهد  بود و ماامروز در جبهه ها عاشقانی داریم که معشوق خود را در میان غرش توپها و مسلسل ها می‌یابند و راه رسیدن به معشوق را در شهادت حسین گونه خویش آری در هزار و چندین سال پیش در صحرای کربلا امام حسین ما را شهید کردند او ندای هل من ناصر ینصرنی را سر داد اما جز عده ای کم آن هم از اصحاب وی بقیه او را یاری نکردند و حسین ما مظلومانه شهید شد حالا پس از این همه سال واقعا کفر بر دنیا حاکم شده بود مردی از میان ابرهای ستبر و سترگ زمان خویش پدیدار شد و با دستورات خدائیش این انقلاب را برای خدا و در جهت خدا رهبری کرد پس نگاه بدارید حرمت این مرد بزرگ را چرا که او از سلاله ی حسین(ع)است او رفتارش پیامبر گونه است نگه داشتن حرمت او نگه داشتن حرمت پیامبر و در نهایت خداست از دستورات این قشر یعنی روحانیون مسئول متعهد پیروی کنید و بدانید که بقول امام امت شما تحت ولایت روحانیت اصیل هیچ خدشه ای به انقلابمان و اسلامتان وارد نخواهد شد و بالاخره حکم و وعده ی خدا عمل خواهد شد(نحن نرید ان من علی الذین استضعفو فی الارض و ان نجعلهم الائمه و ان نجعلهم الاوارثین فی الارض)چرا که خدا بهترین و صادق ترین وعده دهنده است که به وفای خود عمل خواهد کرد و امید پیروزی تمامی مستضعفان  به بند کشیده بر علیه تمامی مستکبران جهان.   در ضمن یک برگه از جزئیات وصیت ضمیمه این وصیتنامه است.    والسلام علیکم و رحمه الله برکاته وصیتنامه برادر شهید دانشجوی پاسدارسعادت حاج علی عسگری