eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.2هزار عکس
17.9هزار ویدیو
353 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
باشید که هیچ گاه گم نمی شوید.» یا اینکه می گفت «هر کسی خانه اش را پشت خورشید بسازد، خودش ضرر می کند
علاقه به حرم امام رضا (علیه السلام) ۶- آقا مجید شب های حرم امام رضا(ع) را خیلی دوست داشت و به شدت امام رضا(ع) را دوست داشت. می گفت «من شب تا صبح خیلی با امام رضا صفا می کنم.» هر وقت مشهد می رفتیم ما را روز به حرم می برد و خودش شب ها تا نماز صبح در حرم می ماند و می گفت امام هر حاجتی می خواهد بدهد، شب می دهد.»در صحن مسجد گوهرشاد منبر امام زمان است که آقا مجید پای منبر اینجا می نشست و می گفت « با بچه بسیجیا هم اینجا می رفتیم و می نشستیم و فقط با خود امام حرف می زدیم.» آنجا دقیقا روبه روی گنبد امام رضا(ع) است. ❤️🦋 ❤️🦋
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
زندگی‌ نامه شهید مجید پازوکی شهید مجید پازوکی در روز اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ چشم به جهان گشود. با اوج گرفتن مبارزات مردمی در دهه ی پنجاه ، اونیز واردمبارزات شد و در روز ۱۷شهریور، مجید چون ژاله ای بر شاخه درخت قیام مردمی نشست. دیدار امام خمینی (رحمه الله علیه) زمانی که انقلاب پیروز شد؛مجید پازوکی ، یازده ساله بود تا معشوقش را زیارت کند و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود. بعدها به عضویت بسیج مسجد لرزاده درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت و به عنوان تخریب‌چی ، زخم های تنش دفتر خاطراتی از رزم بی امانش گردید. فعالیت شهید مجید پازوکی پس از پایان جنگ پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین حضور او را در قرارگاه رمضان وجنگ با ضد انقلاب و اشرارغرب کشور به خاطر سپردند . دفاع هنوز برای مجیدادامه داشت ، او با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها، شرکت در بیست عملیات را آوردگاه عشق خود کرده بود. زندگی مشترک شهید مجید پازوکی زمان ازدواج شهید پازوکی همسرش ۱۷ سال داشته و آقا مجید ۲۵ ساله بوده است. آن ها در سال۱۳۶۰ ازدواج کردند و زندگی مشترک خود را در آن بحبوحه ی جنگ آغاز کردند. همسر شهید پازوکی میگوید:«در سال ۱۳۷۰ تمام زندگی مشترک مان، ۱۰ سال بود. حاصل این ازدواج دو پسر به نام های «علی» و «مجتبی» است. پسر بزرگم ۲۴ ساله و پسر کوچک ترم ۲۲ ساله است. تمام خاطرات زندگی من و همسرم شاخص و حتی سختی های آن نیز، قشنگ بود. می دانستم همسرم پاسدار و تخریب چی است، اما به طور واضح معنای تخریب را نمی دانستم،چون موقع ازدواج سنم کم بود و در واقع تجربه ای از جنگ و تخریب نداشتم. بعد از ازدواج کم کم متوجه شدم، اما درباره جبهه می دانستم چون برادرانم اهل جبهه و جنگ بودند.» ❤️🦋 ❤️🦋
رفتن به منطقه عملیاتی فکه سال۷۱ بود که همسرم برای اولین مرتبه من را برای بازدید از مناطق عملیاتی به منطقه «فکه» برد. تپه های دشت عباس رفتیم، هنوز تانک های سوخته، پلاک ها و مین های خورشیدی و والمری و خیلی وسیله های دیگر روی زمین بود و زیر خاک نرفته بود. حتی می شد در برخی قسمت ها استخوان های شهدا را دید. در واقع بسیاری از قسمت های منطقه، بکر و دست نخورده بود. در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله در منطقه جنوب او نیز به خیل جستجوگران نور پیوست. با تمام سختی های منطقه و ناراحتی جسمی ،عاشقانه به دنبال پیکر شهدا می گردید.اما حتی همسر و فرزندانش از سمت و درجه او بی اطلاع بودند، چرا که شهرت و مقام نزد او بی ارزش بوده است. سال نامه ی اتفاقات زندگی شهید مجید پازوکی ۱۳۴۶؛ (اول فروردین) ولادت د رتهران ۱۳۵۳؛ شروع تحصیلات ابتدائی ۱۳۵۶؛ مشارکت فعال در تظاهرات علیه حکومت طاغوت ۱۳۵۷؛ شرکت در راه پیمایی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷؛ اولین دیدار مستقیم امام خمینی (ره) در مدرسه رفاه ۱۳۶۰؛ ثبت نام در بسیج در کلاس سوم راهنمایی و شرکت در دوره آموزش نظامی ۱۳۶۰؛ عضویت در سپاه پاسداران ۱۳۶۱؛ اعزام به جبهه ۱۳۶۱؛ (بهمن) مجروحیت در عملیات والفجر مقدماتی ۱۳۶۶؛ قبول مسئولیت دسته گردان تخریب ۱۳۶۹: فعالیت در قرارگاه رمضان برای مبارزه با ضد انقلاب و اشرار غرب کشور در منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین با مسئولیت شناسائی و اطلاعات کردستان ۱۳۷۰؛ ازدواج که حاصل آن دو پسر به نام های مجتبی و علی است. ۱۳۷۱؛ آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله (ص) ۱۳۷۹؛ (بهمن) قبول فرماندهی گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) با شهادت یار دیرینه اش علی محمو وند ۱۳۸۰؛ (۱۷ مهر) شهادت در منطقه فکه ❤️🦋 ❤️🦋
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
مجروحیت یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم، حالش خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد. خواب همسر شهید قبل از شهادت مجید پازوکی همسر شهید مجید پازوکی میگوویید:«چند شب قبل از شهادت همسرم خواب دیدم که چادرم به گنبد امام رضا(ع) گره خورده است. به یکی از بزرگان گفتم که گفت«یکی از خانواده شما به امام رضا(ع) وصل می شود.» چند روز بعد آقا مجید شهید شد.» شهادت گذر لحظه ها را بی صبرانه به امید وصال انتظار می کشید و سرانجام در برگریزان روزگار ، او در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی، نزدیک پاسگاه وهب عراق منطقه عمومی فکه مستجاب شدو تربت او در قطعه ۲۷ بهشت زهرا نزدیک مزار دوست همیشگی اش علی آقا ، دستگیر التماس دعاهای ره جویان است. ❤️🦋 ❤️🦋
وصیت نامه شهید مجید پازوکی بسم الله الرحمن الرحیم امروز روز اول ماه مبارک رمضان می‌باشد و ان‌شاءالله که در این ضیافت معنوی ما را نیز راه بدهند و میهمان شهدا و ارواح پاک قدسی باشیم و به مولای خود اقتدا کنیم و در راه حفظ اسلام و دین خدا و خدمت به خلق خدا با بدن خونین به دیدار حق بشتابیم اگرچه آلوده‌ایم ، امید به رحمت خدا و عنایات اهل بیت داریم که جزء شهدای راه حسین بن علی (ع) باشیم. آرزوی شهادت خدایا تو شاهدی که از اول انقلاب با عشق به فرزندان حضرت زهرا (س) به خصوص امام خمینی زندگی کردم و بارها جانم را در راه خدا گذاشتم ولی متاع آلوده بود و قابل خرید نبود ولی به شهادت در راه ولایت و اسلام جوانی خود را خرج کردم. ان‌شاءالله در راه اسلام و ولی خدا و نایب امام زمان (عج) جان بدهم و به جمع باصفای دوستان بروم. پشتیبان ولی فقیه باشید وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان (عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی (ع) غریب شود؛ به هوش باشید . روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی (عج). قرآن کتاب زندگی است، کتاب آخرت است، کتاب اخلاق است. هر چه بخوهید در این دریا هست و با توسل به قرآن و اهل بیت (ع) به سعادت برسید. ان‌شاءالله. صحبت شهید با همسرش وصیت من به همسرم که چندی یار و همراه این حقیر بود و سختی‌ها و کمبودها را تحمل کرد، بنده از شما راضی هستم، خدا نیز از شما راضی باشد؛ به زندگی حضرت زهرا (س) توسل کن و خود را با یاد خدا و قرآن حفظ کن ان‌شاءالله با تربیت علی و مجتبی آخرت خود را آباد کنی و همیشه برای بخشش گناه این حقیر از خداطلب کن ان‌شاءالله که شما نیز پس از زیارت خدا و اهل بیت (ع) با شهادت از دنیا بروی. صحبت شهید با پدر و مادرش وصیت من به پدر و مادر عزیزم که اگر قدم خیری برداشتم از برکت وجود آن‌ها بود که خدا آخرت شما را آباد کند و دنیای شما را و عزت و سربلندی به شما عنایت کند که من از شما راضیم و دعا می‌کنم که هرچه بیشتر در راه خدا قدم بردارید و به زیارت خدا بروید. اگر در جنگ شهید نشدم، نبودن رضایت شما بود. از خدا و اهل بیت (ع) می‌خواهم که دل شما را از ما راضی کند و ما را به خیل کربلاییان برساند. تربیت علی و مجتبی آخرت خود را آباد کنی و همیشه برای بخشش گناه این حقیر از خداطلب کن ان‌شاءالله که شما نیز پس از زیارت خدا و اهل بیت (ع) با شهادت از دنیا بروی. طلب استغار از خدای متعال خدایا از غفلت‌ها و گناهان و جسارت‌ها و بی‌ادبی‌ها و نشناختن مقام تو طلب بخشش دارم. ❤️🦋 ❤️🦋
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
صحبت شهید با پسرانش پسران خوبم می‌دانم که عاشق اسلام و ولایت فقیه هستید، نکند به خاطر رضایت چند دنیاپرست دینارخواه رضای خدا را زیر پای بگذارید. خداوندا تو شاهدی که با تمام وجودم از رهبر عزیزم سیدعلی مظلوم حمایت کردم و به تمام همراهان و سربازان دلیر خمینی که می خواهند با خون خود جمهوری اسلامی را به صاحب اصلی خود بدهند سفارش می‌کنم که یک لحظه از حمایت علی زمانه کوتاهی نکنید و به مادر سادات اقتدا کنید و خود را سپر بلای امام و خط او قرار دهید و روسفید روز قیامت شوید که اصحاب یمین روسفید هستند. دست نوشته شهید مجید پازوکی - نامه ای به خدا با سلام به بلندای آفتاب و گرمای محبت عشق؛ عشق به همه خوبی ها ، به مهدی (عج) آن ماه پنهان و خمینی روح بلند خدا که پدری خوب بود و بر خامنه ای رهبر صابران بعد از پیامبر (ص). یا زهرا ؛ فدای مظلومیت شویم امیرالمومنین و لب عطشان حسین(ع) . ای مادر حسن و ای جده سادات ، ای حوض کوثر، ای فریاد رس عباس در کربلا ، ادرکنی ادرکنی ادرکنی ؛ الساعه الساعه الساعه ؛ العجل العجل العجل. به حق خون علی اصغر و آه زینب ؛ به خون چشم مهدی در یوم عاشورا، خدایا هر چه از شهرت فرار کردم ، شهرت به سراغم آمد. آیا کسی که از کاروان شهدا جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد؟ کسی که در دریای معنویت جنگ مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و خاطره بگوید؟ ای امام زمان عزیز، تو را قسم به خون دوستان شهید ، از ما بگذر که تقصیر کردیم. ای پدر بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته سربازی تو نبودم…. والسلام- غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، مجید پازوکی نویسنده: طیبه احمدی ❤️🦋 ❤️🦋