eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
43هزار عکس
18.7هزار ویدیو
382 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
هم‌رزمان شهید حسن اکرمی می‌گویند: هر وقت با حسن کاری داشتیم باید او را داخل مسجد می‌یافتیم. او هرگز نماز غفیله‌اش ترک نمی‌شد و در پایان هر نماز گاهی آن‌قدر در حال سجده گریه می‌کرد که چهره‌اش برافروخته می‌شد و عشق به خدا و امام زمان (عج) در آن چهره‌ معصوم موج می‌زد. می‌گفت بیایید با هم‌ کلاس قرآن تشکیل دهیم و مدام این حدیث را بر لب داشت: «افضل العباده قرائه القرآن». همه‌ ما می‌دانستیم او در میان ما یک شهید زنده است و به او می‌گفتیم حسن تو لیاقت شهادت را داری و باید ما را هم شفاعت کنی. او پاسخ می‌داد: شهادت آرزوی من است اما لیاقت آن را ندارم.
عملیات شروع شده بود و من حسن را دیدم که سخت گریه می‌کند و با دوستانش در حال وداع است. بعد از چند دقیقه به طرف کنگرک که بلندترین ارتفاع آن محدوده بود حرکت کردیم. درگیری آغاز شد و حسن شهامت بسیار از خود نشان می‌داد تا اینکه در پی یک انفجار مهیب ناگهان بر روی زمین افتاد. بالای سرش دویدم و متوجه شدم برای اینکه ما روحیه خود را از دست ندهیم، با خنده می‌گوید: این عراقی‌ها از سر عینک ما هم نگذشتند و آن را شکستند و در همین حین یک خمپاره در کنار ما به زمین خورد و حسن عزیز به شهادت رسید.
شهید حسن اکرمی در گوشه‌ای از وصیت‌نامه خود نوشته است: امام زمان (عج) را از یاد نبرید که نامه اعمال ما هر هفته به دست آقا می‌رسد و نگذارید نامه اعمالتان جلوی آقا امام زمان سیاه باشد
شهیدی که در کودکی عهده‌دار مسئولیت خانواده شد شهید حسن اکرمی متولد 16 تیرماه است که در سنین کودکی وقتی پدرش دار فانی را وداع گفت، مسئولیت سنگین امرار معاش خانواده را بر عهده گرفت. به گزارش خبرگزاری فارس از ابرکوه، حسن اکرمی ‌در شانزدهمین روز از سال 1346 چشم به جهان گشود و پدر و مادرش با علاقه‌ای که به خاندان نبوت و ائمه اطهار داشتند نام حسن بر او نهادند و با عشق به همین خاندان او را پرورش دادند. زمانی که حسن مشغول تحصیل در مقطع راهنمایی بود انقلاب اسلامی ‌به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در حال شکل گرفتن بود و در ابرکوه هم مانند سایر شهرهای کشور مبارزه علیه رژیم ستم‌شاهی شکل گرفته و او هم با کمی سن در راهپیمایی‌ها شرکت و تنفر و انزجار خود را نشان می‌داد. چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پدر خانواده دار فانی را وداع گفت و زمانی که سایه یتیمی بر خانواده گسترده شد، به علت فقر مالی حسن مجبور به ترک تحصیل شد. حسن در شیراز مشغول کار بنایی شد و بعد از فراغت از کار طاقت‌فرسای بنایی، در گروه مقاومت مسجد‌الهدی شرکت فعال داشت و بیشتر وقت‌ها نماز را به جماعت می‌خواند و سعی می‌کرد در دعاها نیز شرکت کند. او در تاریخ 19 تیرماه سال 64 برای اولین بار بعد از گذراندن دوره‌ آموزشی به بسیج سپاه وارد و بعنوان بسیجی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد.  در تاریخ 17 شهریور ماه همان سال بود که از ناحیه پا مجروح شد. بعد از بهبودی زمان خدمت مقدس سربازی او فرا رسید و او با آمادگی قبلی و با عشق به اسلام وارد خدمت شد، آموزش را در یکی از پادگان‌های تهران گذراند و سپس راهی جبهه کردستان در منطقه سردشت شد. این دلیرمرد ابرکوهی پس از گذشت 11 ماه ایثار و فداکاری در جبهه‌ها به جمع شهدا پیوست.
اخلاق و رفتار خوش او زبانزد همه‌ی رزمندگان بود تا جایی که خیلی‌ها با او دوست بودند که حتی اسمش را هم نمی‌دانستند و فقط از چهره خوش‌رو و رفتار نیکو او را می‌شناختند.  موجب آزار کسی نمی‌شد و اگر احساس می‌کرد شاید کسی از گفتار یا کردار او دلگیر شده، فوراً پیشانی‌اش را می‌بوسید و می‌گفت: به جان امام از دست من ناراحت نباشید.  شهید حسن اکرمی در گوشه‌ای از وصیت‌نامه خود نوشته است: امام زمان (عج) را از یاد نبرید که نامه اعمال ما هر هفته به دست آقا می‌رسد و نگذارید نامه اعمالتان جلوی آقا امام زمان سیاه باشد.
شهید حسن اکرمی متولد 16 تیرماه است که در سنین کودکی وقتی پدرش دار فانی را وداع گفت، مسئولیت سنگین امرار معاش خانواده را بر عهده گرفت