9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
شهادت به خون و تیر و ترکش نیست،
آن روز که خدا را با همه چیز و در همه
جا دیدیم و نشان دادیم،شهید شدهایم
🕊| #روز_وصال
💌||💌
نام:هاشم
نام خانوادگی:اعتمادی
تاریخ تولد :-/12/1342
نام پدر :علی اکبر
تاریخ شهادت : 25/10/1365
محل تولد :فارس /سپیدان /سنگر
طول مدت حیات :23
محل شهادت :شلمچه
از بچگی تا پیروزی انقلاب
دوران طفولیت و کودکی را در جمع صمیمانه خواهران و برادرانش با شادی سپری نم
او ایام را به شوق حضور در پشت مکتبخانههای مدرسه لحظه شماری میکرد تا بالاخره با هوش و زیرکی خاصی که داشت توانست پایه ابتدایی را با کسب رتبه شاگرد ممتازی به اتمام رساند.
هاشم برای ادامه تحصیل همراه خانواده به روستای «حرایجان» در شیراز رفت و دوران دبیرستان را همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی شروع کرد.
وی با تکثیر و پخش اعلامیهها و سخنرانیهای امام و شعارهای انقلابی در دبیرستان و در سطح شهر، پا به پای مردم و همراه پدر و برادرش در مبارزات شرکت کرد و توانست نقش به سزایی در تسخیر ساختمان شهربانی شیراز و همچنین پادگان کازرون ایفا نماید.
از کردستان تا دفاع مقدس
هاشم با پیروزی انقلاب اسلامی به زادگاهش برگشته و فرماندهی کمیته مبارزه با اشرار منطقه را بر عهده گرفت
او با شروع غائله کردستان برای مبارزه علیه دشمن عازم منطقه غرب شد و پس از مدتی مسئول واحد عملیات و اطلاعات تیپ المهدی شده و برای آزادسازی شهرهای کردنشین و پادگان حاج عمران مسئولیت یکی از محورهای عملیاتی را بر عهده گرفت.
اعتمادی با شرکت در این عملیات (والفجر 2) در منطقه حاج عمران از ناحیه پای راست مجروح شد.
او پس از بهبودی در سال 1362 با دختری مؤمن و پاکدامن پیمانی آسمانی بست و با برگزاری مراسمی ساده مدتی پس از ازدواجش دوباره پای در صحنه پیکار نهاد و به دلیل حضور او در عملیاتهای مختلف و کسب تجربه فراوان از طرف قرارگاه کربلا به منظور سازماندهی گردان قائم (عج) به تیپ امام حسن (ع) انتخاب شد و در پاییز 1365 با سمت فرمانده تیپ در جلسه شورای فرماندهان لشگر شرکت نمود.
اعتمادی در عملیات کربلای چهار، مجدداً مجروح شد اما او روحی خستگی ناپذیر داشت و پس از 2 روز مرخصی به جبهه بازگشت.
شهادت
در عملیات کربلای 5 مسئولیت یکی از محورهای عملیاتی را بر عهده داشت و در حالیکه چگونگی فتح جاده آسفالته (دوعیمی - بصره ) را به حاج نبی (فرمانده لشگر) گزارش میکرد بر اثر انفجار گلوله آرپیجی در کنارش از ناحیه دست راست مجروح شد ولی با همان وضعیت به طرف خط مقدم حرکت کرد و سرانجام در تاریخ 25/10/65 هنگامی که برای شناسایی رفته بود هدف گلولههای دشمن قرار گرفت و با دستی مجروح و چشمی خون آلود همچون قمر بنی هاشم در عروج سوار بر اسب سپید شهادت به پرواز درآمد و از فراز زمین شلمچه به آسمان لایتناهی اوج گرفت.
وصیت نامه شهید
اکنون که دست بر قلم بردهام و به نوشتن اولین و آخرین یادگار خود اقدام مىکنم، مىدانم که ممکن است دیگر در دنیا نباشم. با وجود اینکه مىدانم این دنیا دوست داشتنى و زیباست، این مطلب را تاکنون دریافتهام که زیبایى دنیا چون کفى است و همچون سرابى است فریبنده و آخرت زیباتر. گرچه این دنیا زیباست؛ ولیکن ماندنى نیست. آنچه مى ماند آخرت است و زندگانى در آن سراست.
اشک هاى شوق همچون باران بهارى از دیدگانم روان است و این دعاها در لبانم زمزمه مىشود که اللهم ارزقنى توفیق الشهادة فىسبیلک ...