eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.6هزار عکس
18هزار ویدیو
363 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️در این روزهای سرد زخم و طوفان دلم دلواپس گلهای باغ است 🥀جـای خـالی‌ات... ای مرد بـا هیچ چیز پـر نمی‌شود.
💠 سلام امن‌ترین پناه عالم «اللهم عجل لولیک الفرج»
اگر پرده‌ کنار بره و به حقایق اسرارِ غیب واقف بشیم، قبل از اینکه خدا رو برای دعاهایی که اجابت کرده شکر کنیم، برای دعاهایی که اجابت نکرده شکر می‌کنیم! ✍🏻حاج‌اسماعیل‌دولابی
ها مانند بیسکوییتی هستند که با چای خیسش می‌کنیم، کافیست کمی تعلل کنیم؛ از دست‌شان خواهیم داد⭐️
🌱ای عشق! بیا که سینه‌هامان شد چاک «این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک... 🌱چشمی که تو را ندیده باشد کور است خون شد دل ما، «متی ترانا و نراک»... تعجیل در فرج مولایمان صلوات🌸🌸
روش برخورد با دنيا فَلْتَکُنِ الدُّنْيَا في أَعْيُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ اى مردم بايد دنياى حرام در چشمانتان از پر كاه خشكيده، و تفاله هاى قيچى شده دام داران، بى ارزش تر باشد خطبه ۳۲
هیچگاه بر سر مادرت طلبکارانه فریاد نزن!!! زیرا که او فرشته ایست بی همتا نه دعایش تاخیر دارد ونه آهش...!!
🕊🌹 با شروع جنگ تحمیلی در روز 31 شهریور 59 خیلی سریع خود را به ستاد نیروهای ذخیره سپاه معرفی کرد تا برای مقابله با دشمن متجاوز آماده نبرد باشد.
خاک پای حضرت آقا،، منتظر منتقم ناموس خدا: شهید محمدرضا رستمی بیست‌ و دوم آذرماه سال ۱۳۴۷ در کرمان به دنیا آمد. محمدرضا تا اول متوسطه درس خواند، زمانی که جنگ شروع شد به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در بیست‌ و یکم اسفندماه سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. ✅راوی پدر شهید : محمدرضا در ماه مبارک رمضان به سازمان انتقال خون مراجعه کرده بود که خون اهدا کند و وقتی فرزندم را وزن می‌کنند، می‌گویند وزن شما کم است و محمدرضا به خانه برگشت و مقداری سنگ در داخل جیبش گذاشت و دوباره به انتقال خون رفت و این‌بار خون اهدا کرده بود و وقتی به خانه آمده بود رنگ به رخسار نداشت. محمدرضا ۱۶ سال بیشتر نداشت، ولی اکثر اوقات روزه قضا، بدون خوردن سحری می‌گرفت. یک بار گفتم محمدرضا کسی گفته شما روزه بگیرید؟ وی گفت نه کسی نگفته، خودم روزه می‌گیرم. گفتم: محمدرضا پس حداقل اجازه بده تو را برای سحری خوردن بیدار کنم ولی پسرم در جواب گفت: شما ساعت ۵ باید به شرکت زغال‌سنگ بروید و اذیت می‌شوید، من خود فکری برای خودم می‌کنم. یک روز که از سر کار برگشتم دیدم رنگ به رخسار محمدرضا نیست. گفتم: بابا علت اینکه تو این سن این همه روزه می‌گیری چیست؟ محمدرضا گفت : بابا من روزه‌های قضای شما را می‌گیرم و من شروع به گریه کردن کردم که بابا من خود زنده‌ام و توان دارم ولی محمدرضا در جواب گفت: نه بابا من وظیفه دارم تا در کنار شما هستم این کار را انجام دهم. به محمدرضا در جبهه لقب میثم تمار داده بودند، چون اهل نماز شب و دعا نیمه‌های شب بود و وقتی شهید شد به او محمدرضا میثم رستمی لقب دادند. محمدرضا می گفت : بابا برای شهادت من گریه نکن و اگر خواستید در مراسم تشیع من گریه کنید برای حضرت قاسم (ع) در کربلا گریه کنید. 🕊 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد🕊🌹 با شروع جنگ تحمیلی در روز 31 شهریور 59 خیلی سریع خود را به ستاد نیروه
🕊🌹 آشنایی او با احکام شرعی و تکالیف دینی همزمان با دوران نوجوانی و آغاز سن بلوغش بود . کنجکاوی او برای فهمیدن و اجرا کردن احکام شرعی باعث شده بودگاه و بیگاه موضوعات شرعی خود را بپرسد و از سؤال کردن هم خجالت نکشد ! حجه الاسلام سید کاظم موسوی نقل می‌کند : در آغازین روزهای جنگ تحمیلی ، شب‌هایی که باهم در سطح خیابان‌های شهر به گشت زنی مشغول بودیم ، او سؤالات شرعی و احکام خود را می‌پرسید و جواب‌ها را با دقت گوش می‌داد.