*بچه های هیئت بعد از شهادت همسرتان می گفتند حسین آقا کربلا نرفته بود، چه دلیلی داشت؟
هسرم کربلا نرفت ولی امسال سیل مشتاقان امام حسین(ع) در پیاده روی اربعین نائب الزیاره شهید بودند
بله، همسرم دوست داشت با خانواده به سفر کربلا برود ولی زمینه اش هیچ گاه جور نشد. دو سال آخر به همسرم اصرار می کردم که خودتان تنهایی به کربلا بروید تا حداقل یک نفر از خانواده نائب الزیاره اهل خانه شود.
با اصرار من، امسال تصمیم گرفتند که ویزا درست کنند تا اربعین کربلا بروند ولی قسمتشان شد تا در دفاع از حرم شهد شیرین شهادت را بنوشند و با تمام وجود به زیارت و دیدار اربابش امام حسین(ع) برود.
امسال تعداد زیادی از آشنایان و یا غریبه ها که فقط اسم شهید اقادادی را شنیده بودند، نائب الزیاره همسرم در پیاده روی اربعین بودند…
* برویم سراغ قسمت اصلی مصاحبه امروز، از اعزام همسرتان به سوریه بگویید؟
دو سالی بود که در نوبت اعزام به سوریه بودند و دائم پیگیر این مطلب بودند. عشق شهادت از ذهنش دور نمی شد و به این واسطه در همه مراسم تشییع شهدا شرکت می کرد تا متوسل به شهدا شود.
بعد از پایان دهه اول محرم امسال، طی تماسی به ایشان گفتند که برای رفتن به سوریه آماده باش. 19 مهر 96 به سوریه اعزام شد.
*قبل از اعزام از شهادت صحبتی نداشتند؟
دوست داشت شهید شود ولی انجام تکلیف برای همسرم خیلی مهم تر بود و دائم به من می گفت: دعا کن تا مفید باشم. گاهی به شوخی می گفت: چهره ام به شهدا شباهت دارد یا نه؟ من هم در جوابش فقط می گفتم، انشالله به سلامت برگردی. ولی می دانستم که حسین آقا شهید می شود زیرا در رفتارش در طول زندگی، فرجامی جز شهادت نمی دیدم.
*واکنش شما نسبت به اعزام همسرتان به سوریه چه بود؟
خیلی راحت پذیرفتم. در خانه ما حرف شهادت همیشه بود و نه تنها من بلکه فرزندانم به راحتی اعزام پدرشان به سوریه و بعد از آن شهادتش را پذیرفتند زیرا حسین آقا، بچه ها را آماده کرده بود.
*در سوریه تماس تلفنی با شما داشت؟
چهار تماس تلفنی با ما داشت و فقط به احوال پرسی خلاصه می شد زیرا برایش مهم بود که از زمانش در سوریه نهایت استفاده را ببرد. چند ساعت قبل شهادتش به من تلفن زد و گفت مواظب خودتان باشید.
*از نحوه شهادت همسرتان بگویید؟
26 مهرماه 96 در حمله گروه تکفیری داعش به پاسگاهی در سوریه، پاسدار شهید حسین آقادادی از ناحیه قلب و گردن به شهادت رسیدند و در تاریخ پنج شنبه 8 آذر 96 در گلستان شهدا و در کنار مزار برادر شهیدشان اکبر اقادادی از شهدای دفاع مقدس، تدفین شدند.

*با شنیدن خبر شهادت همسرتان چه احساسی بر شما حاصل شد؟ دلیل سجده کردن شما مقابل تابوت همسرتان چه بود؟
تا سه روز بعد از شهادت همسرم نمی دانستم که حسین آقا شهید شده اند ولی از همان روزهای شهادتشان، آرامش عجیبی بر من و فرزندانم حاصل شده بود به گونه ای که انگار خداوند خبر شهادت همسرم را زودتر به ما هدیه کرد.
زمانی که تابوت همسرم را به فرودگاه اصفهان منتقل کردند، به دلیل اینکه خداوند این قربانی را از ما پذیرفته است، در مقابل تابوت همسرم سجده شکر به جا آوردم.
*این روزها برای سه یادگار شهید چگونه گذشت؟
محمد رضا شبانه روز خیلی سختی را گذراند و باید گفت که فرزندان شهدا خیلی زود بزرگ می شوند. وقتی آشنایی پس از شهادت همسرم، برای محمد رضا اسباب بازی هدیه می آورد، محمد رضا با صراحت می گفت: من بابا را می خواهم و این وسایل برای من بابا نمی شود.
دخترانم توسط پدرشان آماده شده بودند و صبر را پیشه کردند.
*شهید وصیت نامه نداشت، دلیلش چه بود؟
از زمانی که به وی خبر دادند که برای سوریه آماده شود تا زمان اعزام، فاصله کوتاهی بود و همسرم وصیت نامه دستی ننوشت ولی قطعا اگر وصیتی نوشته بود، بعد از سفارش به پشتیبانی از ولایت فقیه، همه ما را به صبر زینبی فرا می خواند.
*تا امروز خواب همسرتان را دیده اید؟
بله دو بار…
بار آخری که خواب همسرم را دیدم، رادیویی را روی سکوی آشپزخانه گذاشت و روشن کرد، انگار می خواست خبری را به من بدهد. صبح که بیدار شدم، اعلام فرجام و پایان کار داعش را از شبکه خبر شنیدم.
پایان سخن:
قطعا همسران رزمندگان مدافع حرم مشوق اصلی مرد خانه هستند و اداره زندگی در نبود همسرانشان بر دوش آنهاست، به یقین می توان گفت که استقامت همسران رزمندگان، باعث دلگرمی بیشتر آنها برای حضور در سوریه می شود و آنچه دوری و فراق را آسان می کند، عنایت حضرت زینب به زندگی است.
امروز بازگو کردن خاطرات شهدای مدافع حرم و ایستادگی همسرانشان نمونه ای زیبا از رویدادی بزرگ در تاریخ ایثار و شهادت ایرانیان است و من امروز در بیان شیوا و رسای همسر شهید حسین آقادادی، این را به وضوح یافتم.
عدم دلبستگی به تعلقات دنیا، مهمترین اسباب شهادت شهید آقادادی و سایر شهیدان بود
مسئول تعلیم و تربیت سپاه صاحبالزمان اصفهان(عج) درارتباط با دفاع مقدس و بار ارزشی این ترکیب کلمات اظهار داشت: دفاع کلمه بسیار ارزشمندی است که در ادبیات تمام ملل مقدس است و ما مفتخریم که با تدبیر حکیمانه امام خمینی(ره) از جنگ تحمیلی 40سال پیش باعنوان دفاع یاد میشود و این جنگ تحمیلی حقیقتا بار معنایی دفاع را بههمراه داشت و از این جهت که جبهههای نبرد حق علیه باطل ما یک فضای معنوی خاص داشت، عبارت مقدس هم برای این دفاع بهکار میرود.
وی ادامه داد: بسیاری از جوانان ما با وجود روحیات متفاوت و شیطنتهای فراوان باحضور یافتن در جبهه بخاطر غیرت و بهواسطه مقدس بودن جنگ ما دچار تحولات روحیه شده و از این بابت به خودمان میبالیم که تا این حد نگاه و رویکرد معنوی و مذهبی به لطف خداوند در جنگ تحمیلی اتفاق افتادهاست و تمام قصه جنگ، دین و مذهب و اعتقادات بوده و هدف از تحمیل این جنگ متوقف کردن مکتب اسلامی انقلاب ما بودهاست که دشمنان به این هدف نرسیدند چراکه فضای معنوی جبهههای ما سبب گستردهتر شدن مفاهیم اعتقادی مکتب ما شد.
حجتالاسلام محسن مظاهری در ارتباط با لزوم الگوگیری از جوانان مجاهد در جبههها بیان کرد: این جنگ بنابه گفته مقام معظم رهبری سلسله الگوهایی داشت که نباید از آنها غافل شده و باید تمامی شهدا و نه فقط شهدای شاخص را به جوانان معرفی کنیم؛ جنگ تحمیلی ضامن حفظ انقلاب شده و یک نکته را به انقلابیان یادآور شد که دشمنان خواهان توقف رشد مذهب جعفری هستند و جنگ هنوز ادامه دارد.
وی افزود: جنگ در عرصههای تحریم، فرهنگی، اقتصادی و سایر عرصهها ادامه یافته و امروز براساس گفته رهبر انقلاب در عرصه تربیتی وارد شده است و باید حواسمان باشد که هدف ما تربیت نسلی برای حفظ انقلاب و هدف دشمن تربیت نسلی درمقابل انقلاب است و مورد دیگری که دشمن خواهان آن است، ایجاد رعب، وحشت و ترس بوده و همواره قصد ترساندن افراد برای جلوگیری از قدم برداشتن در مسیر هدفهای انقلاب را دارد.
مسئول تعلیم و تربیت سپاه صاحبالزمان درارتباط با شکلگیری جریان داعش تصریح کرد: جریانی مثل داعش توسط دشمن ساخته شد تا به هدف ترساندن مردم برسد و بخاطر اینکه به لطف خدا در زمینه دفاع به قدرتی رسیدهایم که اگر دشمن اقدام مستقیم انجام دهد سیلی محکمی خواهد خورد، جنگ نیابتی را آغاز کرد و جریان داعش یک جنگ نیابتی بود.
وی ادامه داد: در جریان دفاع دربرابر داعش بعضی معتقد بودند که جنگ در سوریه و دفاع از حریم اهلبیت(ع) کافی بوده و نیاز به ادامه جنگ نیست اما ما باید دولتهای مشکوک که جریانهای تکفیری و صهیونیست از آنها حمایت میکردند را قبل از شکلگیری نابود میکردیم و به دشمن اثبات میکردیم که حق تجاوز به حریم ایران را ندارد.
حجتالاسلام مظاهری با اشاره به عدم دلبستگی شهدای مدافع حرم به عوامل دنیایی بیان کرد: نکته قابل توجه در شخصیت شهدا این بود که قبل از شهادت وابسته به هیچ چیزی نبوده و فقط وابسته به خدا بوده و نگران چیزی جز تکلیفشان دربرابر خدا نبودند و دلشان نسبت به تعلقات و عقبهشان در دنیا بریده شده بود.
وی افزود: رفقای جانباز مدافع حرم میگویند که ما نگرانیهایی هرچند کوچک در دنیا و پشت جبهه داشتیم و شاید یکی از مهمترین اسباب رفتن و عروج یافتن و رسیدن به مقام شهادت، قصه تعلق و عدم تعلق افراد است و باید بتوانند این تعلقات را کاملا رها کنند.
مسئول تعلیم و تربیت سپاه صاحبالزمان استان اصفهان(عج) دررابطه با ویژگیهای شخصیتی شهید آقادادی اظهار داشت: آنچه از برادر شهیدمان، سردار آقادادی شنیدم این بود که ایشان اهمیت بسیاری برای نماز و برپایی نماز جماعت در محیط کار و حتی مجالس خانگی داشته و همچنین تمامی افرادی که با ایشان درارتباط بودند، به حسن خلق و منش و طبع آرام این شهید معترف هستند و افرادی که بصورت قراردادی در مجموعه مهندسان سپاه با ایشان همکار بودند، این شهید را الگوی کاری و اخلاقی خود قرار داده و میگویند باوجود قراردادی بودن آنها سردار آقادادی رفتار بسیار پرمحبتی نسب به آنان داشتهاند.
وی با اشاره به وجود تعلقات بیشتر برای این شهید و عدم دلبستگی به آنها بیان کرد: باوجود اینکه تعداد فرزندان شهید آقادادی نسبت به سایر مدافعان حرم بیشتر بوده و قطعا تعلقات و دلواپسیها هم باید بیشتر باشد ولی این شهید بزرگوار نسبت به سایرین اطمینان بیشتر به خداوند داشتند، مثل اینکه هرکس بار بیشتری داشته باشد، خداوند قلب او را بیشتر آرام میکند و شهید آقادادی بنابه گفته همرزمانش عقبه اعتقادی بیشتر و بهتر داشته و دلش قرص و محکم بود و از اینرو خداوند او را به درجه رفیع شهادت نائل کرد.
مظاهری خاطرنشان کرد: باتوجه به فرموده مقام معظم رهبری شهدای جنگ تحمیلی الگو و ستاره بودند ولی شهدای مدافع حرم هم قطعا همینطور بوده و وظیفه ما تبیین و معرفی آنها و الگو دادن به جوانان است، انشاالله امروز که به سختیهای دوران آخرالزمان و تلاطم انقلاب اسلامی رسیدهایم با دعای شهیدان عاقبت بخیر شویم.
گذشت برای نیروها، از مشخصههای بارز شهید آقادادی بودهاست
مسئول کانون مهندسین مهندسین عمران ناحیه بسیج امام صادق(ع) دررابطه با ابعاد شخصیتی شهید آقادادی اظهار داشت: از مشخصههای بارز شهید آقادادی امید به رحمت الهی در سختترین شرایط و گذشت و عطوفت نسبت به نیروها و افراد زیرمجموعه بوده و خوشحالم که شروع فعالیت من در کانون مهندسین عمران با حضور در منزل این شهید رقم خورد و امیدوارم که این مراسم سرمنشا خیر برای کانون مهندسین باشد.
وی ادامه داد: همیشه به این فکر میکنم که اگر در صحرای کربلا حضور داشتم جزو کدام دسته بودم، عمرسعد و شمر از افراد معتقد به دین اسلام بودند و سابقه نسبتا خوبی هم داشتند ولی درمقابل امامشان قرار گرفتند، امثال شهید آقادادی در این زمانه مثل در گرانبهایی هستند که از فرزندان خود گذشته و در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) قدم برداشتند و انشاالله با دعای خیر همین شهیدان ما هم در مسیر درست قرار گرفته و دچار عفلت نشویم.
" من فقط برای رضایت خدا به سوریه رفتم"
همسر شهید مدافع حرم سردار آقادادی درارتباط با آخرین لحظههای حضور شهید در اصفهان اظهار داشت: در سال 96 شهید برای اولین سفر به کربلا در اربعین تصمیم داشتند و 4روز پس از روز عاشورا نام ایشان جهت اعزام به سوریه اعلام شد و در رفتن به کربلا یا سوریه تردید داشتند که درنهایت سوریه را انتخاب کردند و ما با محاسباتمان به ایشان میگفتیم که شما دقیقا در روزهای سفر اهل بیت(ع) پیامبر به شام و برای دفاع از حریم آنان عازم سوریه هستید و در چنین زمانی سرزمین سوریه بستر قدمهای این عزیزان بودهاست.
وی ادامه داد: شهید قصد رفتن به کربلا را داشتند ولی خداوند از راه شهادت ایشان را وارد کربلا کرد و سفر ایشان به سوریه کوتاه اما پربرکت بود چراکه پس از 5روز خدمت به فیض شهادت نائل شدند و چندین تشییع داشتند که آخرین تشییع ایشان با روز شهادت حضرت رقیه(س) که ارادت خاصی به ایشان داشتند، مصادف بود و هنوز چهلم شهید نرسیده بود که حکومت داعش فروریخت و به همین علت، از شهید آقادادی بعنوان آخرین شهید مدافع حرم قبل از سقوط داعش یاد میشود.
همسر شهید در ارتباط با خلقیات شهید آقادادی و بخصوص عدم دلبستگی ایشان به تعلقات دنیا عنوان کرد: شهید آقادادی در اولین سفر خود دل از تعلقات دنیا بریده و دل به خدا سپرده بودند، دختر بزرگمان در آخرین سفر شهید نامهای را در وسایل ایشان گذاشت که در آن گفته بود " با رفتن شما من تنها حامی خود را ازدست دادم " .
وی افزود: شهید در جواب این نامه گفتند " از اینکه دستخط تو را میبینم خوشحالم ولی از این حرف تو ناراحت شدم زیرا بهترین و تنها حامی هر انسان خداست و تو باید بر خدا تکیه کنی " و در یکی دیگر از نامههایشان تاکید کرند که فقط برای رضایت خدا و عمل به وظیفه و انجام خدمت به سوریه رفتهاند و نه برای شهادت، کنجکاوی و دلایل دیگر، به گفته همرزمان شهید تمام مشکلات را با لذت میپذیرفتند و خدا هم اینگونه نصیبشان کرد در لحظههای آخر که سفره شهادت جمع میشد، از برکات آن سفره بهرهمند شوند.