"در منطقه ی هور الهویزه نیزارهایی وجود داشت که باید برداشته می شدند، از میان بچه ها، او قبول کرد که آنها را درو کند.
آنقدر این کار را انجام داده بود که کف دستانش تاول زده بود. یک روز، صحبت از عملیات و شهادت بود . او گفت :«من مطمئنم که شهید می شوم.»
گفتم: «چرا این حرف را می زنی ؟!» گفت:« همیشه ناراحت بودم که چرا قبل از برادرم شهید نشدم، حتی بعد از شهادت او نیز علی رغم پُر مخاطره بودن کارم، نمی دانستم که چه امری باعث شده تا من شهید نشوم.
تا اینکه بعد از مدتها فهمیدم مادرم بعد از شهادت برادرم، برای اینکه من برایش بمانم، بلافاصله بعد از هر بار اعزامم به جبهه، دو پیرزن تنها از اهالی روستا را به خانه می برد و از آنها پذیرایی می کند و می گوید:« دعا کنید که حسن من، شهید نشود.» وقتی از این ماجرا با خبر شدم ، به آن دو پیرزن پول دادم و گفتم: «دل مادرم را نشکنید و به خانه مان بروید، اما در دل دعا کنید که من شهید شوم.» حالا دیگر مطمئنم که به شهادت می رسم."
راوی: سردارعلی نجیب زاده "مسئول واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله"
منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار
شهید حسن سلطانی/ سوم فروردین 1347 در روستای تاج آباد از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد. تا دوم راهنمائی درس خواند، پاسدار بود، سوم دی 1346 در هورالعظیم بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده عبدالله (ع) زادگاهش واقع است. برادرش حسین نیز به شهادت رسید.
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_حسن_سلطانی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🏴🥀🕊🏴🥀🕊🏴🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
"در منطقه ی هور الهویزه نیزارهایی وجود داشت که باید برداشته می شدند، از میان بچه ها، او قبول کرد که
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻___________
↳🥀🕊』
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••