eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🕊🥀🏴🕊🥀🏴🕊🥀🕊🏴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
مشخصات شهیدسیدرضا ساداتی پور نام:سیدرضا نام پدر: سید علی اکبر تاریخ ولادت: ۱۸ خرداد ۱۳۴۳ تاریخ شهادت: ۹ آذر ۱۳۶۰ محل شهادت: بستان نوع شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحمیلی عملیات شهادت: طریق القدس
شهادت را به زیر بار رفتن استعمار ترجیح می‌دهم آرزو دارم نمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم نمی خواهم به این سادگی کشته یا مجروح شوم. باید دگرگون کنم باید عصیان کننده‌های در برابر حق را در جای خودشان بنشانم تا بفهمند اسلام آن هم اسلام راستین فقط در پیروی از خط امام خمینی است وبس به گزارش خبرنگار  پیام بشرویه /بخش ایثار و شهادت :شهید سید رضا ساداتی پور در سال ۱۳۴۳ در شهر بشرویه در خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش دیده به جهان گشود. ” سید علی اکبر ساداتی پور ” رزمنده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس و پدر شهید سید رضا ساداتی پور در وصف شهید خود با خبرنگار پیام بشرویه اینچنین می گوید : به واسطه نذری که داشتیم او را رضا نامیدیم.  از همان کودکی آثار بزرگی بر جبین او هویدا بود خانواده‌اش که به تربیت فرزندانشان بسیار اهمیت می‌دادند, قبل از دبستان او را برای آموزش قرآن به مکتب خانه فرستادیم و سپس او دوره‌ی دبستان را با موفقیت سپری کرده و وارد دوره راهنمایی گردید. دو سال پس از تحصیل در مقطع راهنمایی به علت اینکه احساس می‌کرد ممکن است پرداخت هزینه‌های تحصیل برای خانواده‌اش مشکل باشد علیرغم اصرار م دست از تحصیل کشید و برای کمک در امر معاش زندگی  در کنارم  مشغول بنایی شد و هیچگاه از کمک به خانواده وخواهر وبرادرش دریغ نمی‌ورزید. وی افزود: همزمان با تشکیل بسیج اغلب شبها تا صبح در پایگاههای مقاومت بسیج به نگهبانی مشغول بود و با بینشی سیاسی و مذهبی که داشت با هرگونه فعالیت منافقین و ضد انقلاب به شدت مخالفت می‌کرد با شروع جنگ تحمیلی چند بار برای اعزام به جبهه نام نویسی کرد ولی به علت کمی سن موفق نمی‌شد تا اینکه پس از گذراندن دوره‌ی آموزشی امدادگری در ماه محرم به جبهه اعزام گردید. با اینکه نخستین بار بود که پای درجبهه می‌نهاد ولی به خاطر عشق به فداکاری و جانبازی در راه اسلام و دفاع از انقلاب اسلامی با اصرار فراوان فرماندهان یگان رزم را وادار کرد که اجازه دهند در عملیات طریق القدس که به فتح بستان انجامید شرکت نماید سید رضا در بحبوحه‌ی جنگ هنگامی که متوجه مجروح شدن همرزمش می شود، ابتدا او را نجات می‌دهد سپس تیربار وی را برداشته و در رزمی جانانه به مصاف دشمن می‌رود تا لحظاتی بعد با ترکش خمپاره‌ی دشمن به شهادت می‌رسد و روح ملکوتش در تاریخ ۹/۹/۶۰ به شاخسار جنان پرواز می‌‌کند. یکی از خاطرات شگف انگیزی که خانواده این شهید تعریف کردند این بود که :  این شهید عزیز هنگام رفتن به جبهه به فرزند برادرش می‌گوید: من شهید خواهم شد و جای قبر خود را نیز در نزدیکی قبر مادر بزرگش تعیین کرد. همزمان با شهادت  سید رضا پدرش نیز در جبهه‌های غرب مجروح شده بود که گویای عشق این خانواده به اسلام ودفاع از میهن اسلامی است. این شهید بزگوار در قسمتی از وصیت نامه خود  هدفش را از رفتن به جبهه چنین بیان می کند:با آگاهی و با شناخت و با یقین می‌روم به سوی جنگ، به سوی خدا، به سوی سعادت، برای احیای دین و دفاع از حسین زمان تمامی اعضا و دل و جانم را هدیه می‌دهم تا اسلام و قوانین آن در سراسر جهان گسترش یابد. «روحش شاد وراهش پر رهرو باد»
✨تازه شهيد شده بود و جنازه اش را تشييع مي كردند. پير زني كنار عكسش به شدت مي گريست و مي گفت: «پسرم قربون اون قدت بشم و...» خيلي تعجب كرده بودم. آن پيرزن به من گفت: «پسرت مي اومد خونَم. برام جارو مي كرد... آب از آب انبار مي آورد... لباسامو مي شست و... وقتي هم ازش مي پرسيدم: «پسرم اسمت چيه؟ پسر كي هستي؟» مي گفت: «شما چكار دارين، من پسر كي هستم؟» سخنان اين پير زن برايم تازگي داشت، زيرا سيد رضا هيچ گاه از كارهايش برايم تعريف نمي كرد.بعد از اين واقعه پير زن وبيوه زنان زيادي برايم گفتند كه فرزندت براي ما كار حضرت علي(ع) مي كرد. سیره شهید والامقام: 🌹 🗣راوی:مادر شهید 📚منبع:اپلیکیشن سبکبالان 🔸ولادت:۱۳۴۳/۳/۱۸-بشرویه 🔹شهادت:۱۳۶۰/۹/۹-بستان 🇮🇷مزار: گلزار شهدای بشرویه 📿شادی ارواح طیبه شهدا صلوات