دلتنگِ مادر کہ مےشوم،
•| چادرم |•
را مُحڪمتر مےگیرم ..
•|🍂🕯
حاجحسینیکتامیگفت:
جیگرخانومحضرتزهراﷺ
اگهخنكشه،جیگر
زندگیتونخنكمیشه!
#خادمحضرتزهرایی
#فاطمیه
🇮🇷مزار #شهید_ایرانی،
زیارتگاه عراقی ها...
✍روی قبر پارچه سبزی کشیده بودند
و کنــارش پُــر بـود از مُهــر و مفـاتیـح.
از عراقیـها جـریانش را پرسـیدیم؛
گفتند: «شبها می دیدیم اینجا روی خـاکریز،
شمعی روشن است!
فکر کردیم عشایر منطقه آنرا روشن کرده اند.
آنها هم فکر می کردند ما روشن کرده ایم.
چند وقت بعد،ازعشـایر پرسیدیم:
شما شبها آنجـا چه می کنید؟
گفتند:
ما فـکر میکردیم شما شمع روشن کرده اید!
با هم رفتیم روی خـاکریز؛
پیـکر یک شهـید ایـرانی بود.
کارت شناسایی هم داشت»:
سـید طعمه یاسـری از اهـواز
🌷 همین جـا دفنش کـردیم؛
می آییم حاجتـمان را میگیریم و می رویـم.
📚منبع: کتاب نشانه
(یادمانده هایی از خاطرات
محمد احمدیان در تفحص شهدا)
- صفحۀ 13
صلواتی هدیه کنیم به ارواح طیبه همه شهـدا
🔻 شهید کشوری؛ از کمکهای مخفیانه به نیازمندان تا نشان خلبان شاخص
🔅 برای جمعآوری و کمک به مستمندان قدم برمیداشت به نوعی که هیچکس متوجه این امر نشود، با شروع درگیریهای مسلحانه در کردستان حضور خود را اعلام و تا آخر با استقامت دوام آورد، با شروع جنگ تحمیلی و ابراز رشادتهای بینظیر به عنوان خلبان شاخص و فراملی شناخته شد
🌷پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست. هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است.
🌺 صبحانهای که به خلبانها میدادند، کره، مربا و پنیر بود. یک روز شهید کشوری مرا صدا زد و گفت: فلانی! گفتم: بله... گفت: شما در یک منطقهٔ جنگی در مهمان سرا کار میکنید. پس باید بدانید مملکت مادر حال جنگ است و در تحریم اقتصادی به سر میبرد. شما نباید کره، مربا و پنیر را با هم به ما بدهید. درست است که ما باید با توپ وتانکهای دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمیشود ما این گونه غذا بخوریم. شما باید یک روز به ما کره، روز دیگر پنیر و روز سوم به ما مربا بدهید. در سه روز باید از اینها استفاده کنیم وگرنه این اسراف است. من از شما خواهش میکنم که این کار را نکنید. من گفتم: چشم.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
برشی از زندگی شهید احمد کشوری
🗓 ۱۵ آذرماه، سالروز شهادت خلبان احمدکشوری