11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
زندگینامه شهیدمحمداکبری باصری
فرزند جمشید ، متولد ۱۳۴۰ ، دارای مدرک تحصیلی دیپلم ، در زمستان سال ۱۳۶۰ با عضویت بسیج به جبهه های جنوب اعزام شد . ایشان در عملیات معروف به جنگ چزابه به همراه دیگر رزمندگان جان بر کف اسلام ، رشادت و فداکاری کرد که باعث پیروزی نیروهای اسلام بر قوای مضمحل کفر گردید . پس از حضور بیش از ۶ ماه در میدان های جنگ با عنوان بسیج ، در سال ۱۳۶۱ جهت انجام خدمت وظیفه ی سربازی ورد لشکر ۸۴ خرم آباد شد و با درجه ی گروهبان دوم و سمت فرمانده ی دسته دوشادوش بسیجیان سلحشور و دلاور ( ادغام نیروهای زمینی ارتش و سپاه ) در عملیات متعدد و از جمله عملیات محرم ، والفجر مقدماتی ، والفجر ۱و والفجر ۳ شرکت مؤثر است . این سرباز چالاک ، نترس و رشید اسلام در عملیات والفجر ۳ که منجر به آزاد سازی شهر مهران شد حضور فعال داشت که در جبهه ی کنجان چم از منطقه ی عمومی مهران درتاریخ 8/5/1362 به درجه ی رفیع شهادت نائل شد و در گلزار شهید آباد خوش آرمید .
معرفی خانواده شهید
خانواده شهید:
پدر شهید حاج جمشید اکبری ، فردی متدین ، مهربان، دلسوز، زحمتکش و با دلی صاف و با گذشت، از راه دامداری و کشاورزی و کسب روزی حلال فرزندان خود را تربیت نمود.
ایشان شکسته بندی سنتی وبسیار با تجربه و متبحر است که ازدوران جوانی تا کنون خدمات بسیاری به فامیل و دیگر مراجعین فی سبیل الله ، بدون هیچ گونه دستمزد و چشم داشتی داشته و دارند.
حاجیه خانم کوکب اکبری مادر شهید، فردی با ایمان، بسیار مهربان و زحمتکش در دامان پر مهر و پاک خود در تربیت فرزندان پا به پای پدر خانواده در اداره امور زندگی نقش بسزایی را ایفا و بهترین فرزندش محمد را در راه اسلام و انقلاب هدیه نمود.
خاطرات
خاطره ای از زبان رسول اکبری:
خیلی شجاع و جسور بود. زمان جنگ در ارتش خدمت میکرد و یگانش با محل استقرار ما در «دشتعباس»، فاصلهی زیادی داشت. با این حال، هفتهای یکی دوبار به بچههای فامیل در یگانهای مختلف سر میزد و جویای حالشان میشد. ما خیلی وقتها از طریق او از احوال بقیه اطلاع مییافتیم.