مصطفی شاکری در سال 1365 با خانم مرضیه نوروزی ازدواج کرد. او با اصرار خانواده و همرزمانش ، از جمله سردار صلاحی ازدواج نمود. با حضور شهید کاوه ، فرماندۀ تیپ ویژه شهدا و حاج علی صلاحی ، معاون ایشان ، همسرش را عقد کرد. او شرط خود را این طور بیان کرد تا آخر جنگ باید در منطقه جنگی بمانم و همسرم را با خود به آن جا ببرم و همسرش شرط او را قبول کرد.
یکی از همرزمان شهید می گوید: «قبل از عملیات والفجر نه، شهید در طرح و عملیات لشکر ویژه بود. شب ها جهت شناسایی منطقه مورد نظر به گشت می رفت. به عمق خاک دشمن نفوذ می کرد تا اطلاعات کسب کند. وقتی در جلسه ای از وضعیت منطقه ای که او جهت شناسایی رفته بود، صحبت می کرد و اطلاعاتی که از آن جا کسب کرده بود برای حاضرین در جلسه بیان می کرد، مورد تردید حضار قرار گرفت. شهید برای این که گفته های خود را ثابت کند، مجدد به شناسایی در یکی از همین ماموریت ها رفت و به یک قرارگاه عراقی که فاصله زیادی از خط مقدم داشت نفوذ کرد. دشمن که به علت دوری از خط و در امان بودن از آتش رزمندگان اسلام احساس امنیت می کرد. در آن جا مرغ پرورش می داد. شهید یک مرغ زنده از مرغ های دشمن با خود به لشکر آورد. آن وقت سرداران لشکر به خصوص شهید کاوه که توجه خاصی به این شهید داشت او را تحسین کردند و به همین دلیل در عملیات والفجر نه به عنوان فرمانده عملیاتی انتخاب شد.»
در عملیات کربلای دو به کمین دشمن افتاد. پس از درگیری با بعثیون از ناحیه ی پا مجروح شد. از آن جا که به منظور انهدام کمین دشمن، و برای باز کردن راه را برای انجام عملیات رفته بود و نیروی زیادی به همراه نداشت، دشمن بعد از انجام عملیات مطلع شده بود و با فرستادن نیروی زیاد کمین دیگری ایجاد کرده بود. در این لحظه شهید وضعیت خود را با بی سیم به فرماندهی تیپ ویژه گزارش می کند. شهید کاوه دستور مقاومت می دهد و خودش با تعدادی نیرو به کمک آن ها می شتابد که قبل از رسیدن به شاکری، کاوه، سردار شجاع کردستان ، بر اثر آتش شدید دشمن و با اصابت ترکش به ناحیه ی سر به شهادت می رسد و شهید شاکری با نیروهای تحت امرش در محاصره ی دشمن قرار می گیرد که نهایتاً با تیر دشمن به لقاءالله می پیوندد.
شهادت ایشان در تاریخ 10/6/1365 و در عملیات کربلای دو اتفاق افتاد. پیکر مطهرش مدتی مفقود بود و بعد از 9 ماه ( در تاریخ 10/3/1366 ) جنازه وی پیدا شد که پس از حمل به زادگاهش در روستای منظر به خاک سپرده شد.
شهید در وصیت نامه خود می گوید: «در قاموس شهادت واژه وحشت نیست، آغاز جهان است که زندگی از نو آغاز می شود. مانند نوزادی که به جهان بی جهالت می رود و زندگی جاودان و همیشه اخروی دارد. اکنون که من به جبهه ی حق علیه باطل می روم، به این امید است که بلکه بتوانم به یاری خداوند ضربه ای به کافرین وارد نمایم. و با سلاحم قلب صدامیان را نشانه روم و با خون ناچیز خود درخت اسلام و انقلاب را آبیاری نمایم. شهید مانند قطره آبی می ماند که وقتی به دریا می پیوندد، جوشان و خروشان می شود.»
و در جایی دیگر می نویسد: «به خدا قسم لذت شهادت از دامادی شیرین تر است. و از شما می خواهم که در مرگ من گریه نکنید، زیرا باعث شادی دشمنان می شود.»
منبع:"فرهنگنامه جاودانه های تاریخ(زندگینامه فرماندهان شهیداستان خراسان)"نوشته ی سید سعید موسوی,نشر شاهد,تهران-1385
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروز کانال رو هدیه میکنیم به روح شهید بزرگوار، شهیدمصطفی شاکری منظر
🕊🌹🕊🌹🕊
شادی روح شهدا صلوات.
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
شهید در وصیت نامه خود می گوید: «در قاموس شهادت واژه وحشت نیست، آغاز جهان است که زندگی از نو آغاز می
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست☺️
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻__🕊
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••