eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.6هزار عکس
18هزار ویدیو
365 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
●نام⇦علی فخارنیــا●تاریخ تولد⇦ ۱۳۴۷/۳/۱۰●تاریخ شهادت‌⇦ ۱۳۶۷/۵/۶●محل تولد⇦ کمیجان●مزار شهید⇦ تهران، بهشت زهرا، قطعه ۵۳●محل شهادت: اسلام آباد غرب، عملیات مرصاد
نــام : علی نـام خـانوادگـی : فخارنیا نـام پـدر : منصور تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۷/۰۳/۱۰ مـحل تـولـد : تهران سـن : ۲۰ سـال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : مجرد شـغل : پاسدار مـلّیـت : ایران دسـته اعـزامـی : سپاه پاسداران مسئولیت نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست درجـه نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست تـحصیـلات : سیکل
نوید شاهد: شهید «علی فخارنیا» دهم خرداد ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش «منصور» معمار بود و مادرش «کبرا» نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. ششم مرداد ۱۳۶۷، در «اسلام آباد غرب» بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای بعثی، به مقام رفیع شهادت نائل آمد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. بخش‌هایی از وصیت‌نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد می‌خوانید.
برشی از زندگینـامه علی فخارنیا فرزند انقلابی و گمنام امام از اخلاص بالایی برخوردار بود و بر این مدعا همین بس که کسی حتی نزدیکترین افراد از کارنامه عملیاتی وی اطلاع کاملی ندارند و نمیدانند که او در چند عملیات شرکت کرده و یا چند بار ترکش خورده ، مجروح و یا شیمیایی گشته است. صدمه پذیری در راه حق را به شکل ناشناس و گمنام خوش داشت و فقط در دفعاتی که میزان جراحت وی بالا بوده و علی مدتی در بیمارستان بستری می‌گشت خانواده و دیگران مطلع می‌شدند که علی مجروح گردیده است. دو بازوی وی در عملیات ترکش خورده و شکسته بود و در اثر سلاح شیمیایی دشمن دچار آسیب شده بود ولی باز خنده با صفایش از لبانش دور نمی‌شد و با شوق وصف ناپذیری از جبهه و عملیات سخن می‌گفت. در عملیات والفجر مقدماتی و عملیات والفجر یک در تپه‌های رملی فکه، عملیات والفجر سه در منطقه مهران و در عملیات والفجر چهار روی قله های مرتفع کانی مانکا تحرک بسیار خوبی از خود نشان میداد. در عملیات هورالهویزه در اواخر سال ۱۳۶۳ شرکت داشت و قبل از آن در جزایر مجنون به همراه دیگر رزمندگان در عملیات خیبر جانفشانی کرد. در عملیات والفجر ۸ فتح فاو علی نبرد سخت و حماسه‌ای داشت. فـرازی از وصیتنامه امروز روز جهاد در راه عقيده است، روز لبيک گفتن به ندای امام حسین(علیه السلام) است. روز انتقام سیلی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است روز انتقام فرق شکافته مولا امیرالمومنین است روز انتقام دندان شکسته رسول الله (صلی الله ) است، روز لبيک‌گویی به پیر جماران امام امت است که با تمام قوا جلوی متجاوزین شرق و غرب ایستاده است: درنگی جایز نیست. از خداوند متعال می‌خواهم دیر یا زود مرا هم به صف عاشقان برساند، چون دیگر ماندن سخت است، دوری یاران بسیار مشکل».
دهم خرداد ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش منصور، معمار بود و مادرش،کبرا نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. ششم مرداد ۱۳۶۷، در اسلام آباد غرب بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
برشی از زندگینـامه علی فخارنیا فرزند انقلابی و گمنام امام از اخلاص بالایی برخوردار بود و بر این مدعا همین بس که کسی حتی نزدیکترین افراد از کارنامه عملیاتی وی اطلاع کاملی ندارند و نمیدانند که او در چند عملیات شرکت کرده و یا چند بار ترکش خورده ، مجروح و یا شیمیایی گشته است. صدمه پذیری در راه حق را به شکل ناشناس و گمنام خوش داشت و فقط در دفعاتی که میزان جراحت وی بالا بوده و علی مدتی در بیمارستان بستری می‌گشت خانواده و دیگران مطلع می‌شدند که علی مجروح گردیده است. دو بازوی وی در عملیات ترکش خورده و شکسته بود و در اثر سلاح شیمیایی دشمن دچار آسیب شده بود ولی باز خنده با صفایش از لبانش دور نمی‌شد و با شوق وصف ناپذیری از جبهه و عملیات سخن می‌گفت. در عملیات والفجر مقدماتی و عملیات والفجر یک در تپه‌های رملی فکه، عملیات والفجر سه در منطقه مهران و در عملیات والفجر چهار روی قله های مرتفع کانی مانکا تحرک بسیار خوبی از خود نشان میداد. در عملیات هورالهویزه در اواخر سال ۱۳۶۳ شرکت داشت و قبل از آن در جزایر مجنون به همراه دیگر رزمندگان در عملیات خیبر جانفشانی کرد. در عملیات والفجر ۸ فتح فاو علی نبرد سخت و حماسه‌ای داشت. فـرازی از وصیتنامه امروز روز جهاد در راه عقيده است، روز لبيک گفتن به ندای امام حسین(علیه السلام) است. روز انتقام سیلی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است روز انتقام فرق شکافته مولا امیرالمومنین است روز انتقام دندان شکسته رسول الله (صلی الله ) است، روز لبيک‌گویی به پیر جماران امام امت است که با تمام قوا جلوی متجاوزین شرق و غرب ایستاده است: درنگی جایز نیست. از خداوند متعال می‌خواهم دیر یا زود مرا هم به صف عاشقان برساند، چون دیگر ماندن سخت است، دوری یاران بسیار مشکل».
از خداوند متعال می خواهم مرا به صف عاشقان برساند ، چون دیگر ماندن سخت است ، دوری یاران بسیار مشکل ... خیلی علاقه به شهادت دارم و همیشه از خداوند می خواستم اگر یک روز هم به آخر جنگ باقی مانده مرا هم شهید بمیراند. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سلام کمیجان در آستانه عملیات والفجر مقدماتی در سال 1361 علی نوجوانی 15 ساله بود. به علت کمی سن از اعزام وی به جبهه ممانعت به عمل می آمد که بالاخره با اصرار به مسئولین اعزام نیروی بسیج ، توانست پس از طی آموزش نظامی راهی جبهه های نور علیه ظلمت شود.   عده ای ناآشنا با فرهنگ جهاد و شهادت فکر میکردند این نوجوان احساساتی شده است و بیشتر از چند ماه در جبهه نمی ماند ، ولی این بسیجی نوجوان بسیار مصمم و محکم قدم برداشته بود و با انتخابی آگاهانه تلاشی نستوه را آغاز کرد. وی با شش سال حضور مداوم و مستمر در جبهه توانست محبت خود را نسبت به حق و براعت نسبت به باطل در کربلاهای ایران نشان دهد.   علی چهره آشنای بسیجیان دریادل در لشگر پیروز 27 حضرت رسول(ص) بود. در صف عاشقان حرکت می کرد و در پی دیدن روی یار روز شماری می کرد.      در عملیات والفجر مقدماتی و عملیات والفجر یک در تپه های رملی فکه او را دیدیم ، در عملیات والفجر سه در منطقه مهران و در عملیات والفجر چهار روی قله های مرتفع کانی مانکا تحرک بسیار خوبی از خود نشان میداد. در عملیات هورالهویزه در اواخر سال 1363 شرکت داشت. و قبل از آن در جزایر مجنون به همراه دیگر رزمندگان در عملیات خیبر جانفشانی کرد. در عملیات والفجر 8 فتح فاو علی نبرد سخت و حماسه ای داشت.   در خانواده علی همه رزمنده بودند. گاهی اوقات چهار برادر به همراه پدر رزمنده خود در جبهه حضور داشتند و در عملیات ها شرکت میکردند ، عباس فخارنیا در عملیات کربلای یک در آزاد سازی شهر مهران در تابستان سال 1365 به شهادت رسید. او هم به مانند علی آن زمان حضور مستمر و دائم در جبهه را حفظ کرده بود ، به ملکوت اعلی پیوست. علی فخارنیا فرزند انقلابی و گمنام امام از اخلاص بالایی برخوردار بود و بر این مدعا همین بس که کسی حتی نزدیکترین افراد از کارنامه عملیاتی وی اطلاع کاملی ندارند و نمیداند که او در چند عملیات شرکت کرده و یا چند بار ترکش خورده ، مجروح و یا شیمیایی گشته است.   صدمه پذیری در راه حق را به شکل ناشناس و گمنام خوش داشت و فقط در دفعاتی که میزان جراحت وی بالا بوده و علی مدتی در بیمارستان بستری می گشت خانواده و دیگران مطلع می شدند که علی مجروح گردیده است. دو بازوی وی در عملیت ترکش خورده و شکسته بود و در اثر سلاح شیمیایی دشمن دچار آسیب شده بود ولی باز خنده با صفایش از لبانش دور نمی شد و با شوق وصف ناپذیری از جبهه و عملیات سخن می گفت.   علی فخارنیا یکی از فرزندان انقلابی امام و بسیجیان پا برهنه جهان اسلام بود و ارادت بسیاری به رهبر معظم انقلاب نشان می داد و در یکی از آخرین نوشته های او می توان عشق و علاقه و اعتقادش را به حضرت امام مشاهده نمود که می نویسد :
" با سلام بر رهبر کبیرمان که کوهها باید استواری و دریاها خروش را باید ار او یاد بگیرند ، آن پیری که چون لب به سخن می گشاید شرق و غرب را در امواج سخنان خویش گیج می کند ، سخنانی که گویی از سرشت و اعماق دل میلیونها انسان بیرون می آید و او بعد از چهارده قرن دوباره انقلابی را به سبک انقلاب امام حسین (ع) در روز عاشورا و کربلا به پا کرد و به ندای هل من ناصر حسینی پاسخ مثبت داده و می رود تا با رهبری پیامبر گونه اش طوفانی که از ایران شروع به خروشیدن گرفته کاخهای سفید و کرملین را از جای برکند. "   در پی پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی در 27 تیر 1367 ، علی که در مرخصی بسر می برد بسیار نگران و ناراحت به نظر می رسید. او از درون سیلاب های خون و شراره های آتش آمده بود. صدها تن از دوستان و یاران وی به شهادت رسیده بودند و علی که احساس می کرد از قافله خونین شهدا جا مانده است آشفته حال نشان میداد و اوضاع بر وی سخت میگشت و در آن روزها فقط فریاد مظلومیت پیر جماران امام مجاهدین ، توانست علی را آرام کند.   مرید به امر مراد آرام گشت ، انگار این نفس مطمئنه بغض و کینه نسبت به دشمنان اسلام را در سینه خود جمع کرده بود و مطمئن بود که در آینده نزدیک ، به صف یاران شهید خود می پیوندد.   با تعرض دشمن بعثی در روز جمعه 31/ تیر/ 1367 برای اشغال خرمشهر ، علی بسیار سبک بار تر و وسیع تر به سوی جبهه شتافت. می گفت درنگ جایز نیست. تا میدان جهاد و شهادت باقی است و در بهشت باز است برای رسیدن به فیض شهادت باید عجله نمود.   عملیات مرصاد آغاز شده بود. علی از آغاز ، تا بحال وصیت نامه ننوشته بود ولی دیگر احساس می کرد که انتظار پایان یافته و نوبت برای اتصال به بارگاه محبوب فرا رسیده است.   در ساعاتی قبل از شهادت در چندین سطر ، خون نامه را کوتاه و مختصر با دنیایی مطلب پند آموز نوشت. دیگر اتنظار پایان یافته است و شهادت شیرین تر از عسل در پیش علی قرار گرفته است ، و او به یاران خود می پیوندد و در همین چند خط کوتاه در پیام خونش ،شوق شهادت و شتاب به سوی بهشت در او موج می زند که می گوید :   " از خداوند متعال می خواهم مرا به صف عاشقان برساند ، چون دیگر ماندن سخت است ، دوری یاران بسیار مشکل ... خیلی علاقه به شهادت دارم و همیشه از خداوند می خواستم اگر یک روز هم به آخر جنگ باقی مانده مرا هم شهید بمیراند. "        علی در همین جا به مردم قهرمان ایران سفارش می کند که :   " نگذارید امام تنها بماند ، ودر مصائب ائمه اطهار (ع) و خود را با انوار ائمه معصومین (ع) ومصائب آنها  آشنا کنید. "   یادش گرامی و راه خون بارش پردوام و پر رهروباد.