هدایت شده از تبادلات گسترده تایم
••|| حیف نون استخدام راديولوژي ميشه
مريض مياد جواب عكسشو بگيره
حیف نون ميگه قفسه سينت شكسته ولي با فتوشاپ درستش كردم😎
دكتر هم نفهميده برو حالشو ببر!😌😂😂😂😂😂
~~~~~~~~~~~~~~~~
برای خواندن جوک هایی از این دست و کلی مطالب اخلاقی، سیاسی، علمی و... که هیچ جا پیدا نمیشه حتماً عضو شو😉
پشیمون نمیشه🤗
https://eitaa.com/joinchat/1850671232C18ae78830d
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده،
نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
#استاد_الهی_قمشه_ای
در دام تــوأم،نیست مـــرا راه گـریــــزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد،کجایی؟
محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بـــر ســــرم افتـــاد،کجایی؟
آســودگی ام،زنــدگی ام،دار و نــدارم
در راه تــو دادم همه بـر بــــاد،کجایی؟
#سلامجانجهانم🌱
#امام_زمان♥
جمعه که میشود، کنار پنجره مینشینم و
به سکوت شهر گوش میسپارم🌿
دنیای بدون شما دنیای غریبیست!
غروبها نهایت غم را به دل مینشاند؛
اما امان از غروبهای جمعهای که بیظهور
شما از راه میرسند🌤...
ما به انتظار لحظهی زیبا و دلنشین ظهور شما
نشستهایم آقاجان♥️
ذکر هر روزمان شده، تعجیل فرج شما.
بیا و دلهای پر از غم ما را لبریز از شادی کن!
پدر مهربانیها...💚
#وصال_نویس✍🏻
#چشمان_منتظر✨
📝📝
کتاب1453.mp3
1.96M
#پادکست🎧
هوای حرم..
هوایِبهـشت؛ ببـرکربلا..
بهجایِبهشت:)..!🙂🌱
کتاب ستون ۱۴۵۳ از حرکت می گوید،
از راهی شدن و گذشتن از کنار ۱۴۵۲
عمود و رسیدن به ستون ۱۴۵۳،رسیدن
به ستون عالم...
#ستون1453
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•|🖤🖤|•
#مکتب_حاج_قاسم🌿
~🕊
در ايام محرّم و صفر، ملت عزيز ما بايد روح حماسه را، روح عاشورايى را، روح نترسيدن از دشمن را، روح توکّل به خدا را، روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را، در خودشان تقويت کنند و از امام حسين عليهالسّلام مدد بگيرند.
🖌مقاممعظمرهبری(مدظلهالعالی)
🥀˼
⸢💙| #یاایهاالعزیز⸥
هيئت تمام شد،
همه رفتند
و تو هنـوز...
بالای تل نشسته ای
و خـون گریه میکنی
مولای من...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌱
⸢🖤| #چله_نشین_حسین⸥
سلام ای بالا نشین....
سلام ای خونین جبین💔
بخر ما را اربعین😭
~روز سی و دوم
<🥀>
⸢#حضرت_برادر_گلم|•🌿⸥
میدونستی شهید دهقان..
دوران کودکی اگر از جایی حرف زشت یاد
میگرفت و در خانه تکرار میکرد، مادرش به
او میگفت:
دهانت کثیف شده و برو آن را بشور.چون بچه
بود باور میکرد و دهانش را می شست یک بار
حرف زشتی را دوبار تکرار کرد سری اول شست
و برگشت.سری دوم که آن فحش را مجدد گفت
مادرش تشر زد که دهانش را خوب نشسته است
این بار رفت و با مایع و صابون دهانش را کفآلود
کرد و شست و پیش مادر آمد و گفت که حالا دهانش تمیز شده است.
˹🏴|