پاسدار دست آوردهای انقلاب
"سيد محمد" از همان ابتدای روزهای تشکيل سپاه پاسداران با پوشيدن لباس مقدس پاسداری به عضويت این نهاد در آمد و با ايماني راسخ به پاسداري از دست آوردهاي انقلاب اسلامي پرداخت.
کادر ثابت جبهه ها
با آغاز جنگ تحميلي از سوي ايادي استکبار جهاني بر عليه امت مظلوم ايران، "سيد محمد" به عنوان کادر ثابت در جبهه هاي نور عليه ظلمت مبارزه را شروع کرد و در طول شش سال نبرد شرافتمندانه با مزدوران بعثي و شرکت در عملياتهاي مختلف از جمله عمليات رمضان ، فتح المبين ، بيت المقدس ، کربلاي چهار و پنج ، و الفجر هشت و... پيروزهای چشمگيری را نصيب امت مسلمان نمود.
"سید محمد" و معاونت فرماندهي گردان امام حسين
رشادت و بي باکي "سید محمد" باعث شد که معاونت فرماندهي گردان امام حسين و مسئوليت ستاد تيپ امام سجاد و همچنين فرماندهي سپاه پاسداران اقليد را به او محول نمايند و با اين عقيده که همه ما در قبال خون شهدا مسئول هستيم، حضور در جبهه را واجب مي دانست . لذا با روحيه اي بسيار بالا در عملياتها شرکت مي کرد و از اين بابت بسيار خوشحال بود . در طول اين مدت بارها ترکش هايی به بدنش اصابت کرد و زخمی شد لکن کوچکترين خللي در امر حضورش در جبهه ها نداشت. در سال 1359ازدواج کرد که ثمره آن سه فرزند مي باشد که همواره فرزندان را توصيه مي کرد تا امام را دعا کنند و يکديگر را تنها نگذارند. حضور مداوم او در جبهه ها باعث شد تا مدتي به اتفاق خانواده در اهواز به سر برند .
روز و ساعت شهادتش را می دانست
همرزمان "سید محمد" از روزهای آخر زندگی او می گویند: او روز و ساعت شهادت خود را پيش بيني کرده بود، یک روز قبل از شهادت با خانه تماس می گیرد و می گوید که براي چهار نفرمان(با شهیدان ظل انوار) يک مراسم بگيريد و تاکيد مي کند که اسم پسرم را پس از تولد «سيد محمد» بگذاريد. یا در دفتر يادداشتش با خط و امضاي خودش می نویسد و قول شفاعت روز قيامت را به همرزمانش می دهد و اين يادداشت را با جمله شهيد سيد محمد کدخدا امضا کرده است.
حیا و غیرتش زبانزد بود
"سيد محمد" در دعوتهای خانوادگي پيش نماز ما بود. سرش را از روی زمین بلند نمي کرد در رابطه با نامحرمان خيلي حساس بود. حتي با زنهاي بستگان نزديکش امکان نداشت سر يک سفره غذا بخورد. از شنيدن غيبت بشدت ناپرهيزي مي کرد. نه از خودش تعريف مي کرد و نه دوست داشت از او تعريف کنند. از 13 سالگي بطور جدي نماز مي خواند و روزه مي گرفت. از اولين چهار هزارتوماني که مستقلابدست آورد خمس داد. اسرار زيادي در حفظ و حراست از آبرو و موقعيت سپاه داشت. از کارهاي رزمي او خانواده او اطلاع زيادي ندارند تنها مي دانند که او از بعد از انقلاب و از اولين لحظات شروع جنگ تحميلي با مسائل جنگ و درگيريهاي داخلي درگير بود.
خاطره ای از شهید "سیدمحمد کدخدا"/ آخرین ضربان قلب یک شهید
با برادران ظل انوار و سید محمد به سمت سنگر فرماندهی می رفتیم. در بین راه به شوخی سرم را روی قلب سید محمد گذاشتم و گفتم: « چه خبره سید قلبت خیلی سر و صدا می کنه !»
گفت: «این سر و صداهای آخر است . قلبم آخرین سر و صداهایش را می کند و به زودی آرام می شود.»
گفتم: «پس آماده ای؟»
گفت: «بله! اعلام شده که ما اعلام آمادگی کنیم.»
گوشم را روی قلب مهدی ظل انوار گذاشتم، گفتم: « این هم که سر و صدا می کنه! » سید گفت: « این هم با ماست! » گوشم را روی قلب کمال و جمال ظل انوار هم گذاشتم و سید باز گفت: « این هم با ماست! ». گفتم حالا که شما آماده رفتن هستید، سلام مرا هم به حاج مهدی برسانید گفت: « بسیار خوب.»
توضیح کتاب:
این کتاب یادنامه سردار شهید "محمد کدخدایی "است که از سوی کنگره سرداران و چهارده هزار شهید استان فارس تهیه و منتشر گردیده است .در این یادنامه، شخصیت، منش، رفتار و خصوصیات شهید کدخدایی در قالب 17داستانواره کوتاه براساس خاطرات دوستان، همرزمان، بستگان و آشنایان آن شهید بازگو شده است .
مؤلف:
علیرضا نسیمی
ناشر: کنگره سرداران و چهارده هزار شهید استان فارس
ویراستار:
بابک طیبی
زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 955.0843
سال چاپ: 1380
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 3000 نسخه
تعداد صفحات: 112
قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
شابک 10 رقمی: 9645719410
شابک 13 رقمی: 9789645719416
کد کتاب در گیسوم: 1193030
بانوی کدخدا: بر اساس خاطرات مرضیه رجبی همسر سردار شهید سیدمحمد کدخدا (فرمانده گردان امام حسین (ع) لشکر 19 فجر)
مؤلفان:
فاطمه رعیتنژاد، سمیه سروشنژاد
ناشر: صریر (وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس)
زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 955.0843092
سال چاپ: 1400
نوبت چاپ: 1
تعداد صفحات: 164
شابک 10 رقمی: 6003316748
شابک 13 رقمی: 9786003316744
کد کتاب در گیسوم: 11817144