11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
نام: احمد
نام خانوادگی: آتشدست
نام پدر: محمدعلی
محل تولد:خراسان جنوبی _نهبندان
تاریخ تولد: 1339
تاریخ شهادت: 1361
محل شهادت: فکه
تحصیلات: دانشجوی رشته پزشکی
دانشگاه: دانشکده پزشکی اصفهان
زندگی نامه شهید احمد اتشدست
احمد آتشدست در سال 1339 در خانواده ای متدین و در روستای خونیک از توابع شهرستان نهبندان به دنیا آمد؛ و از آنجا که از استعداد سرشاری برخوردار بود همزمان با آغاز تحصیل در دبستان به آموختن قرآن مجید پرداخت و در مدت کوتاهی با مفاهیم این کتاب آسمانی آشنا گردید.
ایشان برای ادامه زندگی به همراه خانواده به ایرانشهر یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان که به شهر تبعیدی معروف بود مهاجرت کردند.
آب و هوای نه چندان مناسب ایرانشهر در کنار دوریاش از مرکز، بهانه خوبی بود تا بسیاری از محکومان را به این شهر دورافتاده تبعید کنند. احمد اما در دامان پدر و مادری مذهبی و متدین رشد میکرد که در چنین شهر محرومی به خوبی آموزههای اسلامی را به فرزندانشان میآموختند. بر اثر همین مراقبتها بود که احمد درسش را ادامه داد و در میانه دهه 50 شمسی وارد دبیرستان شد. جایی که شور جوانی و فعالیتهای تحصیلی، جوانها و نوجوانان شهر را به وادی مختلفی میکشاند. اما این مقطع پر تلاطم برای احمد آتشدست مقارن با آشنایی با یک روحانی تبعیدی بود به نام سیدعلی خامنهای.
نفت فانوس
وقتی که سیدعلی خامنهای به ایرانشهر تبعید شد، خیلیها او را میشناختند. این روحانی سرشناس یکی از مبارزان شناخته شده انقلابی بود که دستی در کارهای خیر داشت و کمکهای بسیاری را از مشهد و نواحی دیگر برای مردم محروم سیستان و بلوچستان جمعآوری میکرد. احمد خیلی زود با این سید روحانی انس گرفت و به بهانههای مختلف به منزلش رفت و آمد میکرد. گاهی به بهانه تمیزی به منزل ایشان میرفت و گاهی به بهانه تأمین نفت فانوس خانهشان. او با نفت وارد خانه میشد و با چراغ روشن هدایت خارج میشد. این آمد و شدها در روشنی فکر احمد آتشدست تاثیر فراوانی داشت. شهید آتشدست سیدعلی خامنهای را طوری شناخت که هیچ گاه در طول دوران زندگیاش دامان این سید بزرگوار را رها نکرد و همواره با ایشان ارتباط داشت.
سیل در ایرانشهر
مدتی از آشنایی احمد با حضرت آقا میگذشت که سیل منزلشان را ویران کرد و باعث شد همراه خانواده به شهر نهبندان برگردد. احمد آنجا نیز دست از تلاش برنداشت و توانست در سال 56 با رتبه ممتاز به دانشگاه اصفهان راه یابد و در رشته پزشکی تحصیل کند. بعد از پیروزی انقلاب که دانشگاهها به دلیل انقلاب فرهنگی مدتی تعطیل شدند، احمد فرصت یافت تا به تهران برود و برای عرض تبریک به مناسبت ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، به خدمت ایشان مشرف شود. در این دیدار آقا که احمد را به خوبی میشناخت و به او اعتماد داشت، حکمی برایش صادر کرد که میتوانست با آن به سمتهای بالایی دست پیدا کند. اما شهید آتشدست از فرصت پیش آمده برای تدریس در تنها دبیرستان نهبندان استفاده کرد. برگشت به شهرش و رفته رفته در تشکیل و اداره نهادهایی مثل انجمن اسلامی، کتابخانه، داروخانه، هیئت ثارالله، دبیرستان دخترانه، جهاد سازندگی و. . . همت گماشت.
دیدار مجدد با مقتدا
بعد از باز شدن دانشگاهها، شهید احمد آتشدست ادامه تحصیل داد و در همین زمان نیز با یکی از دانشجویان خانم رشته پزشکی قرار ازدواج گذاشت. آن روزها شهر نهبندان خوشحال بود که به زودی دو پزشک متعهد را در خود خواهد دید. احمد وقتی مقدمات عقدش را فراهم کرد، همراه نامزدش به تهران رفت و در دیداری مجدد با مقام معظم رهبری، عقدشان توسط ایشان جاری شد. شاهدان میگویند که حضرت آقا از موفقیتهای تحصیلی و ازدواج یار دیرینش بسیار خوشحال بود. احمد آتشدست جوانی تحصیلکرده، انقلابی و رزمنده بود که در تمام دوران تحصیل و فعالیتهای متعددش، همواره در جبهههای جنگ نیز حضور مییافت و حماسهآفرینی میکرد.
شهادت در فکه
شهید آتشدست طی حضور در جبهههای دفاع مقدس در عملیات مختلفی شرکت کرد و از هیچ فرصتی به جهت حاضر شدن در جمع رزمندگان دریغ نمیکرد. او تنها چند روز پس از جاری شدن خطبه عقدش توسط مقام معظم رهبری دوباره عازم جبههها شد تا اینبار در عملیات والفجر مقدماتی حضور یابد؛ آوردگاهی که شهادت را برایش در پی داشت. دکتر احمد آتشدست تنها 40 روز پس از عقدش، در تاریخ بیستم مهرماه 1361 در منطقه فکه، پس از ادای نماز ظهر و عصر بر اثر بمباران دشمن به شهادت رسید.
مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسب شهادت احمد آتشدست نوشت:
در ایرانشهر در میان آن همه نوجوان و کودک، فقط یک نفر دل و روحیه مبارزه داشت و آن احمد آتشدست بود.
اميد من به همين يك نفر بود. او بچه ها را جمع مي كرد و مسجد را از حضور پر شور آنها رونق مي داد.كتاب از من مي گرفت و تقسيم مي كرد .سخنراني مي كرد.
پدرش بعد از سيل به بيرجند رفت اما او دلش مي خواست در ايرانشهر بماند و از من استفاده كند. او تنها نماينده نسل خود در آن شهر بودكه شور مبارزه داشت.
بعدها هرگز رابطه اش با من قطع نشد و جوان و دانشجو شدنش را شنيدم و از اينكه حزب اللهي مانده است خدا را شكر كردم . دلم مي سوخت كه اين تنها محصول يك شهر را از دست رفته ببينم و خدا را شكر هرگز از دست نرفت.
چند ماه پيش عقدش را خواندم و امروز خبر عروجش را مي شنوم.
اي خدای شهيدان بر دل پدر و مادرو پدر و مادر همه شهيدان رحمت آور و اين عزيز را با شهداي بزرگ اسلام محشور فرما.
خاكپاي همه شهدا و آرزومند مقام آنها سيد علي خامنه اي