نحوه شهادت
حسین در سن ۱۳ سالگی اولین بار در همراه گروهی از دوستان هم سن و سال خود (کانون نو جوانان حافظین قران) جهت امور تبلیغی عازم جبهه های نبرد شد بار دیگر نیمه فروردین ۶۵ عازم جبهه های غرب کشور شد و پس سه ماه حضور در آن منطقه بار دیگر مهر ۶۵ در حالیکه دانشـ آموز ممتاز سال سوم ریاضی بود درس و مدرسه را رها کرد وبه عنوان تخریب چی در قالب گردان تخریب لشگر انصار الحسین ع استان همدان عازم جبهه جنوب شد
روزی که به مادر حسین خبر خوش بازگشت پیکر حسین را دادند، جمع دوستان با وفای گردان تخریب
وی از شهدای مفقودالجسد گردان تخریب لشکر32 انصارالحسین(ع) است که در 26دی ماه سال 65 به عنوان بسیجی در عملیات کربلای 5 در شلمچه شرکت کرده و درجه رفیع شهادت نایل آمد.
اطـلاعات مـزار
شهر محل دفن : تهران
محل مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا س
قطعه : 50 ردیف : 109 شماره : 20
تاریخ تولد: 1349/07/12
روز شهادت: 1365/10/26
سن در زمان شهادت : 16 سال
محل شهادت: شلمچه
عملیات : کربلای 5
وضعیت پیکر: مشخص
پیکر حسین پس از 31 سال با کمک بچه های تفحص پیدا شد و در گلزار شهدای بهشت زهرا س به خاک سپرده شد
کتاب خاطرات "شهید سپهر" رونمایی شد

حوزه/ در مراسمی از کتاب "سپهر آفتاب" زندگینامه و خاطرات شهید حسین سپهر، نوشته حجت الاسلام سید جعفر دزفولیان رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در همدان، در مراسمی از کتاب "سپهر آفتاب" زندگینامه و خاطرات شهید حسین سپهر، که نوشته حجت الاسلام سید جعفر دزفولیان و به اهتمام علیرضا زنگنه به نگارش درآمده، رونمایی شد.
علیرضا زنگنه از طلاب مدرسه علمیه زنگنه همدان در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در همدان، با اشاره به برگزاری مراسم یادواره شهدا توسط کانون فرهنگی تربیتی آفتابگردان، اظهار داشت: بعد از برگزاری مراسم یادبود شهید سپهر به این فکر افتادیم تا با جمع آوری زندگی نامه و خاطرات این شهید والامقام، در جهت معرفی الگویی خوب به جوانان و نوجوان قدم موثری را برداریم.
وی افزود: شهید حسین سپهر نوجوان همدانی بود که با وجود سن کم و زمانی که تنها ۱۶ سال سن داشت، در منطقه عملیاتی شلمچه مفقود الاثر شد.
زنگنه با اشاره به اینکه حوزه کار کانون آفتابگردان در زمینه کودک و نوجوان است، گفت: کار کردن برای کودک و نوجوان با سختیها و حساسیتهایی همراه است که لازم است افراد فعال در این عرصه بسیار دقیق و با دید وسیع وارد این حوزه شوند.
وی، شهید حسین سپهر را الگویی مناسب برای نسل جوان دانست و گفت: در این راستا با جمع آوری خاطرات این شهید عزیز و با هدف ترویج روحیه بسیجی و آشنایی نسل جوان با شهدای هم سن خود، در مدت نزدیک به ۴ ماه به تدوین کتاب سپهر آفتاب پرداختیم.
طلبه مدرسه علمیه زنگنه همدان تصریح کرد: در حوزه کودک و نوجوان کتب و آثار کمتری نسبت به دیگر سنین و دوره ها وجود دارد و از آنجایی که یکی از ماموریت های طلاب، ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه است، تصمیم به تهیه این کتاب گرفتیم.
گفتنی است، شهید حسین سپهر در سال ۱۳۴۹ در شهر همدان به دنیا آمد و تا سوم متوسطه در رشته ریاضی به تحصیل مشغول شد، سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در نهایت بیست و ششم دی ۱۳۶۵، در سن ۱۶ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید سپهر از شهدای مفقودالاثر گردان تخریب لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) بود که پس از ۳۱ سال شناسایی شد.

اصرار بر خواندن نماز اول وقت رمز شهادت حسین بود
همرزم شهید حسین سپهر گفت پردههای حجاب از جلوی چشم حسین برداشته شده بود و این هم به خاطر اصرار او به خواندن نماز اول وقت بود، که در هیچ شرایطی ترک نمیشد. «علی اصغری» از همرزمان شهید «حسین سپهر» اظهار داشت من به عنوان سرتیم تخریب به همراه شهید حسین سپهر، شهید فرشید امانی، باقر زارعی و نقی کردلو برای باز کردن معبر به ماموریت اعزام شدیم. همرز ...
همرزم شهید حسین سپهر گفت پردههای حجاب از جلوی چشم حسین برداشته شده بود و این هم به خاطر اصرار او به خواندن نماز اول وقت بود، که در هیچ شرایطی ترک نمیشد.
«علی اصغری» از همرزمان شهید «حسین سپهر» اظهار داشت من به عنوان سرتیم تخریب به همراه شهید حسین سپهر، شهید فرشید امانی، باقر زارعی و نقی کردلو برای باز کردن معبر به ماموریت اعزام شدیم.
همرزم شهید ادامه داد من با اینکه از حسین بزرگتر بودم، آن شب از شدت آتش سنگین دشمن وحشت کرده بودم؛ اما حسین از افراد شجاع گروه ما بود. او و فرشید آن شب واقعا شوق شهادت داشتند و انگار به مهمانی میرفتند.
وی افزود پردههای حجاب از جلوی چشم حسین برداشته شده بود و این هم به خاطر اصرار او به خواندن نماز اول وقت بود، که در هیچ شرایطی ترک نمیشد.
اصغری یادآور شد در شب عملیات به هر نفر یک قمقمه آب دادند، که باید زمان طولانی با آن سر میکردیم. فرماندهان تاکید داشتند کسی حق ندارد وضو بگیرد، یا بیرون سنگر نماز بخواند. هم به خاطر کمبود آب و هم به خاطر اینکه در حال آمادهباش بودیم، نباید پوتینهایمان را درمیآوردیم؛ اما حسین اصرار داشت که وضو بگیرد. من وقتی دلیل اصرار او را خواستم گفت این نماز آخر من است. نمیدانم چه شد که به او اجازه دادم وضو بگیرد.
همرزم شهید در ادامه گفت حسین نمازش را جلوی سنگر خواند؛ اما من از ترس سرم را میان دستهایم مخفی کردم. چند دقیقه بعد از اینکه حسین نمازش را خوانده بود، فرمانده گردان به ما دستور پیشروی داد. همان ساعت فرشید امانی که نوجوانی 13 ساله بود، گم شد و نتوانستیم او را پیدا کنیم. چند روز بعد از عملیات، شهادت فرشید تایید و پیکرش نیز چند سال پیش تفحص شد.
وی افزود ما به یک خاکریز رسیدیم و باید از آن عبور میکردیم، تا بتوانیم با تصرف آن دشمن را زمینگیر کنیم. من توان حرکت نداشتم و به ذهنم رسید که حسین زودتر برسد. به او گفتم تو که مشتاق شهادتی برو. حسین منتظر این جمله من بود. بدون مکثی حرکت کرد و به طرف خاکریز دوید. باقر زارعی هم همراه او بود. این آخرین باری بود که حسین را دیدم. چند روز بعد باقر زارعی را دیدم و او گفت که حسین سپهر شهید شده است.
شهید سپهر از شهدای گردان تخریب لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) است، که در ۲۶ دی ماه سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل شد.
پیکر مطهر این شهید چندی پیش در جریان تفحص پیکرهای شهدا به وطن بازگشت و از طریق انجام آزمایشات «دی. ان. ای» شناسایی شد.
منبع دفاع پرس
وصیتنامه شهید حسین سپهر
بسم رب الشهداء و الصدیقین
قال الرسول (ص)
فَوقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بِرٌّ حتّى يُقتَلَ الرجُلُ في سبيلِ اللّه ِ ، فإذا قُتِلَ في سبيلِ اللّه ِ فليسَ فَوقَهُ بِرٌّ .
بالاى هر نيكوكارى، نيكوكار [ديگرى ]است تا آن گاه كه مرد در راه خدا كشته شود . پس ، چون در راه خدا كشته شد، بالاتر از آن نيكى (ارزشى) وجود ندارد .
سلام، سلام بر عاشورا سلام بر کربلا سلام بر قطره قطره اشک سرخ لاله های گلگون وطن که در سر حدات پر می شوند. سلام بر آن عاشقانی که می شهادت را حسین گونه به کام خویش آشنا ساختند.

سلام بر آن بوی باروتی که از لوله سلاح بسیجی های شیر دل بر می خیزد آن رزمندگانی که خاک آشنا به کفشهایشان توتیای چشم ماست. سخن از عشق است سخن از حماسه است. خدایا چه توانم گفت کوله بار معاصی را بر دوش می کشم.
از باران به درازای عمر آفتاب فاصله گرفته ام. مادیات چشم دلم را کور ساخته است. جوانه انسانیت در شوره زار معصیت دلم خشکیده است. برایم شهادت ظاهرا ملموس ترین واژه است و باطناً واژه ای نا آشنا.
خدایا یاریم فرما که تا از منجلاب گندیده این دنیای دُنیی و فرومایه رهایی یابم و مسیر سعودی عرفانی را بسوی فلاح در پیش گیرم تا که شاید جبران معاصیم باشد. نمیدانم نمی دانم چه در انتظار است و در آخر سر به کجا خواهم سپرد.
خدایا از تو می خواهم که مرا آنچنانچه هادی باشی که جز تو نبینم، نگویم و نشنوم. و مرگ برایم بمنزله پلی باشد که مرا از زندانی دردناک به جایگاه آباد و باغ زیبایی رهنمون سازد.
خدایا لیاقت شهادت را از تو می خواهم. لیاقت صعود به معراج، زندگی حقیقی، پرواز به ملکت اعلی.
خدایا چه خوش است در راهت چون حسین سر باختن و چون علمدارش ابوالفضل دو دست از کف دادن و چون حمزه قلب شکافتن و مظلومانه شهید شدن.
بار الها گنهکارم، عفوم کن و مرا به کرم عظیمت ببخش. دلم را عارفگونه ساز، عشق و عاشقیت را چاره عمرم قرار ده و ایمانم را معنا بخش، زندگیم را ثمر بخش و شهادت را خاتمه اش قرار ده.
بار الها، گر چه لیاقت شهادت ندارم اما تو کریم و رحمانی و اینگونه از کرمت بعید نیست یا ستار العیوب و یا غفار الذنوب.
و اما سخنی با پدر و مادر و خواهران و برادرم دارم.

پدر عزیزم، مادر مهربانم که از ابتدای زندگی تا انتها راهنما و مشوق فرزندتان در کارهای خیر بوده اید. چندین بهار اذیتتان نموده ام و زحمتهایتان را سپاس نگفته ام. طلب بخشش دارم و امیدوارم مرا عفو کنید و حلالم نمائید.
و همچنین خواهران و برادرم و برادرانم.
مرا بخاطر اذیت و آزارهایی که نموده ام ببخشید و اما در برابر دشمنان راضی نیستم قطره اشکی بریزید و ضعف نشان دهید که حضرت زین العابدین (ع) و حضرت زینب سلام الله علیها با وجود شهادت ده ها تن از عزیزانشان هرگز در برابر دشمن ضعف نشان ندادند و همچنین شما را سفارش می کنم به تقوی و نماز به موقع و تفکر و تعمق در قرآن و همچنین پر کردن اوقات بیکاری به برنامه های مفید.
سخنی دیگر ندارم و سلامت امام و فرج عاجل حضرت بقیه الله الاعظم لتراب مقدمه الفداء و پیروزی نهایی رزمندگان اسلام از خداوند باریتعالی خواستارم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
انا اله و انا الیه راجعون
و من الله توفیق
حسین سپهر
31/1/1365
جبهه کردستان
ساعت 3 بعد از ظهر