فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{🙂}
تو چشمای خیسم ...😭
نامه مینویسم ...📃
سلام عشقم سلام عمرم ...!👀
#رفیقشهیدمحمدرضابیضایی
نامهای دردناک بعد از شلیک گلوله سمیونف عراقیها
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی *رستمعلی* و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسههای کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که *شهید* شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که *رستمعلی* نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود :
*رستمعلی جان*، امروز پدر شدی،
وای ببخشید من هول شدم، سلام
عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم، اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم؟ از جهاد اومده بودن پیات، میخوان اخراجت کنن، خندهام گرفته بود. مگه نگفتی بهشان که جبههای؟ تهدید کردند که به خاطر غیبت اخراج شدی، مهم نیست، آمدی دوباره سر زمین کار میکنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگیمان را نمی دهد،
همان بهتر که اخراجت کنند. عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده ...
شهید رستمعلی آقاباباپور
بابلسر _ مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد پناهیان 🌷
روش صحیح توبه (بعضی ها اشتباه توبه می کنند ؟)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{💔}
اگرمےخواهید شهید بشوید
همسرِخوببراےشوهرتاݩ
ومآدرےخوب براےفرزندانتاݩباشید
آنوقتشهیدمےشوید..🤞🏻💔
#شهیدانه
هدایت شده از ♡︎✩𑁍𝑞𝑎𝑙𝑏 𝑦𝑎𝑘ℎ𝑖𑁍✩♡︎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{💔}
آرزو های فرزندان سید علی
1_ شکست امریڪا
2_ شهادت 💔🙃
والسلام.... 🖐🏻
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
‹❁ @Sepah_alavi_313 ›
روضه از زبان همسر شهید #مهدی_نعمایی
کفن را باز نکردند برای بچه
ریحانه پرسید
اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه
آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی
یهو داد زد نه، این بابای منه
دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من میکنی
با همان حال گریه گفت چه کار؟
بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس
پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم
گفت من هم نمیبوسم
گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس
انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید
آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم
حالا چرا پاهایش
گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد میکرد
چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و #حضرت_رقیه قدم برمیداشت
یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان میدهد
همه حواسم به ریحانه بود
و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم
اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟
اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟
اگر میدید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچهام دق میکرد😭💔
#حدیث_روز
#امام_صادق_ع
كسى كه مايل است جزء ياران حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گيرد بايد منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوى و اخلاق نيكو توأم گردد.
📚 بحارالأنوار جلد ۵۲، صفحه ۱۴۰